به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خرمآباد، محمدتقی عزیزیان از شعرای آئینی، مولف لرستانی در غم جانکاه سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور و هیئت همراه و شهادتشان اشعاری سروده و با مردم شریف کشورمان ابراز همدردی کرد.
رخت دنیایی ندارد طاقت جان تو را
تا بگویی راز خود را بیصدا در گوش مه
میگذاری سر به روی صخره در آغوش مه
ای تو داغ مانده بر جان وطن، از رفتنت
میشود آتش به پا در جنگلی از جوش مه
رخت دنیایی ندارد طاقت جان تو را
میرهی مثل پرستو بر تنت، تن پوش مه
تا کجاها میروی تا خدمت مردم کنی
در تعجب میشود گم، چهرهی مدهوش مه
ای شکوه رفتنت مثل سبکباران رها
کس ندیده توی دنیا پیکری بر دوش مه
کارم از صبر و صلات از استعینواها گذشت
طاقت دوری ندارم باید امشب دق کنم
کز کنم در خانهام تا صبحدم هقهق کنم
آنقدر از رفتن یارم برآرم ناله تا
مغرب خورشید خود را شهره در مشرق کنم
میگذارم تا سراپا از فراقت خون شود
با دل عاشق نباید صحبت از منطق کنم
گفته بودی تا که "ایران خانهی خوبان شود"
چارهای جز این ندارم کوه را عاشق کنم
ای فراقت جانگداز و ای شهادت روزیات
ماندهام شاکر شوم یا شکوه از خالق کنم
کارم از صبر و صلات از استعینواها گذشت
طاقت دوری ندارم باید امشب دق کنم
نظر شما