سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - پروانه رحمتی: یکی از ویژگیهای بارز امام رضا (ع) علم و دانش فراوان ایشان بود. ایشان در زمینههای مختلف علمی از جمله فقه، تفسیر قرآن، کلام و فلسفه صاحب نظر بودند و بسیاری از علمای بزرگ اسلام از محضر ایشان بهرهمند شدند. امام رضا (ع) از لحاظ معنوی و علمی نقش پر رنگی در زندگی همه مسلمانان و از همه مهمتر، برای خراسانیها و مشهدیها داشتهاند. به سیر تاریخی این خطه که نگاهی بیندازیم حتی قبل از تشرف این امام همام هم این مرز و بوم دارای علما و ادبای فراوانی بوده اما وقتی این حضرت وارد نیشابور شدند عده زیادی از آن علما قلم به دست گوش جان به سخن گوهربار حضرت رضا (ع) سپردند تا این میراث گرانبها سینه به سینه و نسل به نسل به ما برسد.
نوشتن درباره امام رضا (ع) نه تنها فرصتی برای آشنایی با زندگی و شخصیت ایشان است، بلکه میتواند به ترویج ارزشهای انسانی و اسلامی کمک کند. چهارشنبههای امام رضایی خدمت کوچکی به شناخت نویسندگانی است که با سوز دل، معرفت و ادب خواستند عرض ارادتی به این مقدس این امام همام داشته و قلمی در این راه بفرسایند.
سعید تشکری در سال ۱۳۴۲ در قوچان متولد شد. او یکی از نویسندگان، کارگردانان و رماننویسان ایرانی است که فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر، عضو بینالمللی کانون جهانی تئاتر، مدرس ادبیات نمایشی و داستاننویسی بود. سعید تشکری از سال ۱۳۶۰ فعالیتهایش را با عنوان نویسنده و کارگردان در حوزه تئاتر و سینما و مطبوعات آغاز کرد. او حضور در جشنوارهٔ تئاتر فجر و جشنوارههای ملی دیگر را به عنوان داور و منتقد در کارنامه هنری خود دارد.
تشکری برنده سه دوره جایزه کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنیپور، در سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۸و ۱۳۹۰ است. تشکری در جایگاه استادی شاگردان بسیار زیادی را در حوزه هنر و ادبیات تربیت کرده یکی از رمان نویسان طراز اول کشور در حوزه ادبیات دینی و انقلاب شناخته شده است. علاوه بر این، بارها به عنوان نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و فیلمنامهنویس برتر برنده جوایز متعدد شده و با حضور در جشنوارههای ملی و بینالمللی چون فجر، امام رضا، یونیسف و … در کارنامه سی و چند ساله فعالیت ادبی – هنری عناوین زیادی کسب کردهاست.
تشکری سهشنبه ۱۹ بهمنماه سال ۱۴۰۰ پس از سالها مبارزه با بیماری MS درگذشت و در حرم رضوی به خاک سپرده شد. اما از مهمترین یادگاران این نویسنده فقید میتوان به کتاب «غریب، قریب» از انتشارات بنیاد آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در سال ۱۳۹۴ که برنده کتاب سال رضوی در همین سال نیز شد اشاره کرد همینطور کتاب «قاف» که از حوزه هنری در سال ۱۳۷۷ برگزیده اول مسابقات نمایشنامه نویسی کودکان و نوجوانان یونسکو شد و همچنین رمان اوسنه گوهرشاد که توسط انتشارات بهنشر اولین بار در سال ۱۳۹۷ چاپ شد و تا به حال بیش از ۲۵ بار تجدید چاپ شده است اشاره کرد.
اوسنه گوهرشاد، کتابی که تاکنون ۲۵ بار تجدید چاپ شده است
همه ما با گوهری ناب در حرم امام رضا (ع) آشنا هستیم. گوهری نامآشنا به نام مسجد گوهرشاد در ضلع جنوبی حرم امام رضا (ع)، مسجدی که جذابیت و محبوبیت و معروفیت را همزمان در دل خودش دارد. همان بنایی که قصههایی دور و دراز در دلش جا خوش کرده است. قصه هایی که همچون اوسنهای سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و نامش به واسطه همان داستانهاست که با حال و هوایی دیگر در تاریخ ماندگار شده و چه خوب که این آشنایی به قلم کسی رقم بخورد که سالها علاقهمندِ طواف آن مسجد و صحن و سرا بوده. کسی که اوسنه عاشقی بانو گوهرشاد به حرمِ امامِ مهر و صفا، روح و قلمش شد و نوشت:
«این مکتوب را نوشتم تا گوهرشاد بیگم که می داند، بخواند و هم تو که می خوانیاش و هم من که نوشتهام و کاتبم!»
رمانی با سبک پستمدرن
رمان اوسنه گوهرشاد رمانی است با سبکی متفاوت که از همان ابتدا، نویسنده دست مخاطبش را میگیرد و با هم سفری را آغاز میکنند به دل تاریخ. این رمان یک رمان کوتاه فانتزی و با سبک پست مدرن است که مخاطبش را با اوسنهها و افسانههایی از دل تاریخ پرپر شده مردمی آشنا میسازد که روزی و روزگاری همچون ما در هوای این شهر نفس کشیده و روزی، هفتهای، ماهی، سالی و گاهی، عمری برای صاحبخانه این شهر، دل دادهاند.
این رمان برگرفته از چندین قصه و روایت از همین آدمها است، که نویسنده با تلفیق تخیل و تاریخ با مخاطبان به گفتگو میپردازد و پا به پای آنها در دل تاریخ سفرمیکند.
آدمهایی در برهههای زمانی متفاوت که همگی در نقطهای دست به دست هم میدهند و این حرم امن، پلی میشود برای پیوستن آنها و داستان هایشان به یکدیگر. در این رمان، صدای نویسنده را درکنار شخصیتها بی واسطه میشنویم و حظش را میبریم.
مسجد گوهرشاد که به دستور گوهرشاد بیگم، در دوران تیموریان ساخته شد، در قرن معاصر شاهد یک اعتراض خونبار بود. در در تیر ماه سال ۱۳۱۴، مسجد جامع گوهرشاد شاهد کشتار وحشیانه مردمی بود که در اعتراض به دستور پذیرش کلاه شاپو تجمع کرده بودند. در آن زمان فتحالله پاکروان استاندار خراسان بود. او معتقد بود که حکومت باید در برابر مقاومت مردم در پذیرش کلاه شاپو _ که کلاهی فرنگی و بیگانه بهشمار میرفت_ با بهکارگیری زور، ایشان را به این جایگزینی و دگرگونی وادارد.
سعید تشکری در کتاب «اوسنه گوهرشاد» با روایتهای مختلف و متفاوت این واقعه تاریخی را به تصویر میکشد.
نظر شما