رضا عامری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، معیار اصلی زبان را در ترجمه آثار ادبی، فضا و لحن زبان مبدا دانست و اظهار کرد: به عقیده من، معیاری که در ترجمه باید در نظر گرفته شود، فرهنگی است که از آن ترجمه میکنم. ترجمه از هر زبانی ویژگیهای خاص خود را دارد. برای من زبان فارسی معیار، خیلی اهمیت ندارد و معیارم همان زمینه فرهنگی است که از آن ترجمه میکنم.
این مترجم زبان عربی افزود: در ترجمههایم برای انتقال صحیح متن اصلی از واژگان عربی زیادی استفاده میکنم و این کلمات در ترجمههایم، که البته برای مخاطب فارسیزبان آشناست، به نسبت کلمات انگلیسی در ترجمههای انگلیسی بسیار بیشتر است زیرا گمان میکنم برای انتقال فرهنگی لازم است از واژگان عربی بهره بگیرم و نمیتوانم به کارگیری آنها را در ترجمههایم کتمان کنم.
وی با تاکید بر اینکه اعتقادی به زبان فارسی معیار ندارد گفت: عملا معیار زبان فارسی، معیاری نیست که بتوان به آن اتکا کرد و این زبان معیاری که از آن نام میبریم، محصول ترجمههاست. نه تنها رمان و داستان، بلکه اندیشه ما نیز از دیگری تغذیه میشود و زبان معیار ما از زبانهایی مانند لاتین، انگلیسی، ترکی و عربی به وجود آمده است. برای مثال مرجعهای ادبی ما از لحاظ بلاغی، حقوقی و فقهی در زبان عربی است و فلسفه از زبان انگلیسی به دست ما رسیده است.
مترجم کتاب «خاطرات تن» افزود: ما تولید کننده اندیشه و هنر نبوده و نیستیم و در این حوزهها از دیگران وام گرفتهایم. ادبیات فارسی قدرت، نظم و سازمان لازم را ندارد و نمیتواند معیار به وجود بیاورد. از سوی دیگر زبان ما محدود و بسته است و خودمان تاجیکها و افغانها را که به فارسی صحبت میکنند قبول نداریم. به همین دلایل است که اصالتی در زبان فارسی نمیبینم و اگر زبان فارسی معیار همان زبان ژورنالیستی است که از آن در رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون استفاده میشود به هیچ وجه قبولش ندارم. این زبان حقیر ژورنالیستی در کنار آنچه از زبانهای دیگر گرفتهایم، دست به دست هم داده و زبان معیار ما را ساختهاند.
مولف کتاب «آدونیسخوانی در تهران» معتقد است تفکر ما تفکر ترجمه است و هر چه امروز در زبان داریم از توانایی ما در ترجمه به دست آمده است. وی با بیان این مطلب ادامه داد: ترجمه، زبان فارسی را به تکامل رسانده است. بیشک نیازی در زبان ما وجود داشته که ترجمه صورت گرفته و واژهها و مفاهیم وارد زبان ما شدهاند. بیشتر آنچه داریم از ترجمه آمده و زبان فارسی را ساخته است. متاسفانه باید گفت ما زیر سلطه زبانهای دیگر هستیم و چیز زیادی نداریم که به جهان ارایه دهیم، نه کالا، نه کلمه. با این وضعیت، در این فضای رسانهای جهان، قدرت زبان فارسی روز به روز کمتر میشود زیرا ما مصرف کنندهایم و افق زیبایی در برابر زبانمان وجود ندارد.
انتقال سبک نویسنده و رعایت علایم سجاوندی زبان مبدا در ترجمه موضوع دیگری بود که این پژوهشگر و منتقد ادبی به آن پرداخت و گفت: چنین علایمی در زبان عربی و فارسی تفاوت زیادی با هم دارند و توقفات فارسی و نقطهگذاریهای پیدرپی آن در زبان عربی نیست. در واقع زبان فارسی، برخلاف عربی، زبانِ واحدهای کوچک است و مترجم عربی اگر بخواهد در چنین مسایلی به متن اصلی وفادار بماند مخاطب فارسیزبان فکر میکند متنی که میخواند جریان سیال ذهن است.
به گفته عامری، دانستن زبان مبدا و مقصد هیچ فردی را مترجم نمیکند. وی افزود: چند هزار فارغالتحصیل فوق لیسانس عربی داریم که خیلی از آنها مترجم نمیشوند. امروزه ترجمه بازنمایی متن اصلی نیست و مترجم باید خلاقیت داشته باشد، وگرنه متنها را با امکانات جدیدی که در اختیار همگان قرار گرفته به راحتی میتوان ترجمه کرد.
ویراستاری ادبی موضوع دیگری بود که عامری بر لزوم وجود آن تاکید کرد و گفت: ناشران متوجه نیستند که ویراستاری ادبی میتواند تا چه حد نقش مهمی در کیفیت اثر داشته باشد. آثاری که ترجمه کردهام هیچگاه ویراستار ادبی نداشته و نهایتِ فعالیت ویراستاران، تصحیح نقطهگذاری و غلطهای املایی است. این در حالی است که آثار مطرحی که در جهان ترجمه میشوند چندین ویراستار ادبی دارند و البته بخشی از این ضعف در ایران معطوف به مسایل مالی است.
از این مترجم تاکنون ترجمه آثاری مانند «خاطرات تن» اثر احلام مستغانمی، «موسم هجرت به شمال» نوشته طیب صالح، «بیروت عشق و باران» سروده نزار قبانی، «پروانه آبی» اثر نور خاطر منتشر شده است.
سهشنبه ۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۴
نظر شما