خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محسن شاهرضایی: مردی که «فصوص» ابن عربی درس میداد زادۀ توکیو بود؛ ۴ می ۱۹۱۴ (۱۳ اردیبهشت ۱۲۹۳). فیلسوف بود و زبانشنان. گفتهاند که سی واندی زبان میدانست که بر هفده تای آن تسلط داشت. او اسلامشناس هم بود. اسلامی که خود بر اثر تحقیق و مطالعه با آن آشنا شده بود و نه از نوع مستشرقین غربی که در دنیا معمول است. از میان زبانهایی که مسلط بود میتوان به انگلیسی، روسی، لاتین، یونانی، بالی، عبری، عربی، چینی و سانسکریت اشاره کرد که البته به دلایلی که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره خواهد شد، تأثیر عمیقی که زبان و ادب فارسی بر او گذاشت و متقابلاً نقشی که او در معرفی فرهنگ ایرانی-اسلامی به دنیا داشت، بیش از سایر زبانها بود.
نقل است که از کودکی به زبانهای کهن علاقهمند شد. میخواست بداند ریشۀ ریاضتهای جانکاه در آئین بودایی ذن که پدر او را به انجام آن وامیدارد چیست. در جوانی، مدتی اقتصاد خواند؛ شاید به واسطۀ ثروتی که خانواده داشت به فراگیری اقتصاد ترغیب شده بود. مرد جوان اما علاقهاش به فلسفه بود و زبان؛ پس رشتۀ دانشگاهیاش را تغییر داد و فلسفه خواند.
در همین ایام، آشنایی با یک مسلمان تاتار به نام عبدالرشید ابراهیم و سپس عالم مسلمان دیگری به نام موسی جارالله او را با زبان عربی و قرآن آشنا کرد. این را میتوان یکی از نقاط عطف در زندگی پرماجرای او دانست. البته برای زندگی فرد دانشجو، حقیقت طلب و دانشمندی مانند او به سادگی نمیتوان فراز و نشیبها را در قالب منحنیهای ریاضی و نقاط عطف تعریف و تبیین کرد، اما براساس شواهد موجود حداقل میتوان برخی از آنها را برشمرد.
نخستین دوران مهم در زندگی او همانا تولد در زادگاهش ژاپن و آشنایی با آئین بودایی است. البته کنجکاویهای فیلسوفانۀ او به مطالعات عمیق دربارۀ این آئین منتهی شد و به تدوین کتاب «ذن و بودیسم» انجامید. کتاب فوق یکی از مهمترین کتابهای مرجع دربارۀ این نوع تفکر به شمار میرود. وی، که بنابر اظهار همسرش تا پایان عمر بر آئین بودایی باقی ماند، با توجه به شناخت کاملی که از سایر ادیان و تعالیم شرقی پیدا کرد، به تدوین کتابهای فلسفۀ تطبیقی اهتمام ورزید. بنابراین، وطن نخست او را باید ژاپن دانست که در آن به دنیا آمد، با آئین مردم آنجا زیست و سرانجام در همان جا هم به جهان باقی شتافت.
اما دورۀ مهم دیگری که در زندگی این فیلسوف شهیر میتوان عنوان کرد، آشنایی با قرآن و زبان عربی است. این آشنایی باعث دلدادگی شدید او به کتاب آسمانی مسلمانان شد و با ترجمۀ نخستین بارِ قرآن کریم از زبان عربی به زبان ژاپنی را رقم زد. این ترجمه در سه جلد به چاپ رسید و در مقایسه با سایر ترجمههای قرآن، که از زبان انگلیسی یا فرانسوی بوده اند، دقیقتر و کارآمدتر است.
دورۀ مهم دیگر از زندگی این مرد را باید در مهاجرت به کانادا و حضور در مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل جستوجو کرد. در آن مکان علمی است که او با یک نحلۀ فکری دیگر و اینبار از طریق یک دانشمند ایرانی آشنا میشود. او، که در مک گیل فلسفه و کلام درس میداده است، برای آشنایی بیشتر با زبان فارسی از استاد مدعو آنجا، دکتر مهدی محقق، اجازه میگیرد که در کلاس «جامع الحکمتین» ناصرخسرو حضور یابد. استاد ایرانی این اجازه را میدهد و این آغاز آشنایی مرد جست وجوگر با فرهنگ غنی و هزارسالهای است که علاوه بر تفکر اسلامی شیعی، شامل یک دوره فرهنگ و فلسفۀ کهن ایرانی نیز هست.
اقامت سه سالۀ استاد مهدی محقق در مرکز مطالعات اسلامی مک گیل و تعاملی که مرد فیلسوف با او برقرار میکند، مبدأ خاطرات فراوانی میشود که اگرچه نقل آن همه در این جستار امکان ندارد، اما شاره به برخی از آنها خالی از لطف نیست.
در این مدت، همچنان که استاد محقق به مرد ژاپنی فارسی و حکمت شیعی میآموزد، خود از او مطالبی را فرامیگیرد که ازجملۀ آن مباحثی در زبانشناسی است و این همان معنای واقعی در تعامل علمی و گفتوگوی فرهنگها را تداعی میکند. نقل است که استاد محقق صبح کار و شبخواب و استاد ژاپنی برعکس شب کار و صبح خواب بودهاند و این همکاری را برای آنها سخت میکرده است. بعد از مدتی، تصمیم بر آن میشود که ساعت ۲۱ یا همان ۹ شب در منزل استاد محقق کار علمی مشترک را پی بگیرند و یکی دو ساعتی ادامه دهند. جالب اینجاست که پس از مدتی، مرد فیلسوف محل سکونت خود را به مجتمع مسکونی استاد محقق منتقل میکند تا این قرابت مکانی، زمان کمتری را برای دیدار با استاد به خود اختصاص دهد. در این اثنا که استاد محقق به مناسبتهایی در کلاس درس ناصرخسرو از اشعار حکیم متأله ملاهادی سبزواری هم اشاراتی را مطرح میکند، مرد تیزهوش و خوش طبعی چون او به اصالت و بزرگیاندیشۀ حاجی سبزواری پی میبرد و از استاد میخواهد که منظومۀ حاجی را به زبان انگلیسی ترجمه کند. این پیشنهاد به کاری بزرگ و سترگ بین این دو فیلسوف شرق میانجامد و ترجمه به صورت مشترک توسط ایشان آغاز میشود.
این کار چند سالی زمان میبرد و هنگامی که مأموریت علمی استاد محقق در مرکز مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل به پایان میرسد، او هم مأموریت خود را در کانادا خاتمه میدهد، به ایران میآید و بخشی از دهۀ ۵۰ شمسی را در اینجا زندگی میکند. در انجمن حکمت و فلسفه به تدریس میپردازد و علاوه بر ترجمۀ مشترک منظومۀ ملاهادی سبزواری، به انجام کارهای فردی و مشترک دیگری هم با استاد محقق ادامه میدهد. ترجمۀ منظوم سرانجام به چاپ میرسد و پنجرهای میشود برای شناخت اهل معرفت در سراسر جهان با تفکر یک دانشمند ایرانی مسلمان در سده سیزده هجری.
شدت شیفتگی مرد فیلسوف ژاپنی به حکمت ایرانی و اسلامی به همین جا ختم نمیشود. او در این دوره در تهران حلقههای معرفت شکل میدهد و شاگردانی میپروراند و که هرکدام اینک شخصیتی وزین در علم و ادب کشورند؛ ازجملۀ آنها میتوان به دکتر غلامرضا اعوانی و دکتر نصرالله پورجوادی اشاره کرد که هر دو نزد آن یگانه دوران فصوصالحکم را میخواندند و از او زبان یونانی را هم یاد میگرفتند.
از استاد ژاپنی علاقهمند به فرهنگ ایرانی بعدها کتابخانهای سترگ در توکیو بر جای میماند که بازدیدکنندگان ایرانی آنجا این کتابخانه را گنجینهای از فرهنگ ایرانی-اسلامی در آسیای دور میدانند که اگر استاد فقط همین خدمت را به ایران و ایرانی کرده بود شایسته بسی تقدیر و تجلیل بود. اینگونه است که برخی وطن معنوی او را ایران دانستهاند.
اما دلبستگی دیگر او به یک مکتب فکری بود که در کشور سوئیس شکل گرفت و آن را اورانوس (گردهمآیی به لاتین) نامیدند. از اعضای نام آشنای این محفل میتوان به هانری کربن، لویی ماسینیون، کارل گوستاو یونگ و همین استاد ژاپنی مورد اشاره در این جستار اشاره کرد. معروف است که حلقۀ اورانوس بر مدار «انسان کامل» و آشتی شریعت و طریقت میچرخید تا شاید «حقیقت» هویدا شود. از این منظر میتوان زادگاه فکری او را سوئیس و محفل اورانوس دانست. با همۀ این احوالات، ستارۀ اورانوس یعنی پرفسور زنده یاد «توشیهیکو ایزوتسو» مردی پرفروغ در طریق علم و فرهنگ بود که سالهای مهمی از دوران زندگی خود را به شناخت فرهنگ ایرانی-اسلامی ما و سپس تبلیغ و ترویج آن کرد. روحش شاد و نامش جاودان باد.
منابع
- شب توشیهیکو ایزوتسو، مجلۀ فرهنگی و هنری بخارا، شماره ۱۱۷
- روزنامۀفرهیختگان، شماره ۱۶۱۵
- وبگاه تاریخ ایرانی، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
این یادداشت در ادامه سلسله یادداشتهای معرفی شیفتگان غیرایرانی فرهنگ ایرانی-اسلامی است که بیانگر جاذبه این فرهنگ در میان نخبگان سایر ملتهاست و با همکاری دفتر الگوسازی و تکریم بنیاد ملی نخبگان و خبرگزاری ایبنا تهیه شده است.
نظر شما