زرگر در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، با اشاره به اهمیت علم آمار درباره وضعیت آمار تالیف و ترجمه طی 40 سال گذشته بیان کرد: آمار، دانش مطالعه، گرداوری و سازماندهی دادههاست و برای بسط و گسترش دانشهای تجربی به پژوهشگران کمک میکند. طی چهار دهه گذشته، بهویژه از اوایل دهه 70 شاهد رشد کمی تالیف و ترجمه هستیم که پدید آمدن تعداد زیادی ناشر نتیجه این رشد فزآینده است؛ آنچنانکه این رقم امروز به 17هزار پروانه رسیده است.
وی افزود: رشد فزآینده ناشر موجب شده است تعداد زیادی مولف و مترجم پدید بیاید؛ مترجمانی که در دوره دانشجویی یا بعد از دانشآموختگی به سرعت و با شتاب دست به ترجمه میزنند و یا نویسندگانی که با گذراندن یک کلاس داستاننویسی یا در اختیار داشتن امکانات مالی احساس میکنند، باید کتاب منتشر کنند. حتی در حوزههای دانشگاهی، شرایط ارتقاء استادان دانشگاه، به تولید کتاب و مقاله منوط میشود.
زرگر گفت: انبوه نویسنده، مترجم و کتاب، ناگزیر زمینه ایجاد تعداد زیادی سازمان، ادارات کل و جز را به وجود میآورد که لابد وظیفه اصلی این سازمانها و ادارات کل، نظارت و یا پرداختن به امور این گروههای افزایشیافته است.
وی با تاکید بر اهمیت توجه به زوایای مختلف در بررسی آمار چهل سال تالیف و ترجمه گفت: اگر به آمارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره رشد فزآینده تالیف بسنده کنیم و از افزایش تولید کتاب خوشحال باشیم، به این معناست که مطالعه دقیقی درباره این جریان انجام نشده است. برای مطالعه دقیق این آمارها باید به این پرسش پاسخ دهیم که جریان رشد تالیف چه پیامدها و نتایجی را به دنبال داشته است؟ بهعنوان مثال، شمارگان کتابها و یا مخاطبان کتاب، طی این دههها تا چه میزان رشد پیدا کرده است؟
مدیر جایزه مهرگان درباره چرایی نبود توازن بین مخاطب و میزان تولید کتاب طی چهار دهه گذشته ادامه داد: انتظار میرود متناسب با تولید سالانه 90 هزار عنوان کتاب، شاهد افزایش میزان مخاطب باشیم؛ چراکه کتابها قرار نیست در انبار ناشران و یا دستگاههای عرض و طویل، نهادها و سازمانهای مختلف فعال در عرصه کتابخوانی نگهداری شود.
این کارشناس بیان کرد: این کتابها از سوی برخی از همین نهادها کتابها خریدای میشود. کتابهایی که از لحاظ کیفی، ویژگی یک اثر ممتاز را ندارند و برای تجهیز کتابخانههای عمومی، مدارس و یا شهری مختلف خریداری میشوند. گاهی محتوای این کتابها آسیبزننده است و در ذهن مخاطب ایجاد اشکال میکند. البته بدیهی است این کتابها، خوانده هم نمیشوند.
رابطه معکوس بین مخاطب و تولید کتاب طی چهل سال گذشته
زرگر با بیان این مطلب که هیچ کمیتی را بدون اثربخشی کیفی آن نمیتوان بررسی کرد، درباره رابطه معکوس بین افزایش تالیف و میزان مخاطب گفت: طی چهار دهه گذشته رابطهای معکوسی بین این دو بوده است و شمارگان کتابهای ادبیات داستانی به 400 تا 700 نسخه است و گاهی کمتر از این تعداد هم منتشر میشود. اگر در حوزه ترجمه نیز مترجم، نامدار نبوده و یا تبلیغ چشمگیری وجود نداشته باشد، شاهد کاهش مخاطب آثار ترجمهای هستیم.
وی ادامه داد: همه این مولفهها مبین این موضوع است که بهرغم اینکه سطح کمی تولید افزایش یافته سطح کیفی آثار تولید شده کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین مخاطب بعد از مدتی با واقعیتهایی روبهرو خواهد شد که موجب روی گردان شدن او از کتاب و مطالعه میشود.
مدیر جایزه مهرگان با اشاره به پدیده کتابسازی بهعنوان یکی از آسیبهای نگاه صرفا کمی و آماری به مقوله نشر کتاب ادامه داد: هزاران عنوان از کتابهایی که در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود، شبیه به هم و با عنوان و رنگآمیزیهای متنوع هستند که اصلاحا کتابسازی تعریف میشوند؛ کتابهایی که با تقلید کورکورانه و همچنین ترجمههای ناقص از آثار معتبر خارجی منتشر شدهاند و در این میان انتخاب کتابهای ناشر حرفهای و گزیدهکار با دیگر ناشرانی که بیتوجه به شاخصهای اصیل و علمی به تولید مشغولاند، برای مخاطب دشوار است.
صنعت نشر گرفتار انبوهسازی است
زرگر بیان کرد: در نمایشگاه با تعداد بسیاری زیادی ناشر کتابساز روبهرو هستیم. ترجمههای بسیار ضعیف با غلطهای ویرایشی و حتی املایی در این فضا فراوان یافت میشود؛ البته همه از این وضعیت مطلع هستند. انتشار ترجمه آثار نویسندگان معروف با نام مترجمان دیگر نیز به اصطلاح سکه رایجی است.
وی با بیان این مطلب که طی چهار دهه گذشته در عرصه نشر آثار مکتوب با نوعی انبوهسازی روبهرو شدهایم، گفت: البته انگیزههای اقتصادی یکی از مهمترین دلایل شکلگیری این وضعیت در حوزه نشر مکتوب است. عدهای با استفاده از موقعیت سردرگم و حمایتهای آشکار و پنهان همان نهادها و سازمانهایی که پیش از این در بالا اشاره کردم، کتابهایی تولید میکنند که خریداری میشود و حتی پیش از انتشار، خرید آنها به نوعی تضمین شده است.
آنها که به طمع منافع مالی به سمت نشر آمدهاند
زرگر در پاسخ به این پرسش که چگونه ناشران از نبود حمایت صحبت میکنند درحالیکه بهنظر میرسد بدون حمایت، این میزان رشد بعید است، افزود: نزدیک به چهار دهه از فعالیت من در حوزه فرهنگ و کتاب میگذرد، این حوزه را کم و بیش میشناسم و معتقدم که متاسفانه رابطه منطقی و متعارفی، بین تعداد کتابهای منتشر شده و آثار قابلتامل وجود ندارد.
وی افزود: بنابراین عدهای به طمع منافع مالی و اقتصادی، عدهای دیگر نیز برای کسب شهرت و گروهی نیز با هدف ایجاد ارتباط با مراکز حمایتکننده به تولید کتاب بیشتر، توجه میکنند. اگر وضعیت تالیف و ترجمه و چرایی افزایش بیسابقه تعداد ناشران با حضور کارشناسان و صاحبنظران و به دور از ملاحظات خاص، بهطور جدی بررسی نشود، افزایش شمار ناشران و تولیدفزاینده کتاب، تبعات سوء بیشتری به دنبال خواهد داشت.
اگر آمارها درست تحلیل نشوند گمراه کنندهاند
مدير جایزه مهرگان علم و ادب گفت: به جرات میگویم بیش از 200 ناشر حرفهای که با علاقه به کار خود میپردازند، در کشور وجود ندارد. این ناشران هم اگر در چنبره ناشران کتابساز و کتابهای بیکیفیت اسیر شوند به تدریج انگیزه خود را از دست میدهند. تعداد نویسندگانی هم که بهطور جدی به کار نویسندگی مشغول هستند، چندان زیاد نیست؛ بنابراین بسیار متعجب میشوم وقتی میبینم و میشنوم مسئولان فرهنگی همواره به جهش آمار تعداد عنوان کتابهای منتشر شده توجه میکنند و آنرا بهعنوان یکی از شاخصه مهمی در توسعه فرهنگی ایران میدانند.
زرگر گفت: باید نتایج کار را ارزیابی کرد که آیا توانستهایم مردم را به کتابخوانی دلبسته کنیم؟ و آیا شمارگان کتاب افزایش پیدا کرده است؟ چرا میخواهیم وانمود کنیم که افزایش عنوان کتابها از دو تا سه هزار عنوان کتاب به 90 هزار عنوان کاری است کارستان؟ معتقدم، آمارها اگر درست تحلیل نشوند گمراه کنندهاند.
نظر شما