سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمد قبادی، مولف و پژوهشگر: شهید سعید دکتر حسین امیرعبداللهیان را پیش از این و دورادور میشناختم و از همان زمان حس خوبی به او داشتم. راستش در فروردین ١٣٩۴ وقتی قرار شد برای کتاب «انقلاب و دیپلماسی» رونمایی بگیرند، برای تعدادی از مسئولان وزارت امور خارجه کتاب و دعوتنامه ارسال کردم. آنان که آمدند الحمدلله و آنان که نیامدند الحمدلله، اما از میانشان فقط امیرعبداللهیان واکنش نشان داد و ضمن یادداشتی از دریافت کتاب و دعوتنامه تشکر کرد و این یعنی نمیتواند بیاید و نیامد. منش او در این چند سال به مذاقم خوش نشست و حالا از او خاطراتی از بحران سوریه تحت عنوان «صبح شام» بجا مانده که به همت سوره مهر منتشر شده و در نوع خود بدیع است، چون این کتاب نخستین روایت یک دیپلمات ارشد از واقعیتهای سوریه است. او در مقدمه کتاب خاطراتش تاکید کرده که این خاطرات نتیجه توصیه و تشویق سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. بر این کتاب میتوان نقدهایی وارد کرد، چرا که کاستیهایی از حیث اطلاعات و محتوایِ متن وجود دارد که شاید ناشی از حساسیت موضوع و ناگفتههاییست که نباید گفته شود، اما هرچه هست قابل تأمل است و ارزشمند. با این مقدمه کوتاه مایلم بهیاد و خاطرش اشارهای به کتاب «صبح شام» داشته باشم.
سنت نوشتن خاطرات، روزنوشت، یادداشت یا سفرنامه در میان اهل سیاست و به طور مشخص در میان سفرا و دیپلماتهای سراسر دنیا، سنتی باارزش و پراهمیت است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و ما در این یکصدسال اخیر از آن بیبهره نبودهایم، هرچند با فراز و فرود همراه بوده باشد. کتاب «صبحِ شام» که بخشی از خاطرات دیپلمات ارشد و وزیر فقید امور خارجه، شهید حسین امیرعبداللهیان است، از جمله همین سنتهای نیکو و پرفایده است که گوشهای از تاریخ سیاسی ایران، منطقه غرب آسیا و جهان را بازگو میکند. کتاب، روایتی از بحران سوریه است و عنوان حکشده در پیشانی آن نشان از یک پیروزی در شام تاریک در جغرافیای شام را دارد که محمدمحسن مصحفی آن را گرد آورده و حمید قزوینی ویراسته است. حجتالاسلام سعید فخرزاده و علیاصغر محمدی با گفتوگوهایی که با امیرعبداللهیان انجام دادهاند، دستمایه گردآوری این اثر را فراهم کردهاند. «صبحِ شام» در سه بخش، یک مقدمه و یک پیشگفتار، بههمراه تصاویری که در صفحات پایانی با خود دارد، گرد آمده است. مقدمه را امیرعبداللهیان به قلم آورده و در آن، ضمن بیان مختصری از روابط دیپلماتیک و سوابق دوستی دو کشور ایران و سوریه، به انگیزه نگارش خاطراتش از «جنگ تروریستی» و بحران منطقهای و بینالمللی در سوریه اشاره کرده، مینویسد: «ابتکار تدوین این خاطرات به توصیه قهرمان بینالمللی مبارزه با تروریسم، سردار عزیز حاج قاسم سلیمانی بازمیگردد.» (ص ۱۳) و به نظر میرسد این توصیه و تشویق چنان اهمیتی داشته که ایشان این مهم را به دست پژوهشگران حوزه هنری بسپارد.
پیشگفتار کوتاه تدوینگر نیز بر اهمیت و لزوم پرداختن به خاطرات امیرعبداللهیان اشاره دارد و تأکید میکند، این خاطرات «نخستین روایت کاملاً ایرانی از یک بحران بینالمللی» است که «به دلیل نقش محوری ایران جایگاه برجسته در میان روایت دیپلماتها و مقامات دیگر کشورها از وقایع سوریه خواهد داشت.» (ص ۱۶)
بخش نخست کتاب با روایتی از چگونگی پذیرش مسئولیت راوی در فروردین ۱۳۹۰ آغاز میشود. در این زمان وی از مأموریت سه ساله در منامه، پایتخت بحرین بازگشته و در کسوت مدیرکل خلیج فارس و خاورمیانه منصوب میشود و اندک زمانی نمیگذرد که در قامت معاون وزیر امور خارجه در امور کشورهای عربی و آفریقایی عهدهدار مسئولیت میگردد و همین حوزه مسئولیت است که او را با موضوع مورد بحث کتاب بهطور مستقیم درگیر میسازد و به عنوان یکی از مطلعترین افراد در این حوزه میشناساند و این همه میتواند تأکیدی باشد بر وثاقت این روایت رسمی و دیپلماتیک. صاحب روایت در این بخش از کتاب درباره زمینههای آغاز بحران در کشورهای اسلامی غرب آسیا و شمال افریقا و مراحل مختلف گسترش این بحران در منطقه و در نهایت علت و چرایی کشیده شدن درگیری و جنگ به خاک عراق و سوریه سخن میگوید. به عقیده راوی زمینههای «بیداری اسلامی» و نه «بهار عربی»! در کشورهای بحرانزده منطقه علاوه بر ساختار و عملکرد حاکمیتی آن کشورها، تحت تأثیر دو انقلاب مهم بوده است. نخست انقلاب اسلامی ایران و دیگری «انقلاب در حوزه ارتباطات و دسترسی نسل جوان به اینترنت و آگاهشدن آنها از واقعیتهایی که پیرامونشان در منطقه و جهان رخ میدهد…» (ص ۲۴) و البته راوی از این دو انقلاب غیر از اشارههایی کوتاه از انقلاب در حوزه ارتباطات بیشتر به تأثیر انقلاب اسلامی ایران توجه دارد و ذهن خواننده را به آن سو هدایت میکند. تبیینها و تحلیلهای گامبهگام راوی از وقایع و رخدادهای منطقه اگرچه به اقتضای جایگاهی که دارد مختصر و گاه کلی است، اما همان نیز حائز اهمیت و باارزش است و خواننده را به درستی با زمینههای بحران و جنگ داخلی سوریه آشنا و آگاه میکند. وی با توجه به مستندات ارائهشده در خاطراتش به نقشه و طرح مثلت غربی، عبری و عربی در سقوط حکومت بشار اسد اشاره و تأکید میکند که چگونه «در گام نخست قرار شد شبکههای العربیه و الجزیره با فراهمکردن آتش تهیه و گلولهباران رسانهای، مدیریت افکار عمومی را برعهده بگیرند.» (ص ۳۶) سرعت انتقال اطلاعات در کتاب اگرچه زیاد است و راوی گاه به اشاره از موضوعات میگذرد، اما به خوبی میتوان نقش سازنده و تلاش پیگیر ایران در عرصه بینالمللی در جلوگیری از گسترش بحران منطقه و نیز حمایت از حفظ تمامیت ارضی و حاکمیتی سوریه را دنبال کرد؛ تلاشی که دخالت در امور داخلی تلقی نشود و جز در راستای امنیت جهان، منطقه و ایران در مقابل هجوم داعش و سازندگان و حامیانش نباشد.
شهید امیرعبداللهیان در این کتاب بهدرستی اشاره میکند که مداخلات آمریکا و متحدانش در بحرانهای منطقه در برگیرنده دو انگیزه مهم بوده است؛ نخست انگیزهها و بهرهبرداریهای سیاسی، امنیتی و دیگر منافع اقتصادی بهخصوص برای آمریکاییها در حوزه نفت و گاز. او همچنین در ادامه روایتش به نقش هر کدام از کشورهای درگیر در بحران سوریه، اعم از عربستان سعودی، قطر، کویت، ترکیه، لبنان، مصر، چین و کشورهای اسکاندیناوی و آلمان اشاره کرده و سپس برای تغییر موازنه قدرت در منطقه و حفظ تمامیت ارضی و حاکمیتی سوریه به «لزوم واردشدن نیروی سوم» یعنی روسیه میپردازد (ص ۱۰۳) و بیان میکند که سردار سلیمانی چه تأثیر مثبتی در انتقال دیدگاه روسها به دمشق داشته است. او برای تبیین بهتر وقایع و بحران ناشی از آن و عملکرد داعشِ تحت حمایتهای آمریکا و متحدانش در منطقه، گروههای معارض و ترویستی در جنگ داخلی سوریه را تقسیمبندیکرده و از نزدیکی آنها با آمریکا و اسراییل سخن میگوید (ص ۱۵۳). او همچنین به عراق و کمکهای انساندوستانه، پزشکی و حمایتهای مستشاری هم میپردازد، هر چند که مختصر باشد (ص ۱۳۰). آنچه این کتاب را مصداق عنوان «صبحِ شام» میکند، «سرآغاز پایان داعش در سوریه» است و ایکاش در این میان فرصتی بود تا به نقش "مدافعان حرم" بیشتر پرداخته میشد.
بخش دوم کتاب، حاوی ۲۶ یادداشت و دستنوشته امیرعبداللهیان است. این دستنوشتهها و یادداشتها نشان از تلاشهای دیپلماتیک ایران درباره وضعیت منطقه و بخصوص مسئله سوریه دارد و البته این همه تلاشهای جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست، بلکه حکایت از اندکی از تلاشهای رسمی و غیررسمی دارد که امیرعبداللهیان در آن حضور داشته و گاه در رسانهها خبرش منتشر شده است. این یادداشتها که اولیناش مربوط به سفر کوفی عنان در ۱۹ تیر ۱۳۹۱ است و آخریناش به سفر بشار اسد به تهران در ۶ اسفند ۱۳۹۷ میپردازد، اگرچه رسمی و دیپلماتیک تهیه شده و قصد اولیه آن چاپ و انتشار برای عموم نبوده، اما حاوی اطلاعات باارزشی از کنشها و واکنشهای جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران منطقه و جنگ سوریه است، ضمن آنکه در لابهلای سطور آن میتوان به نکات جالبی از چگونگی تعامل با شخصیتهای بینالمللی برخورد. بخش سوم، بخش پایانی و سخن دل امیرعبداللهیان از پی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی است. این بخش پیشتر از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده بود. برخی روحیات و منشهای رفتاری و اخلاقی سردار سلیمانی و تلاشهای پیگیر و موثرش در مناسبات نظامی، امنیتی و حتی فراتر از آن مذاکرات مهم سیاسی در عرصه بینالمللی از جمله مطالبی است که خواننده در این بخش با آن روبهرو خواهد شد.
این کتاب حدوداً ۳۰۰ صفحهای را انتشارات سوره مهر در مهر ۱۳۹۹ منتشر کرده است. در پایان مایلم با افسوس ابراز کنم کاش شهید سعید دکتر حسین امیرعبداللهیان با همان ضرورت که «صبح شام» را به دست انتشار سپرد، روزهای گذشته بر عراق را نیز روایت میکرد تا تاریخ گوشه دیگری از تلاشهای جمهوری اسلامی ایران و فرزند مجاهدش سردار سلیمانی را به یاد بیاورد.
نظر شما