به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نخستین نشست از سلسله برنامههای سهروزه «مطهری زمان» با محوریت بررسی ابعاد شخصیتی و فکری آیتالله مصباح یزدی روز یکشنبه ۹ دیماه، در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد. در این نشست حجتالاسلام صفدر الهیراد و مهدی جمشیدی به سخنرانی درباره جایگاه فکری، روششناسی و رویکردهای سیاسی آیتالله مصباح پرداختند.
چرایی تأکید آیتالله مصباح بر مبانی
در بخش نخست این نشست، حجتالاسلام صفدر الهیراد، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) به تحلیل چرایی تأکید آیتالله مصباح بر مبانی فکری و بنیادین پرداخت. او سخنان خود را با گرامیداشت سالگرد حماسه ۹ دی و چهارمین سالگرد رحلت آیتالله مصباح آغاز کرد و گفت: «یکی از ویژگیهای برجسته علامه مصباح یزدی، تأکید بر مبانی در مواجهه با مسائل فکری و اجتماعی بود. مقام معظم رهبری نیز همواره به این ویژگی اشاره داشتند و پرداختن علامه به کارهای بنیادی را از شاخصههای شخصیتی ایشان برشمردهاند. در پاسخ به شبهات فکری و اعتقادی، دو رویکرد اصلی وجود دارد. رویکرد اول مبتنی بر پاسخدهی مستقیم و جزئی به شبهات است که مستلزم تشکیل جلسات متعدد برای هر شبهه جدید است. اما روش دوم که آیتالله مصباح آن را پایهگذاری کرد، ایجاد تسلط منظومهوار بر مبانی است. ایشان معتقد بودند وقتی مخاطب به مبانی تسلط پیدا کند نه تنها گمراه نمیشود بلکه قدرت تحلیل و پاسخگویی به شبهات را پیدا میکند.»
او به تأثیر دورههای آموزشی طرح ولایت که به همت آیتالله مصباح طراحی و اجرا شد، اشاره کرد و افزود: «این دورهها نه تنها سطح دانش و تحلیل دانشجویان را ارتقا داد، بلکه به آنان اطمینان خاطر میداد که با وجود شنیدن شبهات، از مسیر حق منحرف نمیشوند.»
مواجهه با پلورالیسم فرهنگی سیاسی
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره)، در بخش دیگری از سخنان خود به نقد پلورالیسم و ولنگاری فرهنگی–سیاسی در جامعه مومنین اشاره کرد که در برخی موارد به تلاطم در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی منجر میشود و گفت: «علامه مصباح در تحلیلهای سیاسی و فرهنگی همواره بر مبانی تأکید داشتند و از هیچ خط قرمزی در این حوزهها عبور نمیکردند. این استقامت فکری، که ریشه در مبانی دینی داشت، باعث شد کسانی که از پاسخ به استدلالهای ایشان در میمانند روی به تخریب شخصیتی ایشان بیاورند که بیشک این هجمهها به دلیل قدرت استدلال و تسلط او بر مبانی اسلامی بود. رهبری در دهه هفتاد فرمودند که دشمن هرجا فکر نافذ و محکم باشد، آنجا تمرکز میکند. کاری که با شهید مطهری کردند، با علامه مصباح نیز تکرار شد.»
آیتالله مصباح و فضای سکولار دانشگاهها
حجتالاسلام الهیراد یکی دیگر از ابعاد شخصیتی آیتالله مصباح را حضور در فضای سکولار دانشگاهها و طراحی راهکارهایی برای مقابله با آسیبهای آن دانست. او ادامه داد: «علوم انسانی ما وارداتی و سکولار است و اسلامیسازی آن نیازمند زمان و تلاش گسترده است. علامه مصباح ضمن فهم شرایط از تعطیل ماندن دانشگاهها جلوگیری کرد و با ابتکاراتی از جمله طراحی دورههای طرح ولایت، منظومهای فکری برای دانشجویان ایجاد کرد که آنان را در برابر فضای سکولار مقاوم میکرد. این مدل به دانشجویان اجازه میداد در چنین محیطهایی نه تنها منفعل نشوند، بلکه دست دیگران را بگیرند».
این عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) در ادامه به تأکید آیتالله مصباح بر ارجاع متشابهات به محکمات پرداخت و گفت: «زندگی ما پر از مسائل و شبهاتی است که گاه تشخیص حق از باطل را دشوار میکند. علامه همواره تأکید داشتند که برای این منظور باید بر محکمات قرآنی و عقلی تکیه کنیم و نقش مبانی محکم در مواجهه با متشابهات را ضروری میدانستند. ما در تمام سالهای پس از انقلاب شاهد این بودیم که انقلابیگری بدون استحکام فکری، در شرایط غیرقابل پیشبینی آسیبپذیر است».
منطق کنشگری سیاسی آیتالله مصباح
در بخش دوم این نشست، مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به بررسی منطق کنشگری سیاسی آیتالله مصباح پرداخت. او سخنان خود را با اشاره به تأثیر عمیق آیتالله مصباح بر نسلهای مختلف انقلاب اسلامی آغاز کرد و گفت: «آشنایی من با علامه مصباح از طریق آثار شهید مطهری شکل گرفت. هرچه بیشتر پیش رفتم، دریافتم که تفکر علامه میتواند پاسخهای محکمی به مسائل روز ارائه دهد. اگر ایشان نبود، زیست فکری بسیاری از ما به سمت دیگری میرفت.»
مقابله با سکولاریسم ساختاری
جمشیدی در ادامه به شرایط دهه ۷۰ و تأثیر آیتالله مصباح بر جریانهای فکری آن دوره پرداخت. او گفت: «از اواخر دهه ۶۰، طرحهای متعددی برای مقابله با انقلاب اسلامی در دستور کار قرار گرفت که یکی از آنها پیشبرد سکولاریسم ساختاری بود. علامه مصباح با درک این تهدید، با صراحت و جدیت بیشتری وارد عرصه شد. او خطر سکولاریسم ساختاری که بهمراتب از سکولاریسم روشنفکری محدود خطرناکتر بود را بهخوبی تشخیص داده بود. علامه مصباح را میتوان امتداد فکری شهید مطهری دانست، با این تفاوت که او بیش از شهید مطهری توانست در مواجهه با چالشهای جدید زمانه، پاسخهای جدیدی ارائه دهد. در شرایطی که جریان سکولاریسم از فضای روشنفکری به ساختارهای رسمی قدرت نفوذ کرده بود، علامه مصباح با صراحت و شجاعت وارد میدان شد و با مواضع روشن خود از ارزشهای انقلاب اسلامی دفاع کرد.»
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه حملات علیه علامه مصباح از همان آغاز ورود او به عرصه عمومی شدت گرفت، اظهار داشت: «ایشان بهدلیل صراحت لهجه و ایستادگی بر اصول، هدف ترور شخصیت قرار گرفت. جریان سکولاریسم رسمی و ساختاری، که از امکانات قدرت بهره میبرد، او را مانعی جدی برای پروژههای خود میدید. اما علامه مصباح با نگاه دقیق و آیندهنگرانه خود توانست بسیاری از این پروژهها را تشخیص دهد و در برابر آنها ایستادگی کند. یکی از نکات کلیدی اندیشه علامه این بود که مبارزه تنها زمانی ارزش دارد که بر اساس مبانی فکری مستحکم باشد. او معتقد بود اگر مبانی مشخص نباشد، ممکن است شمشیر مبارزه بهجای دشمن، به سمت خودیها نشانه برود. همین نگاه بود که باعث شد او در دهههای مختلف بر لزوم مرزبندی با جریاناتی که از انقلاب فاصله گرفتهاند، تأکید کند.»
ضرورت روایتگری در کنار استدلال
جمشیدی در بخش پایانی سخنان خود به اهمیت روایتگری در کنار استدلال اشاره کرد و گفت: «یکی از مشکلاتی که علامه مصباح با آن روبهرو بود، استفاده جریانهای مخالف از ابزار روایت برای تحریف شخصیت او بود. آنها بهجای مقابله فکری و منطقی تلاش میکردند با روایتسازیهای جعلی، چهره او را تخریب کنند. این مساله اهمیت روایت را نمایان میکند و نشان میدهد که در کنار تکیه بر مبانی استدلالی، باید روایت صحیحی از واقعیتها ارائه داد تا میدان مبارزه تنها به دست روایتهای تحریفشده نیفتد.»
نظر شما