بهمناسبت نخستین سالکوچ دکتر حسینجلالپور، غزلسرای فقید جنوبی به دیار ابدی؛
شاعری که غزل را بهار کرد و رفت
حسین جلالپور معتقد بود که غزل امروز بیمار شده است چون به تکرار افتاده است و یک هنر زمانی باارزش است که تکرار نشود.
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر- الهام بهروزی: «عشق را روی میز بگذاریم سهم هر کس که بیشتر باشد/ مال او بوسههای آخر شب- عشق در این میان اگر باشد/ فکر کن آخرین شبیست که ما مینشینیم رو به پنجرهها/ فکر کن... پس بیا که فردا را بگذاریم پشت در باشد/ چشمها را ببند و هیچ نگو دستهای مرا به دست بگیر/ من زبانم گرفته و... بگذار از تو با من همین اثر باشد...»
این ابیات پراحساس و دلارام بخشی از یکی از غزلهای عاشقانه زندهیاد حسین جلالپور، شاعر، مصحح و منتقد فقید جنوب کشور است. وی با بهرهگیری از ذوق و قریحه ناب خدادادی، در سرودههایش گوشههایی از دنیای بیرون و درون خویش را به تصویر میکشید. جلالپور شاعری بود که شعر دهه ۷۰ را با جان و دل احساس کرد اما هیچگاه هم عجلهای برای انتشار غزلیات آوانگاردی خویش نداشت و زمانی که نخستین دیوان شعریاش را بهنام «کلاغ بعد از باغ» راهی بازار شعر کرد، در پاسخ به این سوال که چرا پس از ۲۵ سال سیر در وادی غزل تصمیم به چاپ سرودههایتان اقدام کردید، با اندکی تامل پاسخ داده بود که «تا پیش از این ضرورتی نمیدیدم که مجموعهشعرهایم را چاپ کنم! چون اگر قرار بود این کار را انجام بدهم باید در همان دروره دبیرستان اقدام میکردم؛ اما مهمترین دلیلی که باعث شد بعد از ۲۵ سال دفتر شعر خود را روانه دنیای کتاب کنم، این بود که در دهه هفتاد شعری که رواج یافت، متاسفانه بخشی از آن به بیراهه رفت و دیگر شعر خوب یا شعر بد این دهه قابل تشخیص نبود. به همین دلیل تشخیص دادم در آن زمان کتابم را چاپ نکنم؛ چون مشخص نبود که در این بیراهه، شعر خوب و بد کدام است!»
جلالپور شاعر منحصربهفردی بود؛ انگار زاده شده بود فقط و فقط برای حفاظت از زبان، احساس و شعر. او سخت در مقابل ناهنجاریهای کلامی و شعرهای وارفته امروزی طغیان میکرد و بر این عقیده بود که غزل امروز بیمار شده است و دلیل این عقیدهاش هم این بود «غزل امروز تکراری است و یک هنر زمانی باارزش است که تکرار نشود. در مورد غزل هم همینگونه است و معتقدم ترزیق غزل تکراری به جامعه نوعی بیاحترامی به مردم جامعه است. پس لزومی ندارد که این شعرها چاپ شوند. ما یک حافظه عادت داده شده داریم، شاعرانی که غزلهای تکراری را میسرایند، از گذشتهای که در ذهن دارند، لذت میبرند و از چیز آمادهای که دارند، استفاده میکنند؛ چراکه قالب، ترفند و کلمات همان قالب، ترفند و کلمات هستند. پس اگر شعر هنر است، نباید تکرار شود. نباید قدرت و فرصت تفکر را از جامعه بگیرد.»
با این اوصاف، حسین جلالپور دین بزرگی بر گردن غزل امروز دارد. او در دهه هفتاد با سرودن غزلیاتی شورانگیز، منحصربهفرد و نوگرا خیلی زود توانست به چهرهای درخشان در سپهر معاصر (غزل آوانگارد) بدل شود. دکتر رضا معتمد، روزنامهنگار، منتقد و پژوهشگر ادبی که دوستی دیرینهای با جلالپور داشت، در خصوص راز موفقیت این غزلسرای جنوب میگوید: «علاقه و جدیت و مطالعه، سه ضلع موفقیت جلالپور بود. او بسیار به شعر علاقه داشت. برای اینکه این میزان علاقه را درک کنیم، بهتر است به این توجه کنیم که او از خانوادهای برخاسته بود که عمده علاقهشان تجارت و کسب و کار و بازار بود؛ اما حسین اصلا به این سنت خانوادگی توجه نداشت. او همه توجهش را روز ادبیات و شعر متمرکز کرده بود. اشتیاق او برای آشنایی با شاعران به حدی بود که گاه برای دیدن شاعر به جاهای دور سفر میکرد. علاوه بر این، او در یاد گرفتن بسیار جدی بود. این جدیت هم روزبهروز افزونی میگرفت. جدیت او در کار شعر و ادبیات گاهی برای بعضی افراد آزاردهنده هم میشد. در کنار علاقه، جدیت وی در مطالعه شعر از ویژگیهای حسین از همان آغاز شاعری بود.»
جلالپور افزون بر اینکه شاعری بزرگ و مصحح دغدغهمندی بود، در زندگی شخصی خود نیز همسری پراحساس و پدری مهربان بود. ندا ابنعلی، همسر وی در خصوص آشناییاش با این شاعر فقید میگوید: «سال ۸۲ که دانشجوی کارشنای ادبیات بودم، آمد و رفت من به نشستهای انجمن شعر دانشجویی دانشکده ادبیات شروع شد. حسین، آن موقع دوره کارشناسی ارشد را میگذارند و با شعرهای متفاوت و آگاهیهای ادبیاش، چهرهای کاملا شاخص بود؛ اما در عین حال با صمیمیت و سادگی خاصی، همه داشتههای ذهنی، کتابها و تجربههای ادبیاش را در اختیار دیگران قرار میداد و دغدغه نایابی برای افزایش شناخت درست دیگران از شعر و پیشرفت آنها در سرودن داشت.
این ویژگی نه تنها برای من که برای همه دوستان مشترکمان هم ستودنی بود. سال ۸۴ حسین پس از دانشآموختگی از دوره کارشناسی ارشاد به جنوب (زادگاهش) برگشت؛ اما رابطه ادبی ما ادامه پیدا کرد. بعدها به مرور متوجه شدیم که علایق مشترک زیادی داریم؛ مثلا هر دو عاشق سفر هستیم! همین اشتراکات باعث شد که در نهایت سال۸۷ ازدواج کنیم. البته تفاوتهایی هم در نگرشمان نسبت به زندگی وجود داشت که باعث شده بود بتوانیم مکمل یکدیگر باشیم.»
دکتر جلالپور در غزلسرایی رها از هر تکراری بر ذوق وافرش تکیه کرده بود و با تصویرسازیهای زنده، عشق را در کلمات جاری میساخت. دفتر شعر وی (کلاغ بعد از باغ) با استقبال خوبی روبهرو و نقدها و تحلیلهای بسیاری بر این مجموعه نوشته شد. مسعود میرقادری در تحلیلی بر «کلاغ بعد از باغ» جلالپور آورده است: «در مجموعهشعر «کلاغ بعد از باغ» بین اجزای مختلف هر شعر ارتباط معنایی و تصویری وجود دارد و پارهای شعر به گونهای با هم ارتباط دارند که اگر بخشی از آنها را برداریم. شعر ناقص میماند. حوادث موجود در شعرها در حالی گفته و بازنمایی میشوند که بین آنها ارتباط وجود دارد و بازتاب یکدیگرند و در میان آنها پیوندی زمانی و انگیزهای وجود دارد.
نوع روایتگری و رفتار متن در برخورد با قطب مجازی و قطب استعاری زبان، باعث شده تا آثار این مجموعه در اغلب موارد تاویلپذیر باشند. متنها در بسیاری از موارد از دلالتگری کاستهاند تا به دلالتپذیری بیفزایند. آثار این مجموعه «خودسرایی» شعری و بهعبارتی حدیث نفس شاعر است و جانمایه رویدادها به شیوه روایت غیرخطی و با گفتار درونی راوی- شاعر، به خواننده القا میشود.»
در پایان این گفتار باید یادآوری شود که دکتر حسین جلالپور نقش مانایی را در زنده نگهداشتن غزل دهه هفتاد ایفا کرد و او با دانش و تجربه اندوخته خود پیوسته در تلاش بود که غزل را از بیراههای که برخی به بهانه نوگرایی تعریف کرده بودند، برهاند. او تا نفس میکشید مصرانه و جسورانه دغدغه خود را دنبال کرد و در محافل ادبی با صراحت کاستیهای شعری و زبانی افراد مطرح میکرد؛ او هیچگاه نقدش را آلوده به تملق نکرد بلکه هماره در پی سوا کردن سره از ناسره بود تا شعر امروز را چابلوسی و پوچگرایی برهاند.
دکتر حسین جلالپور بهدلیل همین سختگیریها و جدیتش در ادبیات معاصر دوستان و موافقان بسیاری یافته بود و در محافل ادبی محبوبیت خاصی داشت. او در کارنامه ادبی خود افتخارات بسیاری را ثبت کرده بود اما رها از همه آنها پیوسته درصدد بود تا شعر از مسیر درست منحرف نشود. این شاعر گرانقدر هنوز حرف بسیار برای گفتن داشت ولی مرگ به او امان نداد و در بهار ۹۸ او را راهی سرای ابدی کرد تا دمی از قیل و قال مدعیان سخن در جایی امن بیارامد.
این شاعر فقید متولد سال ۵۵ در بندرگناوه بود و از وی آثاری چون مجموعهغزل «کلاغ بعد از خواب» (انتشارات داستانسرا)، تصحیح «دیوان محمدخان دشتی» (انتشارات بامداد نو)، تصحیح «دیوان خواجوی کرمانی»، تصحیح مثنوی «همای و همایون» خواجوی کرمانی، تصحیح مثنوی «گل و نوروز» خواجوی کرمانی، تصحیح مثنوی «گوهرنامه» خواجوی کرمانی، تصحیح مثنوی «کمالنامه» خواجوی کرمانی و تصحیح مثنوی «روضهالانوار» خواجوی کرمانی به یادگار مانده است. حسین جلالپور در سن ۴۳ سالگی دهم فروردینماه ۹۸ در اثر حادثه رانندگی در حوالی کوههای نمکی خورموج از این دنیا رفت.
نظر شما