سه‌شنبه ۴ مهر ۱۳۹۱ - ۱۷:۴۱
امیرخانی: مردم به یکدیگر باور بیشتری دارند تا به رسانه‌ها!

رضا امیرخانی، ‌برگزیده بخش داستان بیست‌و‌یکیمن دوره جایزه کتاب فصل، ‌از دلایل شهرت جوایز کتاب سخن گفت. وی درباره چگونگی تبلیغ و شناساندن آثار برگزیده در جوایز به توده مردم گفت: به نظر من معرفی و تبلیغ کتاب از طریق سینه به سینه برای معرفی و شناخته شدن اثر بهتر است؛ چرا که مردم به مخاطبان کتاب و یکدیگر باور بیشتری دارند تا به رسانه‌ها._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، امیر خانی درحاشیه مراسم بیست و یکمین دوره جایزه کتاب فصل که عصر امروز سه‌شنبه ۴ مهر در سرای اهل قلم برگزار شد، ‌درباره نظراتش از موقعیت جوایز در ایران و راه‌های تبلیغ و معرفی کتاب به توده مردم به خبرنگار «ایبنا» توضیحاتی داد.
 
وی در پاسخ به این سوال که «فکر می‌کنید بهترین روش برای آوردن کتاب‌های برتر و شاخص به میان مردم چیست؟» گفت: جوایز معمولا در ایران به دو دلیل مشهور می‌شوند و نخستین دلیل داوری‌های یک دست است، چرا که اجرای این دیدگاه بیشتر به درد مخاطب می‌خورد. 

نویسنده «ارمیا» توضیح داد: دلیل دوم شهرت جوایز، ارقام بالای جایزه آن‌هاست که می‌تواند برای نویسنده مشوق امر نوشتن باشد؛‌ ولی در یک جمع‌بندی می‌توان گفت فارغ از تقسیم‌بندی‌های خصوصی و دولتی هیچ جایزه‌ای در ایران تاثیر جدی بر مخاطب ندارد. 

این داستان‌نویس تصریح کرد: در ایران مطمئن‌ترین روش تبلیغ کتاب، تبلیغ سینه به سینه است. این تبلیغ از طریق مردم به مخاطبان و مخاطبان به مخاطبان دیگر کتاب می‌تواند صورت گیرد، چون مردم به مخاطبان کتاب و به یکدیگر اعتقاد بیشتری دارند تا به رسانه‌ها!

رمان «قیدار» امیرخانی بهار امسال (1391) منتشر شد. وی در این کتاب به تهران قدیم نقب زده و موضوع اصلی آن مساله «جوانمردی» است.

این رمان امروز به عنوان برگزیده بخش داستان بیست و یکمین جایزه کتاب فصل معرفی شد.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «قیدار می‌گوید: - ناصر! این خاورِ صفر ترگل ورگلی را که زیرِ پات انداختم، کجا بردی آچارکشی؟ ناصر خنده‌اش را می‌خورد. - همان درویش مکانیک که امر کرده بودید... - پس نیشت را ببند... همان درویش مکانیک که امر فرموده بودیم، آچارکشی کرد... درست؟ آچارکشی یعنی چه؟ - چوب‌کاری می‌کنید قیدارخان... شوفر بیابان‌یم ناسلامتی. پیچ‌های خاور را باز کرد و دوباره بست دیگر... آچارکشی یعنی همین دیگر... درشت‌ش یعنی همین، ریزش را هم اگر بلد بودم که ناصرشوفر نمی‌شدم و توی بیابان‌ها آواره نمی‌شدم، می‌شدم درویش مکانیک و پای سجاده‌ی روغنی ذکرِ علی علی می‌گفتم...» 

به گفته امیرخانی چاپ هفتم این رمان با شمارگان پنج‌هزار نسخه به زودی از سوی نشر افق روانه بازار کتاب می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها