به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رویداد «رویای طوفان» به همت مجموعه سیمافکر وابسته به موسسه هنری-رسانهای «سلوک» یکشنبه ۱۵ مهرماه در خانه اندیشهورزان برگزار شد. در این رویداد که به مناسبت سالگرد قیام طوفان الاقصی در ۷ اکتبر برگزار شد، علیرضا شفاه، پژوهشگر فلسفه و شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق، اباصالح تقیزاده، سیاستپژوه و اعضای شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق و احمد حاجی صادقیان، مسئول میز یمن در اندیشکده مرصاد به ارائه سخنرانی پرداختند.
احمد حاجی صادقیان با بیان اینکه ما در پی پاسخ به این سؤال هستیم که چرا یمن بیشتر و بهتر و جدیتر از همهی اضلاع مقاومت برای دفاع از مسئلهی فلسطین وارد شد، گفت: پاسخ سطحی به این سؤال این است که یمن چیزی برای از دست دادن ندارد. بیش از ۸ سال تجاوز نظامیِ همهجانبهی عربستان سعودی و ائتلاف عربی با حمایت کامل آمریکا و غرب، تمامی زیرساختها را در یمن از بین برده است و شاید آخرین زیرساختهای موجود، تأسیساتِ نفتیِ بندر الحُدَیده بوده است که در دو ماه اخیر توسط رژیم صهیونسیتی مورد حمله قرار گرفته است و تقریباً میشود گفت مهر پایانی بر زیرساختهای اقتصادی و زیربنایی یمن زده شد.
او افزود: البته این پاسخ، پاسخی بسیار کوتهبینانه است. اگر ما این پاسخ را جدی بگیریم، نه تنها یمن را نشناختیم بلکه کاملاً تقلیلگرایانه به مسئله نگاه کردهایم. برای درک صحیح از چرایی ورود شجاعانهی یمنیها به مسئلهی دفاع از فلسطین باید تاریخ یمن یا حداقل تاریخ معاصر یمن را بررسی کنیم.
حاجی صادقیان ادامه داد: یمن یکی از قطبهای تمدن در جهان است. داستان ملکه سَبا، تمدن بزرگ سبئیون در جنوب شبهجزیرهی عربستان، داستانِ سد مَأرِب و سیل عَرم که قرآن کریم به هر دو مورد اشاره کرده است، نشان دهندهی این هست که ما در یمن با یک تمدن واقعی و عمیق روبرو هستیم. در طول ۱۰۰ سال اخیر این کشورِ دارای تمدن اصیل، به دلایل متعدد به یک کشور پیرامونی تبدیل شده است. این کشور در دو قرن گذشته همواره زمین درگیری قدرتهای منطقهای و بینالمللی بوده است. یکی از مهمترین نمونههای آن در دهه هفتاد میلادی است، در دورهای که به دورهی جنگ سرد عربی مشهور است.
او ادامه داد: در این دوره بلوک حکومتهای سوسیالیست در خاورمیانه یا غرب آسیا به رهبری جمال عبدالناصر با بلوک حکومتهای محافظهکار به رهبری ملک فیصل درگیر شدند و مهمترین زمینِ این درگیری یمن بود. در این درگیری نهایتاً یمن را به «ویتنامِ مصر» تبدیل کرد، اصطلاحی که برای جمال عبدالناصر بسیار به کار برده شد، و حضور بیش از هفتاد هزار نیروی نظامی مصری در یمن یکی از عوامل اصلیِ شکست مصر در جنگ اکتبر با اسرائیل بود.
حاجی صادقیان گفت: یکی از مهمترین دلایلی که موجب شد یمن به عنوان یک کشور و دولت پیرامونی مطرح بشود، شکلگرفتنِ دولت نفتیِ عربستان سعودی در شمال این کشور بود. سرزمینی که تا پیش از آن در برابر یمن از مزیت تمدنی فارغ بود و هیچ زمینهی تمدنیای در خود نداشت و تنها افتخار آن سرزمین وجود و حضور پیامبر اکرم (ص) در آن بود، ناگهان به لطف پول نفت تبدیل شد به رقیب مهم یمن. دخالتهای دولت عربستان سعودی در این کشور موجب شد که یمن بیش از پیش مسیر وابسته شدن و تضعیف را طی کند. در کنار دخالتهای عربستان سعودی نباید از استعمار تقریباً دو قرنیِ مناطقِ جنوبی یمن، بندر عدن و دیگر مناطق توسط انگلستان گذشت. این استعمار موجب شد که یکی از مهمترین مزایای یمن یعنی دسترسی به بخشی از سواحل دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب از دست برود.
او افزود: اگر جامعهشناسانه به مسئله نگاه کنیم، خیزشِ «المسیرة القرآنیه» که سیدحسین الحوثی در ابتدای قرن بیست و یکم کلید زد بسیار اهمیت دارد. او با آن سخنرانی مشهور «صَرخَه» به معنای شعار در نماز جمعه، در یکی از روستاهای شمالِ استانِ صعده، شعارِ پنجگانهی معروف انصار الله را مطرح کرد که این مسئله یکی از پاسخهای طبیعیِ جامعهی یمن به این عقب نگهداشتهشدن کشور توسط استعمار بود. از ابتدای طوفان الاقصی ما شاهد این هستیم که تقریباً هر هفته مردم یمن به شکل پرشوری تظاهراتهایی در دفاع از مردم فلسطین دارند در شرایطی که تقریباً هیچ زیرساختی در یمن باقی نمانده است.
او ادامه داد: هنوز یمن فقیرترین کشور عربی است و جزو سه کشور فقیر جهان است. نرخ عدم دسترسی به آب آشامیدنی بر اساس آمارهای بینالمللی در این کشور فاجعه است. اینها همه شرایطی را پیش میآورد که در توسعه انسانی شاهد یک فاجعهی بزرگ در یمن باشیم. با این حال این مردم با این شرایط به بزرگترین حامی مردم فلسطین در یک سال گذشته تبدیل شدهاند. حتی بعد از حملات انگلیسی و آمریکایی و اسرائیلی به این سرزمین، در ۹ ماه گذشته هیچ وقت شاهد این نبودیم که صدای اعتراض از یمن بلند شود. شاید یکی از مهمترین دلایل این داستان نفوذ جدی پرونده فلسطین در جامعه و سیاست یمن است.
حاجی صادقیان گفت: در طول زمانی که مسئله فلسطین ایجاد شده است دو زاویه از این پرونده به شکل عام مطرح شده است. در دورهای زاویهی عربی و ناسیونالیسم عربی خیلی جدی مطرح شد و در دورهای بعد از انقلاب اسلامی، مسئلهی اسلامگرایانه در مورد فلسطین مطرح شد. در هر دو مورد یمنیها خود را مدعی میدانند. اصطلاح عرب عاربه و عرب مستعربه را شنیدید. یمنیها خود را اصلِ عرب میدانند و اگر مسئلهای عربی است، پس قبل از همه و بیش از همه به یمنیها مربوط است. پس از این زاویه مسئلهی فلسطین برای یمنیها بسیار مهم است.
او ادامه داد: در مورد مسئله از زاویهی اسلامی هم اگر بخواهیم نگاه کنیم، یمنیها میراثدار بیش از ۱۲ قرن حکومتِ امامانِ زیدی در این کشور هستند؛ طولانی مدتترین حکومت اسلامی در تاریخ. از این زاویه هم یمنیها میتوانند مدعیترین ملت نسبت به مسئلهی فلسطین باشند. بخشی از این حمایت جدی از پروندهی فلسطین در بین یمنیها را باید در این ماجرا جست و جو کرد.
مدیر میز یمن در اندیشکده مرصاد گفت: عرض کردم که یمن در دو قرن گذشته کشوری پیرامونی بوده است که مردم خودش هم توانایی نقشآفرینی نداشتند. ناگهان در اثر یک انقلابی که شهید سیدحسین بدرالدین حوثی کلید میزند، ما شاهد این هستیم که یمن از یک بازیگر ملی به یک بازیگر منطقهای و در مواردی به یک بازیگر بینالمللی تبدیل میشود. در ماجرای آرامکو در سال ۲۰۱۹ ما شاهد بودیم بیش از ۵ درصد تولیدِ نفت جهان توسط یمنیها دچار اخلال شد.
او افزود: در همین ماجرای یک سال گذشته یکی از مهمترین آبراههای جهان تحت تأثیر قرار گرفت و تورمی حداقل ۳ درصدی به بازارهای اروپا تحمیل کرد. برای نخستینبار در ۲۰۰ سال گذشته یمنیها توانستند ادعا کنند که آبراه بینالمللی بابالمندب در اختیار مردم یمن است و با اجازهی مردم یمن باید تردد از آن صورت بگیرد. این یکی از دلایلی هست که آن شخصیت را به جامعهی یمن و ملت یمن، ملتی که هیچ وقت جدی گرفته نشدند، داد.
حاجی صادقیان تصریح کرد: شاید این سؤال پیش بیاید که چرا این راهپیماییها در ایران به عنوان پرچمدار جبهه مقاومت و در بقیهی کشورهای مقاومت آنقدر برای مردم جذاب نیست؟ به نظر بنده جواب این پرسش را باید در ماهیتِ دولتِ انصارالله جستجو کرد. دولت انصارالله هماکنون هیچگونه مشروعیت بینالمللی از نظر قانون و قواعد بینالمللی ندارد. تنها پشتوانهی این حکومت حضور دائم و همیشگی مردم یمن در صحنه است. ملتی توانستهاند خواست خود را بر تمام قواعد و قوانین بینالمللی تحمیل کنند. اینکه مردمی درک کنند که یک حکومت جز به آنها وابسته نیست، نه به پول نفت نه به پیمانهای بینالمللی نه به معادلات قدرت بینالمللی، مهمترین دلیل است که مردم خود را ذیاثر بدانند.
مدیر میز یمن در اندیشکده مرصاد ادامه داد: در مورد تاریخ روابط ایران و یمن باید بگویم که در قبل از اسلام، ارتباطات جدی بین این دو کشور وجود داشته است. میتوان در این رابطه به داستان سیف بن ذییزن در کتب تاریخی رجوع کرد که چگونه حاکم یمن با کمک گرفتن از نیروهای ایرانی موفق شد ارتشی جمع کند و نیروهای حبشی را از یمن اخراج کند و حکومت یمن را مجدداً به دست بگیرد. یک قوم ایرانی هم در یمن حضور دارند که خیلی مشهور هستند و به نام «ابناء» شناخته میشوند و هماکنون در شمالِ صنعا حضور دارند. بعد از اسلام هم شاهد ۱۲ قرن حکومت زیدی هستیم که ۷ قرن آن با حکومت زیدی در منطقه طبرستان ما معاصر هست.
او افزود: در آن دوره ما ارتباطات بسیار جدی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بین ایران و یمن را شاهد بودیم. حتی در مواردی لشکریانی از ایران برای دفاع از حکومت امام زیدی در یمن اعزام شدند و در آنجا به شهادت رسیدند. قبرستان نیروهای طبریِ به شهادت رسیده در یمن هماکنون در صعده موجود است. ارتباطات بسیار جدی در زمینه اجتماعی میان ما و یمنیها بوده است. برای نمونه یکی از خاندانهایی که اگر تاریخ معاصر یمن را مطالعه کنید به چشمتان خواهد خورد خانوادهی الهندوانه است، خانوادهای اصالتاً ایرانی که هماکنون در یمن حضور دارند. یمن در ادبیات فارسی هم بسیار مورد توجه هست. سعدی و دیگر شعرا و حتی فردوسی اشاراتی به یمن داشتهاند. داستان ارتباط فرهنگی- اجتماعی ایران و یمن داستانی بسیار طولانیتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و جا دارد خیلی بیشتر روی این مسئله کار شود. امیدوارم روابط بین ایران و یمن توسعه پیدا کند و در سطح امنیتی- نظامی باقی نماند و هر چه سریعتر این روابط تبدیل به روابط اجتماعی و فرهنگی شود.
نظر شما