یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۵
من بی تو بس آشفته حال و بی‌پناهم

هرمزگان - غم مُحَرّم همچنان جاری است و این اندوه عمیق‌تر و تازه‌تر می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، واقعه کربلا را می‌شود از زوایای مختلف ارزیابی کرد. امروز بنا داریم از یک منظر کمتر پرداخته شده به زبان ادبیات دنبال کنیم. با غزل پر سوز و گدازی که به محضر رَباب بِنت إمرؤالقَیس بن عدی، همسر امام حسین (ع) و مادر سکینه و علی اصغر پیشکش شده است. رباب در واقعه کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت. وفات وی را نیز پس از واقعه عاشورا در سال ۶۲ قمری و از شدت غصه و اندوه ذکر کرده‌اند. رباب را زنی عالم و اهل فصاحت و بلاغت معرفی کرده‌اند.

مهدی رستگاری- شاعر آئینی:

در وصف وجود منور حضرت رباب (علیها السلام)

آتشفشان حسرتم؛ نامم رباب است

ای کوه ایمانی که بودی تکیه گاهم
من بی تو بس آشفته حال و بی پناهم

بی نور تو در ظلمت اهل زمانه
بیزار از این مردم گم کرده راهم

دریای بی پایانی از اندوه و حسرت
طوفان بی آرام اشک و درد و آهم

من ابر گریان بر حسینم اهل عالم
در سوگواری حق تعالی شد گواهم

من مادر کوچک ترین سرباز میدان
افشاگر اوج جنایات سیاهم

آتشفشان حسرتم؛ نامم رباب است
سیل سرشک جاری این بارگاهم

من مظهر عشق و وفای او به عالم
من همسر دلداده و مفتون شاهم

حتی به شام تیره و بند اسارت
در آسمان عشق من تابنده ماهم

در مجلس سوگ حسینی چون نشستی
آن دم که شد اسباب توفیقت فراهم

مهدی چو اشکی می فشانی بر شهیدان
تعظیم کن بر عزت خورشید جاهم.

حیدر رضایی گشوئیه- شاعر آئینی:

قصه عشق ست و فرهنگ غنی این حادثه

می‌رسد آوایِ غم هر لحظه از میدان ولی...
لب کویری سرد و بی جان تشنه باران ولی...

نهر درموجِ خروش ست و ندارد چاره‌ای
پنجه ای بر مشک دارد طفل سرگردان ولی...

آن طرف‌تر با وفایی درپیِ یک جرعه آب
شد بدون دست، اما مشک بر دندان ولی...

جسم مولا زیرِ باران کلوخ و سنگ ها
سینه پرخون، ضجه های کودک عطشان ولی...

خواند بعد از ذبح در انظارِ مردم سوزناک
آن سرببریده، بر نی آیه قران ولی...

فتنه می آید شتابان، بی صدا، با غلغله
تا ابد این غصه می‌ماند، و این بحران ولی...

ریشه‌های فتنه در مال حرام ست و دغل
چاره اش یک جو بصیرت، جوهر ایمان ولی...

خطبه‌های ِ آتشین در کربلا صد حیف حیف
گوش‌ها باز و دهن ها باز، بعد از آن ولی...

ازهمان ۶۱ هجری، و تا امروز هم
عده‌ای در بی‌خیالی، عده‌ای حیران ولی...

قصه عشق ست و فرهنگ غنی این حادثه
سهم شاعر گاه و گاهی دیده گریان ولی...

نیایش عظمایی- شاعر نوجوان:

کاش خوابم امشب، رو به روی حرم باشد

اشک‌ها
به کربلا نرسیده
کاش خوابم
امشب
رو به روی حرم باشد
کوچه‌های کربلا از دستشان
هنوز خون می‌چکد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها