به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ابتدای این جلسه که عصر دیروز، چهارشنبه 6 مهر، با حضور عبدالله کوثری، مترجم ادبیات لاتین و محمدرضا گودرزی (داستاننویس و منتقد) برگزار شد، کوثری، مختصری از زندگی خود گفت و کمی بعد، صحبتهای خود را به سمت بیان تاریخچه آمریکای لاتین برد.
کوثری دهه 60 میلادی را دوره شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین در میان کشورهای غربی دانست و در اینباره گفت: در این زمان آثار نویسندگانی چون مارکز و فوئنتس و چند نویسنده دیگر، فضای فرهنگی غرب را تحت تاثیر قرار داد. این شکوفایی همچنان ادامه دارد و در همین راستا آخرین برنده جایزه ادبی نوبل، از آمریکای لاتین بوده است.
به گفته کوثری، آمریکای لاتین منطقهای است که از نظر اقتصادی عقبافتاده و از لحاظ سیاسی گرفتار دیکتاتوریهای سختی بوده. اما سوالی که همیشه مطرح شده این است که ادبیات این منطقه از کجا آمده و چگونه به این قدرت رسیده؟ چه شد که نویسندگانی از آمریکای لاتین ناگهان ادبیات جهان را تسخیر کردند؟
کوثری سپس شروع به بیان تاریخچهای از فتح آمریکای لاتین به دست اسپانیاییها کرد. مترجم کتاب «كنستانسیا» از شهرهای بزرگ آن منطقه سخن گفت و افزود: آمریکای لاتین قبل از اشغال توسط اسپانیاییها، منطقهای بایر و قبیله نشین بود و سه فرهنگ و امپراطوری بزرگ در آنجا وجود داشت؛ امپراطوریهایی که شهرهای بزرگ و تمدن شکوفایی داشتند، اما فاقد ارتباط با دنیای خارج از مرزهای خود بودند.
این مترجم که آثار زیادی را از ادبیات آمریکای لاتین به فارسی ترجمه کرده، در ادامه به تشریح زمانی پرداخت که اسپانیاییها برای آموزش فرهنگ و زبان خود، دست به تاسیس دانشگاههایی زدند و اینگونه اولین تماسها با فرهنگ اروپایی صورت پذیرفت.
وی با بیان اینکه فرهنگِ قبل از استثمار آمریکای لاتین، فرهنگ شفاهی بوده و در آن زمان افسانهها سینه به سینه میچرخیده گفت: یکی از اقدامات این دوره، ضبط این اساطیر و افسانهها به زبان اسپانیایی بود و در پی سفر نجیبزادههای آمریکای لاتین، بده بستانی بین فرهنگ دو منطقه صورت گرفت. از سوی دیگر، سرگذشت فاتحانی در این دوره ثبت شد که با حضور در آمریکای لاتین، عناصر طبیعی عجیبی را مشاهده کردند که تا پیش از این در هیچ جای دنیا ندیده بودند.
عبدالله کوثری سپس به تشریح شرایط آمریکای لاتین در قرن هجدهم میلادی پرداخت و این دوره را مصادف با تاثیرگذاری کشوری دیگر به نام فرانسه بر ادبیات آمریکای لاتین دانست. فرانسهای که خود به سمت شکل دادن انقلابی کبیر در حرکت بود و بوی آزادیخواهی بدین گونه از طریق افکار نویسندگان فرانسوی به مشام مردم آمریکای لاتین رسید.
از نظر کوثری، نقاط مشترک مردم آمریکای لاتین در این زمان، زبان اسپانیایی، مذهب مسیحی و گذشته استعماری مناطقی بود که هیچ هویتی از خود نداشتند. از همین رو است که نویسندگان این منطقه سعی داشتند در قالب یک فعالیت آگاهانه ملی به بیان هویت خود بپردازند و برای این کار، داستانسرایی را انتخاب کردند. در همین زمان است که ادبیات رنگ و بوی سیاسی هم به خود میگیرد و به مقابله با دیکتاتوریها برمیخیزد و به بیان هویت و یا حتی ابداع هویتی نو میپردازد.
کوثری، نقش فضای غالب روستایی را در تحلیل فرهنگ و بیرون کشیدن عناصر و باورها برای تبدیل شدن به عنصری ملی پر رنگ دانست و افزود: بخش بزرگی از محتوای رمانهای نویسندگانی چون بورخس درباره گاوچرانها بوده که فرهنگ خاص خود را دارند.
به عقیده کوثری، بین قرن هجده تا اواخر قرن 19، جهان شاهد ادبیاتی در آمریکای لاتین است که نه تنها روی پای خود میایستد، بلکه منتقد ادبیات اروپا و نویسندگان بزرگی چون امیل زولا هم میشود. وی به نقش اقلیم خاصِ این منطقه هم اشاره کرد و دراین باره گفت: «اقلیم» در این زمان، به یکی از شخصیتهای اصلی داستانها تبدیل میشود که نویسندگان به طور مستقیم بدان پرداختند و این عنصر را به خوبی میتوان در ادبیات آمریکای لاتین مشاهده کرد.
وی سپس به اتفاقاتی از قرن بیستم میلادی اشاره کرد و جنبشهای این زمان را تشریح کرد. جنبشهایی ادبی که کمکم به خلق «سوررئالیست» یا «فرا واقعیت» انجامید. کوثری با تعریف چیستی این جنبش افزود: «فرا واقعیت» در آثار نقاشانی چون دالی هم به چشم میخورد و در بسیاری از مواقع، اشعاری که بدین سبک سروده شدهاند، از لحاظ زبانی قابل ترجمه نیستند. در واقع، نویسندگان آمریکای لاتین دریافتند باوجود زبان و مذهب تحمیلیِ اروپا، آنها میتوانند هویت خود را داشته باشند و در نتیجه با فرارفتن از واقعیت و در هم آمیختن خیال و واقعیت، چیزی به نام رئالیسم جادویی را در آثارشان خلق کردند.
کوثری دراین رابطه افزود: در این دوره، نویسندگان منطقه دریافتند واقعیتی که نویسنده اروپایی نمیبیند و آرزویی که وی نمیکند، به خوبی در حال شکوفا شدن در آثار نویسندگانی از آمریکای لاتین است.
کوثری ادامه داد: رئالیسم اروپایی نمیتواند از واقعیت خودش فراتر رود، اما جهان شگفت لاتینی اجازه میدهد نویسنده، نگاهی متفاوت داشته باشد و با «خلق جهان نامتعارف»، شکوفایی ادبیات آن منطقه را باعث شود.
این مترجم ادبی تفاوت ادبیات اروپا و آمریکای لاتین را در چند جمله بدین گونه خلاصه میکند: رئالیسم اروپایی در توصیف زندگی، از تولد تا مرگ فرد به پیش میرود، اما نویسنده آمریکای لاتین، از مرگ وی شروع میکند و به رحم مادرش میرسد؛ فرا واقع چیزی است که در تخیل اروپایی نمیگنجد.
بعد از بیان خلاصهای از تاریخچه شکلگیری و بلوغ ادبیات آمریکای لاتین، کوثری به توصیف آثار کارلوس فوئنتس میپردازد؛ نویسندهای که بسیاری از آثار وی به زبان فارسی ترجمه شدهاند. کوثری بعد از این تذکر که نباید تصور کرد تمام نویسندگان آمریکای لاتین، در سبک رئالیسم جادویی مینویسند، افزود: برخی دیگر از نویسندگان، رئالیسمِ خاص خود را به وجود میآورند و عدهای دیگر چون فوئنتس، در این بین قرار میگیرند.
وی بعد از بیان مقدمهای از کارهای وی، عوامل موجود در آثار فوئنتس را برشمرد و به مواردی چون «نگاه کاونده به زیر پوست انسان» و «بازنگری تاریخ» در آثارش اشاره کرد. کوثری افزود: فوئنتس تفسیری جدید از تاریخ در رمانهایش به دست میدهد که در قالب رئالیسم جادویی نیست. نوشتههای او، نظمِ بین نثر و شعر را در هم میشکند و نثرش گاه به سمت شعر میرود.
در ادامه بحث، محمدرضا گودرزی نظرات خود را درباره بخش پایانی صحبتهای عبدالله کوثری بیان کرد و سپس خلاصهای از داستان کتاب «کنستانسیا» را اینگونه روایت کرد: «کنستانسیا» داستان زندگی پزشکی 69 ساله است که چهل سال است با همسرش که کنستانسیا نام دارد ازدواج کرده.
جملات آغازین کتاب، از نظر گودرزی، بخش کلیدی آن است. وی بعد از خواندن چند جمله، در رابطه با ماجرای داستان افزود: با پیش رفتن داستان، در مییابیم همسر این پزشک چند سال قبل از ازدواج مرده بود و اینگونه است که همه چیز بین مرز واقعیت و خیال، سَیَلان میکند.
کوثری در تکمیل صحبتهای گودرزی افزود: رمان «کنستانسیا»، فضای اختناق قرن بیستم میلادی را نشان میدهد و اینکه انسان در مهاجرت، چه چیزی را از دست میدهد و در برابر آن، چه چیزی به دست میآورد. از همین رو است که مهاجرت و پناهندگی به یکی از موضوعات اصلی فوئنتس تبدیل شده و گاه جنبه سیاسی به خود گرفته است.
گودرزی در ادامه، توضیحی کلی درباره داستان داد و گفت: رمان «کنستانسیا» در گونه رئالیسم جادویی و به سبک خاص فوئنتس نوشته شده و حضور مفاهیم فلسفی، روانشناختی و سیاسی در کنار پیچیدگیها و رمز و رازها، از ویژگیهای آن است.
وجود خوانشهای متفاوت از این داستان، موضوع دیگری است که در بررسی رمان «کنستانسیا» مطرح شد و گودرزی، برخی از خوانشهای خود را که تفاوتهایی در واقعیت و تصور شخصیتها داشت، برای حضار قرائت کرد. رمانی که تاریخ در آن تکرار و رنج بیپایان انسانهای ضعیف، به وضوح در آن به تصویر کشیده میشود.
در ادامه جلسه، گودرزی برخی از جملات قابل تامل داستان را خواند و کوثری نیز به وجود خیالپردازیهای در آثار شاعران و نویسندگان بسیار قدیمی ایران، از جمله مولانا و عطار اشاره کرد.
«کنستانسیا» نوشته کارلوس فوتنئس، با ترجمه عبدالله کوثری، در 136 صفحه و با قیمت دو هزار و چهارصد تومان، اواخر سال گذشته از سوی نشر «ماهی» روانه بازار کتاب ایران شد.
کوثری تاکنون آثاری چون «آئورا»، «پوست انداختن»، «خودم با دیگران» و «گرینگوی پیر» نوشته کالوس فوئنتس و آثاری دیگر از ادبیات آمریکای لاتین را به فارسی ترجمه و منتشر کرده است.
مدیر خانه فرهنگ سلمان فارسی، خبر از جلسه نقد و بررسی کتاب «خدا حفظتان کند دکتر کهوارکیان» نوشته کورت ونهگات و با ترجمه سید مصطفی رضیئی در آینده نزدیک خبر داد.
جلسه بررسی ادبیات آمریکای لاتینف با تمرکز بر رمان «کنستانسیا» اثر فوئنتس، دیروز از ساعت 17 با حضور عبدالله کوثری و محمدرضا گودرزی در خانه فرهنگ سلمان فارسی برگزار شد.
پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۱
نظر شما