راضیه تجار، داستاننویس در نشست بررسی کتاب «دختر شینا» گفت: در این کتاب زندگی، زمزمهکنان در جریان است و با بیشتر خواندن جذابتر میشود. با مطالعه عنوان کتاب، تصور میکنیم که درباره یک زن نوشته شده، اما زن و همسر او برای مخاطب به یک اندازه شناخته میشوند.-
این مراسم که به کوشش دفتر ادبیات و هنر مقاومت، حوزه هنری و شهرداری تهران عصر روز گذشته (30 آباماه91) در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد، با اجرای منصوره صامتی همراه بود و راضیه تجار و مرتضی سرهنگی (به عنوان دو منتقد اثر) و بهناز ضرابیزاده (نویسنده اثر) و معصومه ابراهیمیهژیر (فرزند راوی کتاب) حضور داشتند.
ضرابیزاده در پاسخ به پرسش مجری برنامه درباره نحوه شکلگیری اثر توضیح داد: با داستاننویسی برای کودکان و نوجوانان به حوزه ادبیات وارد شدم و بیشتر آثارم در این حوزه و با موضوع دفاع مقدساند. همواره برای انتخاب سوژههای داستانهایم مرارت میکشم زیرا انتخاب سوژه نخستین اقدام در نگارش یک داستان است. با خودم فکر کردم این همه افراد در کنار من هستند که حرفها و خاطرات زیادی را از دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در قلبشان دارند که ناگفته باقی مانده است.
این نویسنده همدانی ادامه داد: نام «حاج ستار» را در شهرمان زیاد شنیده بودم و تمامی همشهریان من شهید «ستار ابراهیمیهژیر» را با این عنوان میشناسند. با وجود این شناخت، کار تالیفی اندکی برای شناخت این شهید انجام شده بود. سپس به این فکر کردم که اثری را درباره زندگی این شهید خلق کنم. با مطالعه پرونده او در بنیاد شهید و امور ایثارگران همدان، متوجه شدم همسر و پنج فرزند از حاج ستار باقی ماندهاند. این موضوع با توجه به اینکه خودم مادر هستم، احساساتم را برانگیخت و سوالهایی را در ذهنم طرح کرد.
سپس معصومه ابراهیمیهژیر در پاسخ به این پرسش مجری که «آیا در این کتاب همه دغدغههای مادر شما بیان شده است؟» گفت: بارها این خاطرات را از مادرم شنیده بودیم اما وقتی این خاطرات با قلم روان ضرابیزاده به نگارش درآمد، برایم بسیار تازه و عجیب بود. این کتاب تمام حقیقت درون مادرم است و با نگارش آن، مادرم برای من و دیگر خواهران و برادرم تا ابد زنده مانده است. گویی مادرم در تمامی لحظه در کنار ما حضور دارد و نبود او را احساس نمیکنیم.
صامتی به عنوان یکی از مخاطبان کتاب «دختر شینا» در ادامه گفت: ابتدا با این کتاب ارتباط خوبی برقرار نکردم به این دلیل که احساس میکردم توصیف بیشاز اندازهای از یک محیط صورت گرفته است و این امر فضای داستان را قدری به نظرم اغراقآمیز میکرد اما با ورود به فصل دوم کتاب، کشش داستان زیاد شد و داستان وارد لحظههای خصوصی زندگی یک بانو، مانند بیان «نفس نفسزدن راوی» یا «گلانداختن صورت راوی» شد. این نکته سبب درک خط عاطفی فزاینده کتاب شد و این برایم جذاب بود.
ضرابیزاده در پاسخ به این نظر گفت: این نکته را که ارتباط خوبی با اثر برقرار نشد برای نخستین بار از سوی مخاطب اثر شنیدم. مرحومه محمدی (راوی کتاب)، همواره با صبوری و با تمام وجودش خاطراتش را بیان میکرد و حافظه خوبی هم داشت اما باید توجه داشت که بیان یک خاطره با نگارش آن بسیار متفاوت است و میکوشیدم پرداخت خوبی از آن خاطره داشته باشم. او برایم از سختیها میگفت و معتقدم که شاید من به همان بیان و اندازه که او از دشواریهایش میگفت نتوانستهام آنها را بازگو کنم.
صامتیپرسید: «آیا واژه به واژه آنچه راوی بیان میکرد را مینوشتید؟» و ضرابیزاده پاسخ داد: من همان طور که او میگفت اما به نحوی قابل لمس برای مخاطب مینوشتم.
نوشتن خاطرات براي پاسداشت رشادتها
ابراهیمیهژیر در پاسخ به سوال دیگر مجری که پرسید: «چه نکاتی باید از سوی نویسنده حوزه وقایع نگاری جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به مخاطبانش منتقل شود؟» گفت: با توجه به شکافی که بین نسل سوم و نسل جنگ میبینم، معتقدم که هر فردی که در نگارش این گونه آثار سهمی دارد باید توجه کند که تاکنون اگر به رشادتهای ایثارگران و شهیدان در جبههها پرداخته میشد، باید از اکنون به زندگی خانوادههای شهیدان پرداخت زیرا با گفتن اینگونه واقعیتها که چگونه یک زن با حمایت از همسرش میتواند او را به ادامه مبارزه دلگرم کند، درسهای بزرگی را میتوانیم به نوجوانان و جوانان بیاموزیم.
وی افزود: پدرم در هنگام شهادت 30 سال سن داشت، اما من که دختر آن شهیدم میبینم که نکته بارزی در طول سیسال زندگیام نداشتم که قابل بیان باشد. وقتی به پدرم نگاه میکنم که در سیسالگی یک گردان از او حساب میبرند، به این فکر میکنم که یک جوان سیساله باید چه شیوهای را در زندگیاش داشته باشد که خداوند شهادت را برای او برگزیده باشد؟
ابراهیمیهژیر این نکته را موضوعی دانست که نسل سوم انقلاب به دلیل انتخاب شیوه زندگی، فاصله بسیاری با آن پیدا کردهاند و تاکید کرد: اگر نویسندگان و دستاندرکاران نگارش این گونه آثار اندکی در این زمینه تعلل کنند، دست یافتن به این درجه از شخصیت برای جوانان تبدیل به یک رویا خواهد شد. شیوه زندگی مادر من (راوی دختر شینا) نمونهای از مرارتهای خانوادههای شهیدان است.
سپس راضیه تجار، نظرش را درباره نگارش این کتاب از سوی نویسنده همدانی اینطور بیان کرد: بسیار باعث خوشحالی است که نهتنها پایتختنشینها که بلکه نویسندگانی در سطح ملی در زمینه نگارش خاطرات شهیدان و وقایعنگاری جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دست به کار شدهاند و امیدوارم به تمام شهرها هم تسری پیدا کند.
وی افزود: رفتن به سراغ افرادی که در قلبهایشان خاطراتی دارند که بازگو شدنشان ارزشمند است و حرکتی است که باید مورد حمایت قرار گیرد. باید به سمت افرادی رفت که قلبهایشان لبریز از خاطرات است و این قلبها و ذهنها زمینی است که باید آنها را کاوید. جنگ یک گنجینه است.
تجار افزود: معمولا از نویسندگان خواسته میشود که آثاری را خلق کنند که ادیبانه باشد، این امر شاید بسیار تحسینبرانگیز باشد، اما نویسندگانی هم هستند که متعهدانه میاندیشند و از تحسینهای ظاهری میگذرند و با شخصیتهای پروردهای مینشینند که فقط از دل کتاب خلق نشدهاند. بازخوانی این شخصیتها از سوی نویسندگان متعهد کار کوچکی نبوده و اتفاق خجستهای است.
مرتضی سرهنگی، رییس دفتر هنر ادبیات و مقاومت هم درباره دلیل انتشار «دختر شینا» از سوی این دفتر گفت: پس از دریافت متن ضرابیزاده، آنقدر این متن شیرین، جذاب و گیرا بود که آن را در طول یک شبانهروز مطالعه کردم. این اثر در اندک زمانی پس از تالیف منتشر شد.
وی با بیان اینکه اکنون با دو منبع درباره شناخت نقش زنان در جنگ تحمیلی روبهروییم، تصریح کرد: مرجع نخست در این زمینه همسر رزمندگان و بانوان حاضر در جنگ هستند و مرجع مهم دیگر اسیران عراقی از 15 کشور هستند که برای کمک به ارتش عراق در جنگ تحمیلی شرکت داشتند و درباره مقاومت زنان ایرانی در طول جنگ نکتههای شنیدنی دارند.
زندگی در «دختر شینا» زمزمهکنان میگذرد
در ادامه، راضیه تجار به مقدمه کامل کتاب «دختر شینا» به عنوان نکتهای برجسته اشاره کرد و گفت: در بسیاری از آثار، مخاطب با مطالعه مقدمه و دریافتن اصل موضوع، دیگر رغبتی به مطالعه متن ندارد، اما ساختن چرایی در ذهن مخاطب از ویژگیهای مهم این کتاب است و مخاطب پس از مطالعه مقدمه به دنبال چگونگی و چرایی، ماجرا اثر را تعقیب میکند و آن را زمین نمیگذارد.
وی افزود: زندگی در کتاب زمزمهکنان در جریان است. کتاب با بیشتر خواندن جذابتر میشود. با مطالعه عنوان کتاب، تصور میکنیم که کتاب درباره یک زن نوشته شده است اما مخاطب با مطالعه مطالب کتاب، شخصیت شوهر راوی را بیشتر میشناسد و این نکتهها بر بالهای یک پرنده بودن این زن و شوهر در به مقصد رساندن زندگیشان صحه میگذارد. زن و شوهر برای مخاطب به یک اندازه شناسانده شدهاند، گرچه زن مظلومتر مینماید اما در مجموع زن و مرد در این کتاب مکمل هم شناسانده شدهاند.
تجار در ادامه با تاکید بر همین وجه اثر تصریح کرد: تنها با ارایه همین نکته به نسل جوان میتوان به او آموخت که زندگی سختیها و شیرینیهای زیادی دارد، اما همین زندگی را در زیر فشار بمباران هم میشود با عشق و محبت و سازش سپری کرد. این نکته به نظر من پیام «دختر شینا» است.
مصاحبهگری خلاق در «دختر شينا»
سرهنگی هم درباره نکات برجسته کتاب گفت: مهارت گوش دادن یکی از مهارتهایی است که هر نویسندهای باید به آن مجهز باشد. ضرابیزاده بسیار خوب به راویاش گوش داده بود و در این زمینه مصاحبهگری منفعل نبود. مصاحبهگر در کار ما شاه کلید است. نکته دیگر آنکه راوی و خاطرهنگار باید هر دو یکدیگر را دوست داشته باشند. علقهای باید بین این دو فرد باشد که بتوان اثر خوبی را تالیف کرد.
وی صبوری و حفظ زندگی را از شاخصههای یک جنگ دفاعی دانست گفت: این ویژگی سبب شد که زنان ایرانی بخواهند پس از جنگ نیز خاطرات خود را بازگو کنند.
در ادامه مجری برنامه از راضیه تجار درباره ویژگیهای ادبی و داستانی این کتاب پرسید. وی گفت: داستان خوشبختانه در این کتاب به اوج میرسد و رها نمیشود و صحنههای بیان شده بسیار احساس برانگیز و باورپذیر ترسیم شدهاند. راز شهادت برادر همسر راوی و نیز بار سنگینی که بر دوش همسر راوی بوده بهخوبی بازگو شده است. به صورت کلی از آرایههای ادبی و گفتوگوهای مناسبی استفاده شده که صحنههای خاطره را بهخوبی در ذهن مخاطب به تصویر میکشند.
چرا «دختر شینا»؟
«چرا نام«دختر شینا» بر اثر گذاشته شد؟» سوال دیگری بود که مجری برنامه از سرهنگی پرسید و او این نام را انتخابی هوشمندانه از سوی نویسنده دانست. سپس یکی از مخاطبانی که کتاب را در طول یک شبانهروز مطالعه کرده بود، درباره چرایی انتخاب نام «دختر شینا» بر اثر و نیز پنهان نگه داشتن دلیل تفاوت اسم همسر شهید راوی بر روی جلد کتاب و نام او در متن اثر پرسید؟ ضرابیزاده در پاسخ گفت: دختر شینا در واقع نامی بود که «خدیجه» دختر بزرگ راوی در دوران کودکی، مادر راوی که «شیرینجان» نام داشته را با آن نام صدا میزده است.
وی در پاسخ به سوال دوم مخاطب مشتاق اثرش اظهار کرد: آنچه مخاطب در طول داستان مطالعه میکند، برای من هم به همین صورت اتفاق افتاده است. به این معنی که در ابتدای مصاحبهام با راوی، متوجه میشوم که او از حاج ستار با نام «صمد» یاد میکند که نام شناسنامهای برادر همسر راوی بوده است. مخاطب در ابتدا گمان میکند که راوی پس از شهادت همسر با برادر همسرش ازدواج میکند اما بعد پی میبرد که این موضوع به دلیل اشتباه در ثبت احوال رخ داده است. من سعی کردم از این تعلیق که برای خودم هم به وجود آمده بود، به آسانی نگذرم و آن را در روایت داستان هم بهکار بگیرم.
در جلسه نقد و بررسی کتاب «دختر شینا» برشهایی از داستان برای حاضران جلسه از سوی نسرین ارسنجانی قرائت میشد و این اقدام برای بسیاری از افرادی که به عنوان مخاطب در جلسه حضور داشتند اما کتاب را پیش از جلسه مطالعه نکرده بودند بسیار جذاب بود.
لازم به یادآوری است که حدود یک هفته پیش از برگزاری جلسه از طریق پیامک به مشترکان باشگاه کتاب فرهنگسرای انقلاب برای دریافت کتاب «دختر شینا» از طریق کتابخانه فرهنگسرا یا خرید آن از این راه اطلاعرسانی شده بود، اما بیشتر افرادی که درجلسه حضور داشتند، پیش از برپایی جلسه حتی نمیدانستند که جلسه برای بررسی چه کتابی است!
نظر شما