دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۹:۲۴
به لباس خاكى‌ها مى‌بالم

جنگ من را به طرف نوشتن سوق داد و تاثيرات آن تا امروز انگيزه مضاعفى شد كه به مضامين جنگ بپردازم؛ مضامين و سوژه‌هايى كه بكر و دست نخورده مانده و سوژه‌هايى كه هنوز ادامه دارند و ادامه خواهند داشت./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) ،اکبر صحرایی درباره پرداختن به مضامین جنگ در آثار خود گفت: جنگ جدا از ذات پليدش، عامل تحول و تغيير در جوامع و تاريخ بشرى است. كافى است به اطراف نگاه كنيم، عمده مسايل روزمره جهان متاسفانه جنگ است. جنگ چه بخواهيم، چه نخواهيم بر تك تك آدم‌ها و جوامع بشرى تاثيرگذار است. 

نویسنده "کاش کمی بزرگ‌تر بودم" افزود: هنوز تاثيرات جنگ هشت ساله عراق عليه ايران بر جامعه ايران و جهان تاثيرگذار است. تصور مى‌كنيد اگر صدام در جنگ با ايران پيروز مى‌شد، امريكا به عراق حمله مى‌كرد؟ يا حتى افغانستان؟‌ در جايى ديگر گفته‌ام جنگ مرا تغيير داد و به طرف نوشتن پرتابم كرد. 

صحرايي به سخن حضرت امام(ره) در اين باره اشاره كرد و افزود: اين سخن از امام خمينى(ره) است كه "اميدوارم روزى برسد كه مسلسل‌ها به قلم تبديل شود." كافى است ده دقيقه به اين جمله امام فكر كنيم. جنگ من را به طرف نوشتن سوق داد و تاثيرات آن تا امروز انگيزه مضاعفى شد كه به مضامين جنگ بپردازم؛ مضامين و سوژه‌هايى كه بكر و دست نخورده مانده و سوژه‌هايى كه هنوز ادامه دارند و ادامه خواهند داشت. 

وي با اشاره به آثار مكتوب در اين باره گفت: صدها هزار سند مكتوب جنگ داريم و همچنين منابع غنى خاطرات كتبى و شفاهى دست نخورده. متاسفم كه نويسندگان به ندرت به اين مضامين بكر و غنى نزديك شده‌اند. مگرجنگ هشت ساله ما تاريخ اين مملكت نيست؟ تاثر من بيشتر از اين بابت است ، نويسندگانى كه با پرداختن به اين حوزه وارد عرصه ادبى كشور شده‌اند، حرفه اى‌تر كه مى‌شوند، خود را از اين عرصه پاك مى‌كنند، اما من خود را مديون مضامين جنگ، آدم‌هاى جنگ و بازماندگان آن مى‌دانم و به آن مى‌بالم. 

اکبر صحرایی با یادآوری خاطرات خود و درباره بازتاب آن‌ها در آثار خود می گوید: سال 1360 در شهر سوسنگرد، نوجوان داوطلبى كه با شور و شعف، لحظه شمارى مى‌كرد براى حمله به دشمن ، به گروهبانى كه ترديد داشت، گفت: «از چى مى ترسى؟» گروهبان كه ميان سال بود، سرى تكان داد و گفت: «وقتى به سن و سال من برسى، مى‌فهمى.» با گذشت سال ها از پايان جنگ هنوز هم دارم به پاسخ به ظاهر منطقى آن گروهبان، فكر مى‌كنم. دكتر چمران چند روز قبل از همين حمله، وقتى در دهلاويه تركش خورد و شهيد شد، هم سن و سال همان گروهبان بود با موقعيت سياسى و اجتماعى خاص خودش، ولى با روحيه و ايثار آن نوجوان شب حمله! من از نبوغ، گذشت، فعاليت‌ها و مبارزات چمران در امريكا و لبنان نمى گويم. من از خاكى شدن چمران در دهلاويه مى گويم. لباس خاكى چمران سوژه و ايده است. چمران نمود آدم‌هاى تكامل يافته جنگ است. به نظر شما تاثير اين آدم ها چقدر مى‌تواند باشد؟ من اسم اين‌ها را مى‌گذارم لباس خاكى‌ها! 

برگزيده داستان كوتاه چهارمين (۱۳۸۴) و پنجمين (۱۳۸۵) همايش ادبى "سوختگان وصل" دانشگاه تهران با اشاره به نمود طنز در آثارش و موضوع كلى‌تر، يعنى تاثير جنگ بر ادبيات، به خصوص داستان می‌گوید: طبع انسان آن قدرها هم از جنگ گريزان نيست. مى‌شود گفت كه دنيا، يا لااقل قسمتى از آن عشق و علاقه خاصى به جنگ دارند و معمولا هم با استدلال منطقى خود اين جنگ‌ها را راه انداخته‌اند كه به عنوان مثال مى خواهند وضع دنيا و زندگى را بهتر كنند.

 وی افزود:شكى نيست كسى كه براى دفاع از اعتقادات خود و سرزمين خود مى‌جنگد، كار مقدسى انجام مى‌دهد. جنگ ما هم به همين دليل دفاع مقدس ناميده شد، اما هر جنگ دو طرف دارد و حداقل يك طرف آن متجاوز و زورگو ست. در هر حال هر جنگى با خرابى و نيستى و مرگ هم همراه است. يكى از اصول زيبايى‌شناسى داستان‌هاى جنگ هم بر پايه همين موضوع شكل مى‌گيرد. بشر از يك طرف به شدت طالب زندگى است و از مرگ و نيستى فرار مى‌كند و از طرف ديگر، در طول تاريخ تقريبا هر سال سه جنگ راه انداخته است. اين جا خود به خود يك نوع پارادوكس شكل مى گيرد و همان طور كه مى دانيم ،پارادوكس‌ها شديدا مورد توجه ادبيات داستانى‌اند و نقش مهمى در زيبايى‌شناسى و ماهيت امر داستانى بازى مى‌كنند. اين كه دو چيز متضاد بتوانند به هر شكلى با همديگر جمع شوند ،خود به خود براى حس زيبايى‌شناسى انسان خيلى جالب است. 

نویسنده "خمپاره های خواب آلود" درباره نگاه بیرونی این رویکرد معتقد است: آثار ادبى بزرگ دنيا، اعم از جنگى و غيرجنگى، پر از پارادوكس‌هاى مختلف است. بعضى از نويسندگان و شاعران خيلى به پارادوكس علاقه دارند. يكى از آن‌ها حافظ است كه در سراسر ديوانش پارادوكس‌هاى مختلف و بسيار زيبايى خلق مى‌كند. شاعران يا نويسندگانى كه استعداد طنز دارند به پارادوكس، خيلى علاقه مندند، چون پارادوكس خود به خود يك موقعيت و حالت طنز هم در خودش دارد. بنابراين جبهه‌هاى جنگ، به خصوص جنگ دفاعى ما منبعى است غنى براى شكار طنز. براى نمونه ،مجموعه كتاب‌هاى "فرهنگ جبهه" تاليف سيدمهدى فهيمى غير از خاطرات طنزى كه در بسيارى از جلدهاى اين مجموعه وجود دارد، به تنهايى در سه جلد به شوخ طبعى‌هاى رزمندگان پرداخته است. اين تنها بخشى از لحظه‌هاى ناب طنزى است كه در جنگ اتفاق افتاده است. 

صحرایی با اشاره به این که ادبيات داستانى ما از زمان شكل گيرى قالب‌هاى جديدى نيز به خود پذيرفته است و ادبيات شفاهى و خاطره نويسى از اين دسته‌اند و براى هدايت اين قالب هاى نو بايد اصولى وجود داشته باشد، به این که آیا هنگام تدوين خاطرات شفاهى باید از عناصر داستانى استفاده كرد یا نه؟ اشاره کرد و گفت: استفاده از عناصر داستانى در تدوين خاطرات و مستندات تاريخى دقت نظر خاص خود را می‌طلبد. در خاطره نويسى اصل بر تحريف نكردن واقعه است. نمى توان در اين نوع نوشتار اصل را بر داستان نويسى محض تصور كرد. عنصر اصلى داستان خيال و بازى با ذهن است! لذا در خاطره‌نویسی بايد اصل بر وفادارى به واقعه، اتفاق يا خاطره قرار گيرد. به طورى كه اصل خاطره پايمال نشود. 

وی افزود: جدا از اين، سازه ها و شگردهاى زيادى از داستان در خاطره وجود دارد و ما نمى توانيم از آن‌ها استفاده نكنيم؛ مثل، توصيف، لحن، زبان، زمان، مكان و ديالوگ. برعكس نويسنده مى تواند با استفاده حرفه اى از اين عناصر، يك خاطره معمولى را به خاطره‌اى خواندنى و ماندنى تبديل كند. در مرحله بعد نويسنده مى تواند زحمت بيشترى تحمل كند و از عناصر ديگر داستان مثل: تعليق، زاويه ديد، شخصيت پردازى و منولوگ هم استفاده كند و متن را ارتقا بيشترى بدهد و آن را به داستان نزديك تر كند، مشروط بر اين كه مغز خاطره تغيير ماهوى پيدا نكند. تغيير ماهوى يك خاطره، استفاده از عنصر خيال پردازى است كه به طبع در خاطره نويسى كارايى چندانى ندارد. 

نویسنده «آنا هنوز می خندد» درباره واقع گرايى و فرار از كليشه هاى رايج كه در بسيارى از آثار ادبيات داستانى رايج است، گفت: شاه كليد نوشتن داستان تاثيرگذار و دور از كليشه‌اى جنگ، نگاه انسانى نويسنده به جنگ است. نگاهى كه به دفعات در قرآن هم آمده است: «يا ايهاالناس...» وقتى نگاه نويسنده جنگ انسانى شد، آن انسان مى تواند رزمنده و سرباز خودى باشد يا سرباز متجاوز دشمن. به طبع اين نوع نگاه، جهانى هم خواهد شد. وقتى با پيش داورى بنويسيد، شك نكنيد كه داستان شما كليشه اى و سطحى در خواهد آمد. نگاه انسانى نويسنده به اتفاقات و آدم هاى جنگ موجب خلق يك اثر ناب می‌شود. وقتى دوستانى در كتاب‌های كودك و نوجوان داستان جنگ مى‌نويسند و در تصويرسازى اثر ، صورت سربازان عراقى را شيطان و اجنه رسم مى‌كنند، قضاوت با شما. يا آن طرف قضيه، وقتی در مورد رزمندگان خودى اغراق نويسى می‌شود. البته اين نگاه مختص داستان جنگ نيست. نكته بعد، شناخت ماهيت جنگ دفاعى هشت ساله و آدم هاى آن است كه اين امكان را به نويسنده مى‌دهد تا عميق تر جنس آدم هاى جنگ را بشناسد. شناختى كه منجر به خلق اثرى باور پذير خواهد شد.

وی افزود: از ديدگاه من، بيشتر تك تيراندازان داوطلب در جنگ خط‌شكنند. منطقاً انسان جانش را دوست دارد و از خطر فرار مى‌كند، اما اين تك تيراندازان خط شكن با شوق به استقبال خطر مى روند و در نهايت، زخمى، جانباز يا شهيد مى‌شوند. اين جا همان پارادوكس شكل مى گيرد، پارادوكسى كه اگر به آن توجه شود، سوژه و الهامى است براى نوشتن يك داستان غنى و ناب جنگ. 

صحرایی درباره اظهار نگرانی بسیاری ازمخاطبان و نویسندگان درباره عدم معرفی رمان در کتاب سال دفاع مقدس ،گفت: از منظر من نوع طرز فكر و ديدگاه دوستان متولي كتاب سال يا اخيراً داستان بزرگ انقلاب، لااقل آنطور كه در بيانيه هاى پايان جشنواره‌هاى كتاب دفاع مقدس پيداست، دچار خطاى استراتژيكى است. يازده دوره از برگزارى جشنواره كتاب سال دفاع مقدس مى‌گذرد و هزينه هاى زيادى صرف شده، اما پرسش‌هاى زيادى مطرح است . بازده اين يازده جشنواره چه بوده است؟ اين جشنواره چه مقدار به رشد ادبيات دفاع مقدس كمك كرده يا لااقل تاثير گذار بوده؟ آيا هر دوره كه گذشته است ،برگزيدگان رشد (كمى و كيفى) داشته‌اند يا عقب گرد؟ و پرسش‌هايى كه زياد است. توجه كنيم به پاسخ متوليان و داوران جشنواره كه گله دارند و به قول ما شيرازى‌ها سال به سال قربان پارسال! شكى نيست كه نفس برگزارى جشنواره خوب است. اما ما در اين يازده دوره گذشته، آيا آفت شناسى كرده‌ايم؟ آيا به اين فكر كرده‌ايم كه جشنواره كليشه‌اى شده است و احتياج به نوآورى دارد و بايد خون تازه‌اي به رگ‌هاى آن تزريق شود؟ چرا هر سال تعدادى چهره جوان ظهور مى كنند و بعد محو مي‌شوند. البته اين غير از تعدادي نويسنده حرفه‌اى اين عرصه است كه از قبل نويسنده بوده‌اند و خواهند بود. 

نویسنده «كاش كمى بزرگ‌تر بودم » افزود: يكى از آن خطاهاى استراتژيكى اين جاست كه فكر مى كنند در كشور ده‌ها، يا صدها نويسنده خوب در اين عرصه بايد توليد كنيم! ديدگاه كارخانه‌اى؛ شك نكنيد اين نگاه، يعنى توليد نويسنده در عرصه ادبيات جنگ، فاجعه آميز است. بعد مى‌آيند و امكانات، هزينه و وقت را سرشكن مى كنند روى تعداد زيادى نويسنده ابتدايى، تفننى، نيمه حرفه‌ايى و حرفه‌اى. سوال من اين است كه آيا در كشورهاى پيشرو درادبيات هم همين شيوه اجرا مى شود؟ آمريكا، آلمان، روسيه، فرانسه و انگلستان چند نفر نويسنده مطرح در عرصه ادبيات جنگ، امثال همينگوى، تولستوى، كورت ونه گات، هاينريش بل ، راشل آندرسون و.... دارند؟ بايد نيرو و توان را صرف نويسنده‌اى كرد كه جدا از اين سياست‌هاى حمايتى امتحان خود را پس داده و به صورت حرفه‌اى در حال كار است. بعد با برنامه خاص نويسندگان جوان‌تر را كنار اين مجموعه قرار داد؛ نويسندگانى كه عمدتا جنگ را هم تجربه كرده‌اند. اگر قرار است رمان جنگى خلق شود، به قاطعيت مى گويم اين كار با ذهن و انگشتان همين گروه نوشته خواهد شد . چنان كه تا امروز هم اگر اثرى در اين حوزه تاليف شده، كار همين گروه است. البته داستان كوتاه از اين مقوله جداست. 

صحرایی در پایان گفت : نتيجه اين كه در آخر بيانيه جوايز جشنواره كتاب دفاع مقدس بر مى‌خوريم به مطلب تكرارى و ملال آور "اثر اول دوم و سوم نداريم، با تقدير از فلان اثر..." كه متاسفانه اين نگاه داورى ديگر مد روزه شده است و به همه جشنواره ها دارد سرايت مى‌كند. هر چند اين هم خودش بحث مفصلى دارد و همين بس كه نتيجه اين سياست مى‌شود سرخوردگى و ياس. شما فكر كنيد به عواقب اين نوع نگاه و سياست بر مخاطبان ادبيات جنگ و نويسندگان و در آخر هم مديران، منتقدان و داوران و اين كه همه گله دارند و مصاحبه مى‌كنند كه هنوز كار شاخصى در عرصه ادبيات جنگ نداريم!

اكبر صحرايى سال ۱۳۷۸ با تاليف مجموعه داستان "كانال مهتاب" به دنياى حرفه‌اى نويسندگى وارد شد. 

«هزار و نه»، «خمپاره هاى خواب آلود»، «پرونده ۳۱۲» و مجموعه داستان «آنا هنوز مى خندد» نام صحرايى را بين نويسندگان مطرح ساخت. صحرايى برنده جايزه قلم بلورين نهمين (۱۳۸۱) و سيزدهمين (۱۳۸۵) جشنواره مطبوعات ايران در بخش دفاع مقدس، برگزيده داستان كوتاه اولين دوره جايزه ادبى اصفهان (۱۳۸۲)، برگزيده داستان‌هاى جنگ سال ۱۳۸۲ به انتخاب انجمن قلم ايران و بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاى دفاع مقدس، برنده سرو بلورين پنجمين جشن فرهنگ فارس با مجموعه داستان طنز "خمپاره هاي خواب آلود" (۱۳۸۲)، برگزيده داستان كوتاه چهارمين (۱۳۸۴) و پنجمين (۱۳۸۵) همايش ادبى "سوختگان وصل" دانشگاه تهران و برگزيده اول رمان و مجموعه داستان دومين همايش "پاسداران اهل قلم" (۱۳۸۵) با رمان "پرونده ۳۱۲ " و مجموعه داستان "خمپاره خواب آلود" است. 

"شمشاد و آرزوى چهارم"(رمان نوجوان) و "سامورائى جزيره مجنون" آثار در دست انتشار صحرایی است. 

اكبر صحرايي با سه كتاب در نمايشگاه بيست ويكم كتاب تهران حاضر شد، كتاب‌هاي "خيابان پير"، "كاش كمي بزرگ تر بودم" و "آنا هنوز هم مي خندد".

مجموعه داستان "خيابان پير" عنوان تازه ترين اثر "اكبر صحرايي" است كه توسط نشر شاهد راهي بازارکتاب شده است. اين كتاب شامل 20 داستان كوتاه دفاع مقدسی از جمله "شب لعنتي"،"عطر فروش"، "گريه"، "تلفن"، "چشمان عسلي"، "تاريخ"، "حمله"، "قانون" و "بي بي خاتون" است. 

"كاش كمي بزرگ‌تر بودم" رماني از اکبر صحرائی است در 27 فصل كه در انتشارت علمی فرهنگی به چاپ رسیده است. ماجراي اين رمان درست در سوم خرداد، روز آزاد سازی خرمشهر به اوج و پایان می‌رسد. صحرايي از خريد امتياز اين اثر توسط سيما فيلم براي تبديل به اثر سينمايي خبر داده است. 

كتاب "آنا هنوز هم مي‌خندد" اكبر صحرايي هم توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. "آنا هنوز هم مي‌خندد"، در قالب 44 داستان كوتاه، تدوین شده كه با هم پيوند دارند. موضوع اين 44 داستان در حيطه جنگ، خانواده شهدا و دفاع مقدس است.

مصاحبه كننده: حسين فصيحي

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین