چهارشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۹
پیشنهاد نویسنده ایلامی برای مطالعه در نوروز

ایلام- نویسنده و خبرنگار ایلامی، کتاب «طومار درد و داغ» اثر سیروس علی‌نژاد را برای مطالعه در روزهای نوروز پیشنهاد داد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مرتضی حاتمی، نویسنده و خبرنگار ایلامی، کتاب «طومار درد و داغ» کتابی از سیروس علی‌نژاد را برای مطالعه در نوروز پیشنهاد کرد. این کتاب را نشر ماهریس در سال ۱۳۹۸ در ۲۸۶ صفحه چاپ و منتشر کرده است. «طومار درد و داغ» مجموعه‌ای از یادداشت‌های علی‌نژاد برای جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات و قلم و… است که برای بالندگی فرهنگ این سرزمین تلاش کرده‌اند و او در روز مرگ‌شان نوشته است.

یادداشت‌نگاری در سوگ و مرگ افراد و سوگ‌سرود بخش هایی از ادبیات معاصر به شمار می‌روند که حاصل لحظه‌ها و احساسات مولف و مخاطب است که دل در گرو مهر و خاطرات هم دارند.

علی‌نژاد متولد سال ۱۳۲۴ در کاکرود از روستاهای اشکور رودسر است و از باسابقه‌ترین روزنامه‌نگاران ایران به شمار می‌رود و از اوایل دهه چهل تاکنون در سمت‌های مختلفی چون: خبرنگار، معاون سردبیر، دبیر شورای تحریریه، سردبیر و… فعالیت دارد.

او اغلب تجربیاتش در حوزه رسانه و مطبوعات را به صورت کتاب منتشر کرده و از او تاکنون کتاب‌های: «از فرانکلین تا لاله‌زار» (زندگی‌نامه همایون صنعتی‌زاده) «چرا سفر می‌کنید؟» گفت‌وگو با مترجمان، «چند گفت‌وگو درباره زبان فارسی»، «چند گفت‌وگو در باره تجدد»، «طومار درد و داغ»، «گفت‌وگوهای برگزیده آیندگان»، «پرویز نقیبی»، «روزنامه‌نگار صاحب سبک»، «سال‌های دانشکده» و … چاپ و منتشر شده است‌.

در این کتاب ایرج افشار، سیمین بهبهانی، محمود اعتمادزاده، کریم امامی، عبدالرحیم جعفری، علی‌محمد حق شناس، احمدرضا دالوند، غلامحسین ذاکری، احمد محمود، شاهرخ مسکوب، مرتضی ممیز، حمید مصدق، ابوالحسن نجفی، م.آزاد، صفر قهرمانیان و … بخشی از نام‌هایی است که مولف در روز و لحظه مرگ‌شان به نام و یاد و تلاش‌های‌شان پرداخته و اشاره کرده است.

مولف عنوان کتاب را از بیتی از صائب تبریزی وام گرفته: «طومار درد و داغ عزیزان رفته است / این مهلتی که عمر دراز است نام او»

او در پیشگفتار این کتاب نوشته: «تمامی نوشته‌های این کتاب یک خصلت مشترک دارند و آن به اصطلاح خصیصه «ژورنالیستی بودن» آنهاست. یعنی شتاب‌زدگی که عنصر جدایی‌ناپذیر ژورنالیسم است در همه آنها به چشم می‌خورد برای اینکه من این نوشته‌ها را نه از سر تحقیق و پژوهش ماندگار، بلکه تنها به مناسبت درگذشت دوستان و آشنایانی قلمی کرده‌ام که مرگ آنان مرا آزرده و برای رفع آزردگی خویش احساسات خود را به قلم آورده‌ام و در نشریه‌ای به چاپ سپرده‌ام. حتی اگر نوشته‌ای پیش از مرگ بزرگی نوشته شده باشد برای این نوشته شده است که در آخرین روزهای حیات نام او را به خاطر خوانندگان بیاورم، از این رو تمامی مطالب این کتاب بخشی از مشق روزنامه‌نگاری من بوده و طبیعی است چندان تحفه‌ای نباشد و خصیصه مشق داشته باشد.»

این کتاب با توجه به تنوع نام و نشان افراد در حوزه‌های فرهنگ و ادب و هنر و سیاست و علوم انسانی و … زبان روزنامه‌نگارانه سیروس علی‌نژاد، اثری خواندنی است که می‌تواند برای خواننده نوستالوژی فرهنگی، هنری و ادبی و رسانه‌ای به دنبال داشته باشد.

بخشی از کتاب که به غلامحسین ذاکری (۱۳۹۳-۱۳۲۳) صاحب امتیاز و مدیرمسئول ماهنامه ادبی «آدینه» اختصاص دارد را با هم می‌خوانیم:

«…امتیاز آدینه را که گرفت، یک راست آمد پیش من ورقه کذایی را روی میز گذاشت. گفت: این امتیاز مال توست در اختیار شما هر کاری خواستی با آن بکن.

هنوز امتیاز روزنامه و مجله به اوراق بهادار بدل نشده بود شادمانی‌ها کردیم‌. دوباره می‌توانستیم به مطبوعات برگردیم، ماهی‌های بر خشک افتاده به آب باز می‌گشتند. او در حال گزارش دادن جریان امتیاز بود که من در خیالم تیم آدینه را می‌چیدم. یزدان دم دست‌تر از هر کس بود، اول کسی را که صدا کردم، فرج بود با او در تهران مصور کار کرده بودم، خوش ذهن بود تند و تیز بود. سواد ادبی داشت، ارتباطاتش گسترده بود.می‌دانستم پر مدعاست اما آن روزها این عیب در سایه رفاقت گم می‌شد با هم پیش مسعود رفتیم که استاد من بود و کار را می‌شناخت بعد با مشورت هم دوستان دیگر را کنار خود نشاندیم، کسانی هم به مدد ما آمدند همه چیز مهیا بود، الا پول که مسأله همیشگی هر روزنامه‌نگاری است، آدینه که منتشر شد هم‌چنان نجابتش مانده بود تا ده شماره‌ای هم این نجابت ماند…» ص ۱۰۶

علی‌نژاد در گفت‌وگوی ماهنامه «مهرنامه» شماره ۲۶ (آبان ۱۳۹۱) در بخش «قصه آدینه: جمعی بی بند نام» در تیتر «هرگز ارگان کانون نویسندگان نبودیم» جمله‌ای تاریخی دارد: «روزنامه و روزنامه نگاران، هیچ گاه به حساب نمی‌آمده‌اند و نمی‌آیند سرنوشت ما این است که در خدمت به شهرت رساندن دیگران باشیم و خود در خاموشی و فراموشی بمانیم.»

و البته این پایان تمام ماجرای روزنامه‌نگاران نیست!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین