سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۳
رضا رضایی: ترجمه تیری در تاریکی نیست!

رضا رضایی معتقد است که مترجم ادبی با توجه به این‌که از فرهنگی دیگر اثری را ترجمه می‌کند باید اصالت متن اصلی را رعایت کند. وی گفت که مترجم هر قدر آگاه‌تر به سراغ کتاب برود، ترجمه بهتری ارایه خواهد داد. افرادی که می‌گویند حسی و غریزی ترجمه می‌کنند ممکن است تیری در تاریکی بزنند، اما همیشه این شیوه جواب نمی‌دهد.-

رضا رضایی، مترجم، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره ویژگی‌های ترجمه خوب، لزوم پایبند نبودن مترجم به سبکی خاص، حفظ شیوه نگارش نویسنده، ویراستاری ادبی و نقش اطلاعات مترجم در کیفیت اثر سخن گفت.

وی با بیان این‌که مترجم باید خود را با متنی که ترجمه می‌کند، تطبیق دهد گفت: زبان اصلی خودش را به مترجم دیکته می‌کند و مترجم نباید زبان مشخصی را در همه ترجمه‌هایش به کار بگیرد. مثلا در رمان با شخصیت‌های مختلفی سروکار داریم که شاید هر کدام تیپ، لحن و فرهنگ مختلفی داشته باشند و طبقات اجتماعی‌شان با هم تفاوت کند. نویسنده‌ای ممکن است در توصیف طبیعت و اشخاص متفاوت عمل کند و مترجم وظیفه دارد تابع نویسنده باشد.

رضایی با بیان این‌که زبان استاندارد و مشخصی برای نوشتن و ترجمه وجود ندارد، اظهار کرد: زبان موجودی زنده است، رشد می‌کند و گاهی پیشرفت و عقبگرد دارد. نمی‌شود بخشنامه‌‌ای به نام زبان معیار صادر کرد و گفت همه از آن تبعیت کنند، هر چند مواردی وجود دارد که غلط محسوب می‌شود و باید از آوردن آن‌ها در متن خودداری کرد. چارچوب مشخص در ادبیات را قبول ندارم و در این شکی نیست که همه نباید با یک زبان خاص بنویسند. در جامعه هم تمامی آدم‌ها مانند هم صحبت نمی‌کنند و آن چه در جامعه می‌بینید، در ادبیات هم منعکس می‌شود.

وی افزود: مترجم در حال ترجمه کردن یک فرهنگ است و باید اصالت را رعایت کند. متن فنی را شاید بتوانیم ساده کنیم اما ادبیات این طور نیست. در ترجمه ادبی اصل نخست رعایت اصالت متن است.

مترجم «غرور و تعصب» معتقد است ترجمه‌های ضعیف می‌توانند به زبان فارسی آسیب برسانند اما بُرد زیادی ندارند. وی افزود: مساله اصلی این است که آثار غیر ترجمه هم در ایران بسیار زیادند و مولفان هم به قواعد اصلی زبان توجهی نمی‌کنند. به نظرم ترجمه بازتابی از تالیف است و ترجمه‌ها، تالیف‌ها، مقالات و نوشته‌های مطبوعاتی ضعیف که در کشور کم نیستند، در کنار هم، عادت‌های زبانی را به مرور بر هم می‌ریزند و مخاطب به این غلط‌ها عادت و ذائقه‌‌اش تغییر می‌کند.

ویراستاری ادبی موضوع دیگری بود که رضایی از آن سخن گفت. وی با بیان این‌که نقش ویراستار در بهبود ترجمه نهایتا 10 درصد است، گفت: مطابقت دادن ترجمه ادبی با متن اصلی کار بسیار دشواری است و ویراستاری هیچوقت نمی‌تواند ترجمه ضعیف را به متنی قوی تبدیل کند. در واقع ویراستار نمی‌تواند در ترجمه دست ببرد و وظیفه‌اش تصحیح غلط‌های فاحش و تکمیل جاافتادگی‌هاست. وظیفه ویراستار تغییر کلی اسکلت اثر نخواهد بود که در غیر این صورت، گویی ترجمه مجدد انجام داده است. ترجمه‌ای که به دست ویراستار می‌رسد قلمی است که شکل ‌گرفته است.

این مترجم افزود: ظاهر کتاب، شامل نقطه‌گذاری‌ها، صفحه‌بندی و مواردی این‌چنین، بخشی از سبک نویسنده است. مترجم هم دریافت خود را از متن اصلی به فارسی بر می‌گرداند و ابزارش زبان فارسی است. وقتی سبک نویسنده به دست آمد برخی موارد را دیگر نمی‌توان کاملا رعایت کرد. برای مثال در ترجمه باید تابع نقطه‌گذاری فارسی باشیم زیرا در غیر این‌ صورت ممکن است متن برای مخاطب فارسی قابل فهم نباشد. این‌که مترجم تمرکز خود را بگذارد و ببیند نویسنده اصلی نقطه را کجا گذاشته، خیلی مهم نیست زیرا قواعد نگارشی فارسی متفاوتند.

«آگاهی مترجمان و مطالعه در حوزه‌های مرتبط مانند نظریه‌های ادبی برخی از عواملی هستند که به بهتر شدن متن ترجمه شده کمک می‌کنند.» رضایی با بیان این مطلب افزود: مترجم هر چه بیشتر بداند آگاه‌تر به سراغ کتاب می‌رود و داشتن معلومات گسترده به وی کمک زیادی خواهد کرد. افرادی که می‌گویند حسی و غریزی ترجمه می‌کنند ممکن است تیری در تاریکی بزنند و تیرشان به هدف هم بخورد، اما همیشه این شیوه جواب نمی‌دهد.

رضایی تاکنون آثاری مانند «غرور و تعصب»، «شراره‌ها»، «اگنس گری»، «هنر داستان‌نویسی»، «ویلت»، «بلندی‌های بادگیر»، «جین ایر»، «منسفیلد پارک»، «تحلیل رویا» و «جوان خام» را به فارسی ترجمه کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط