نسخه نفیس خطی «برده بوصیری» به خط «علاءالدین تبریزی» از جذابترین آثار خطی درباره جایگاه و مقام والای پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در گردونه هستی است که در گنجینه نسخههای خطی کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود.
قصیده بُرده بوصیری؛ جلوهای از وجود بیمثال پیامبر اسلام (ص) در قاب ادبیات و هنر است. نسخه نفیس خطی «برده بوصیری» به خط «علاءالدین تبریزی» از جذابترین آثار خطی درباره جایگاه و مقام والای پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در گردونه هستی است که در گنجینه نسخههای خطی کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود.
جایگاه والای پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در شعر و ادب فارسی و عربی بارها مورد توجه شاعران و ادیبان قرار گرفته است. منقبتگویان در سدههای گوناگون تاریخ بارها برآن شدهاند تا زیبایی و وجاهت وجودی پیامبر گرامی اسلام (ص) را در قالب آثار هنری به ویژه شعر، بر کاغذ جاری سازند.
اکنون در روزگاری که برخی در جهان امروز، بیهوده و از سر ناآگاهی برآن شدهاند تا غباری بر چهره نازنین حضرتمحمد صلیالله علیه و آله بنشانند، شاید توجه به کوشش هنری و ادبی در توصیف چهرهای واقعی از آن حقیقت مورد ستایش همگان، بتواند راهنمایی برای رسیدن به دامن آن قله پرافتخار بشریت باشد؛ هرچند که به تعبیر شیخ شیرینسخن شیراز «نور گیتیفروز چشمه هور/ زشت باشد به چشم موشک کور».
«برده بوصیری» یا «قصیده ستارهها» اثر جاودانه منظوم «شرفالدین محمدبن سعید بوصیری» شاعر مصری سده هفتم هجری در نعت حضرت پیامبر صلیالله علیه و آله است. برده، قصیدهای استوار، روان و خیالانگیز است که با کمال زیبایی، متانت و حسن به کارگیری فنون ممتاز ادبی سروده شده است.
این قصیده 116 بیتی در نعت و ستایش پیامبر (ص) از شاهکارهای قصاید سروده شده در نعت پیامبر صلیالله و علیه و آله است که تا این روزگار به زبانهای هندی، فارسی، ترکی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است.
دو نسخه کامل از قصیده برده بوصیری در کتابخانه و موزه ملی ملک وجود دارد اما نسخه شماره 103، اثری شاخص در این میانه به شمار میآید که به خط ثلث و نسخ علاءالدین تبریزی با طلا و مرکب مشکی کتابت شده است و جلد لاکی دوره صفوی دارد.
همه برگهای این نسخه به صنعت متن و حاشیهسازی کاغذ آراسته شده است و تذهیب و تجلیدی برازنده چنین اثری دارد. جایگاه قصیده برده بوصیری در هنر اسلامی به گونهای است که به عنوان ترازی از کارنامه هنر خوشنویسان بزرگ به شمار میآید. بسیاری از اینان در دورههای گوناگون کوشیدهاند هم نسخههایی کامل از این قصیده، هم قطعاتی از آن را بهعنوان زینتبخش آثار خود خطاطی کنند.
رویای سحرگاهان
درباره چگونگی سرودن «برده بوصیری»، روایتی مشهور گفته شده است. آوردهاند که وی بیمار و نیمی از اندامش فلج شد. به همان وضعیت، حال دل را در ابیاتی زمزمه میکرد؛ نتیجه آن، قصیدهای شد که کواکب، نام گرفت. «بوصیری» قصیده ستارهها میخواند و ستاره میبارید و میگریست و از خدا شفا میخواست. شبی که خواب، او را درربود، پیامبر صلیالله و علیه و آله را دید که همچون همیشه شفیق و مهربان، به دیدارش آمد، اندام رنجورش را نوازش فرمود و بردهای بر او افکند و بوصیری نه در خواب، که به بیداری نیز شفا یافت و خوب و خوش شد.
گفتهاند بوصیری صبح شفا از خانه بیرون رفت، درویشی که حال او نمیدانست، قصیدهاش را طلب کرد و گفت به خواب چنان دیده و برای شفا نسخهای از آن میخواهد. در روایات آمده است که این قصیده، حکمت و شفای بسیار دارد.
شاهکار دردانه بوصیری در روزگار او و پس از او، اعزازی تمام یافت و مسلمانان هنوز در مجالس ذکر نبی اعظم، آن را به ذوق جان و بانگ بلند میخوانند. اثر جاودانه بوصیری در 800 سال گذشته همواره مورد توجه نخبگان خط بوده و چه بسیار کارستانهای که با گنج او از دستان هنروران ایران به وجود آمده است.
یکی از کارستانها که تاریخ هنر ایران به آن میبالد، نسخه نازنینی از قصیده برده به خط خیالانگیز ملا علاءالدین تبریزی است.
نظر شما