پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۷
نیروهای مهجور جنگ در این اثر سخن گفتند/ پژوهشگران یگان‌های زرهی را کمتر دیدند!

عباس حیدری مقدم آرانی؛ مولف «جرقه‌های آتش منحنی سپاه» معتقد است: در اکثر کتاب‌های دفاع مقدس که به چاپ رسیده، بیشتر به نیروهای پیاده، نیروی هوایی و … پرداخته شده و کمتر به یگان‌های پشتیبانی رزمی توجه شده است.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «جرقه‌های آتش منحنی سپاه» با پژوهش و مصاحبه عباس حیدری مقدم آرانی روایت تشکیل، آموزش، پشتیبانی و نگهداری توپخانه سپاه است. این کتاب در ۹ فصل جمع‌آوری شده، حاصل ۴۰ جلسه و بیش از ۱۲۰ ساعت مصاحبه با ۲۹ فرمانده توپخانه سپاه پاسداران از جمله سردار یعقوب زهدی و سردار امیرعلی حاجی زاده است. به گفته مولف این اثر با هدف جلوگیری از تحریف تاریخ دفاع مقدس و یادآوری فداکاری‌ها و رشادت‌های رزمندگان در جنگ تحمیلی به جوانان گردآوری شده است. برای بررسی جزئیات بیشتری از این کتاب که در انتشارات سرو وابسته به باغ موزه دفاع مقدس شده است با حیدری مقدم آرانی گفت‌وگو کردیم.

- نام کتاب را «جرقه‌های آتش منحنی سپاه» گذاشتید، چرا این نام را انتخاب کردید؟

این کتاب درباره نخستین قدم‌ها برای تشکیل توپخانه سپاه است. درباره نام آن هم باید بگویم، چون شلیک توپخانه به صورت مستقیم نیست و به شکل منحنی است. موجی که از پایین شروع می‌شود به صورت نیمه‌دایره درمی‌آید که به آن آتش منحنی می‌گویند و از آنجا که نخستین تلاش‌ها برای راه‌اندازی توپخانه سپاه بود و قبل از آتش زدن باید جرقه‌ای زده تا تبدیل به آتش شود و برای همین عنوان کتاب «جرقه‌های آتش منحنی سپاه» شد.

- چرا بعد از چند دهه سراغ این موضوع رفتید؟

تقریباً اغلب اطلاعاتی که درباره دفاع مقدس منتشر شد، سه دهه از آن گذشته است.

- نه، برخی اطلاعات چند سال پس از جنگ به صورت کتاب درآمد.

در اکثر کتاب‌های دفاع مقدس که به چاپ رسیده، بیشتر به نیروهای پیاده، نیروی هوایی و … پرداخته شده است و کمتر به یگان‌های پشتیبانی رزمی توجه شده که شامل نیروهای زرهی، تانک، توپخانه، بهداری، مخابرات و… است. به نظرم آنچه برشمردم نشان از مهجوریت یگان‌های پشتیبانی دفاع مقدس است و پژوهشگران کمتر سراغ آنها رفتند. حال آن‌که اگر یگان توپخانه سپاه نبود عملیات والفجر ۸ که منجر به تصرف فاو شد، به پیروزی نمی‌رسید. چون بدون حمایت و پشتیبانی توپخانه سپاه، یگان‌های غواص نمی‌توانستد از سمت اروند به داخل جزیره فاو بروند و در جزیره بمانند. از آن طرف وقتی ارتش صدام از بصره به طرف فاو در حرکت بود، آتش توپخانه سپاه موجب شد که آنها در طول مسیر زیر آتش قرار بگیرند و نتوانند به موقع به فاو برسند و وقتی هم رسیدند چیزی از آنها نمانده بود. اما در بررسی عملیات برخی فقط روی غواص‌ها مانور می‌دهند. بنابراین احساس کردم یگان رزمی توپخانه مهجور واقع شده و باید درباره آن کاری صورت بگیرد.

- از ابتدا در پروژه حضور داشتید یا در میانه کار را به دست گرفتید؟

من در جنگ بودم و اطلاعات خوبی از یگان زرهی تانک و توپخانه داشتم، البته ما در جنگ تانک کمتر داشتیم و بیشتر تانک غنیمتی بود. چون هیچ‌کس به ما تانک نفروخت، اما در بحث توپ از چین، کره شمالی و اتریش خریدیم البته با واسطه و پس از جنگ از یوگسلاوی هم.

حضور شما در جنگ چه تاثیری در پیشبرد این پژوهش و ارتباط گرفتن با فرماندهان پیشین و امروز سپاه داشت؟

من نزدیک هفت تا هشت سال در توپخانه کار کردم که البته بیشتر آن پس از جنگ بود. مدتی هم رئیس ستاد توپخانه خاتم‌الانبیا بودم و با فرماندهان توپخانه سپاه آشنایی کامل داشتم. از این رو ارتباط نزدیک باعث شد که بتوانم با آنها گفت‌وگو و تاریخ شفاهی توپخانه سپاه را در این کتاب ثبت کنم. در این تاریخ شفاهی توانستم با سردار یعقوب زهدی و امیرعلی حاجی‌زاده گفت‌وگو کنم که سردار زهدی پس از شهادت حسن طهرانی‌مقدم و حسن شفیع‌زاده (فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا در دوران جنگ) فرماندهی توپخانه سپاه را به عهده گرفت. بنابراین به لحاظ آشنایی با آنها و اطلاع از کلیات توپخانه سپاه توانستم ارتباط بگیرم و با آنها مصاحبه کنم.

-در این کتاب از اسناد بهره گرفتید؟ راستی‌آزمایی در تاریخ شفاهی توپخانه سپاه چه قدر برایتان اهمیت داشت؟

این کتاب تاریخ شفاهی است و طبیعتاً اسناد در آن به کار گرفته نشده و سند در این اثر اظهارت شفاهی بنیانگذاران توپخانه سپاه (اولین دیده‌بان‌ها، رئیس ستاد و …) است. به نظرم پس از سه دهه برخی جزئیات فراموش شده بود. ضمن این‌که حافظه همه افراد مثل هم نبود و سن آنها هم در کیفیت حافظه تاثیر داشت. من در مصاحبه‌ها برای خودم راهکارهایی داشتم و معمولاً برخی مسائل را که شک داشتم با چندین فرمانده مطرح می‌کردم. از طرف دیگر چون من هم توپچی بودم و از چندوچون مسائل خبر داشتم آنها هم بر این اساس سعی کردند اتفاقات را درست بیان کنند. هر چند از نحوه بیان افراد می‌شد دریافت که چه کسی جزئیات را درست به خاطر نمی‌آورد یا مسائل را با هم قاطی کرده است. بنابراین چنین نبود که همه مسائل بدون راستی‌آزمایی پذیرفته شود هر چند که تعداد وقایعی که در آن شبه یا شک بود، چندان زیاد نبود.

-در گفت‌وگو با بنیانگذاران توپخانه سپاه چه نکاتی مطرح شد که برای شما جذاب بود یا برای نخستین بار مطرح شد؟

چون آنها از ابتدا توپچی نبودند و در جنگ با غنیمت گرفتن توپ و تانک توانستند نخستین توپخانه سپاه را تاسیس کنند. به عبارتی سردار نورالله کریمی، اهل آبادان نخستین قبضه توپ را که از ارتش عراق می‌گیرد و آتشباری را در آبادان راه‌اندازی می‌کند. او در مصاحبه نکاتی را مطرح کرد که من تا آن موقع نشنیده بودم حتی تصور می‌کنم خیلی از فرماندهان سپاه هم از آن جزئیات بی‌اطلاع بودند. بر این اساس که وقتی برخی نکات او را با سایر فرماندهان در میان گذاشتم از آن خبر نداشتند. این جزئیات برای خود من هم جالب بود.

-این پروژه چه قدر طول کشید چه زمانی صرف پژوهش شد و مصاحبه‌ها چه قدر زمان برد؟

گرفتن مصاحبه‌ها نظم خاصی نداشت و به مرور گرفته شد. هر چند سال پیش هفت هشت مصاحبه صورت گرفت و بعد رها شد. البته پروژه به سفارش باغ موزه دفاع مقدس بود و کارهای آن را سردار سپهری پیگیری می‌کرد. پس از مدتی وقفه افتاد و پروژه رها شد تا اینکه من در باغ موزه مشغول شدم و متوجه پروژه شدم. کار خوبی بود، اما نیمه کاره رها شده بود. از این رو مشتاق شدم پروژه را با توجه به اهمیت آن دنبال کنم. در کل از زمانی که کار را به دست گرفتم تا تدوین و تحویل آن زمان زیادی نبرد، اما چاپ آن از جمله به دلیل تغییر مدیرعامل باغ موزه و کمبود بودجه قدری به تعویق افتاد.

-در پژوهش و گرفتن مصاحبه‌ها و راستی‌آزمایی آنها با چه مشکلاتی مواجه بودید؟

مساله رفت و آمد افرادی که باید با آنها مصاحبه می‌شد، مشکل‌زا شد که متاسفانه چندان به آن توجه نشد. فرماندهانی که با آنها مصاحبه صورت گرفت، برخی در خوزستان، بعضی در تبریز و سایر شهرها حضور داشتند و برای مصاحبه باید به باغ موزه دفاع مقدس می‌آمدند که برای آنها دشوار بود. به طوری که از مصاحبه با یکسری دیگر از افراد در این پروژه صرف‌نظر شد.

-در میان افرادی که با آنها مصاحبه کردید، فردی بود که قبلاً با او مصاحبه نکرده باشند؟

تقریباً از میان ۲۵، ۲۶ نفری که با آنها مصاحبه کردیم سه چهار نفر مطالب‌شان در جای دیگری ذکر شده بود. اکثراً نخستین باری بود که حاضر به مصاحبه شده بودند و تا حالا کسی سراغشان نرفته بود. هر چند چندان تمایلی هم به مصاحبه نداشتند. در این میان فرماندهانی مانند سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوا و فضا هم بود که دسترسی به او دشوار و به دلیل سابقه آشنایی و سماجت من قبول کرد که در دفترش با او مصاحبه کنم. هرچند باید یادآوری کنم در میان شاید با بعضی فرماندهان سپاه در یگان توپخانه مصاحبه شده باشد ولی هنوز به صورت کتاب درنیامده است.

-اگر دوباره سراغ جرقه‌های آتش منحنی سپاه بروید باز هم آن را به همین شکلی که هست برای انتشار می‌فرستید؟

به نظرم نوشتن به شکلی است که اگر مدتی از آن بگذرد، قطعاً مولف دوست دارد که آن را تغییر دهد. من متنی که امروز می‌نویسم روز بعد دوست دارم آن را حداقل بیست درصد تغییر دهم. این نشانه رشد نویسنده و پژوهشگری است که در حال رشد و پویایی است. من تا کنون بیست کتاب نوشتم و احساس می‌کنم پس از چاپ هر کتاب در اثر بعدی تجربه بهتری کسب کردم و طبعاً بهتر خواهم نوشت. به نظرم نوشتن در هر مرحله مفید و موثر است و هر تجربه تغییرات مفیدی در روش پژوهش و نوشتن ایجاد می‌کند. بزارک تصویر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها