خالق کتاب «کیهان، فضا و زمان در بستر تاریخ» معتقد است، دیدگاههای بسیار زیبایی از سوی گذشتگان مطرح شده است که برخی از آنها دارای ظرافتهای خاصی هستند و همیشه برایم سوال بود که انسان پیش از آنکه علم شکل بگیرد چه نگرشی نسبت به طبیعت داشته است.
از این رو کتاب «کیهان، فضا و زمان در بستر تاریخ» نوشته داود مجیدی نظریههای مطرح شده درباب کیهان، فضا و زمان را از دوران اساطیری تا دوران معاصر را به وضوح بیان کرده است. در واقع نویسنده کوشیده است پیش از تشریح هر نظریه فضای فکری مربوط به آن را تبیین کند.
این نویسنده در گفتوگو با خبرنگار ایبنا درباره این اثر میگوید؛ «همانگونه که در مقدمه کتاب هم اشاره شده است، نطفه تدوین و تالیف این اثر را باید در دوران دانشجویی خود دانست. در واقع همیشه دغدغه ذهنی من این بود که در دنیای قدیم بشر چه نگرشی نسبت به طبیعت داشته است؟ بنابراین در طی سالها مطالعه به این نتیجه رسیدم که دیدگاههای بسیار زیبایی از سوی گذشتگان مطرح شده است که برخی از آنها دارای ظرافتهای خاصی است؛ اگرچه که در حال حاضر قابل قبول نیستند؛ اما از نظر نوع نظریهپردازی قابل تامل هستند. در نهایت مجموع این نگرشها منجر به تالیف این کتاب شد.»
به گفته مجیدی کتاب «کیهان،فضا و زمان در بستر تاریخ» برای دانشجویان و محققان علومی چون فلسفه فیزیک و تاریخ علم مفید خواهد بود چراکه میتوانند با سیر و روند نظریهپردازی درباره کیهان آشنا شوند. مجیدی در اینباره میگوید؛ «دانشجویان رشتههایی چون فیزیک معمولا مطالب درسی را جدا از پیوندهای تاریخی میخوانند. برای مثال فیزیک نیوتونی را بدون اینکه بدانند فضای فکری وی چه سیری داشته است که این دانشمند در نهایت نظریه خود را ارائه داد. باید گفت، توجه و تمرکز اصلی این اثر اتفاقات تاریخی و روندهای اجتماعی علوم کیهان است و این مولفه را بیش از هر مورد دیگری مورد بررسی عمیق قرار داده است.»
وی معتقد است؛ «در حقیقت در این اثر فضای فکری که منجر به نظریهپردازی در زمینه علوم کیهان شده، به تفصیل آورده و همچنین کتاب از داستان اسطورهها آغاز شده است. نکته مورد توجه این است که انسان پیش از آنکه علم شکل بگیرد، چه نگرشی نسبت به طبیعت داشته است که از آن به عنوان عصر خدایان اساطیر یاد میشود.»
در واقع غریزه خداپرستی انسان، در نهایت منجر به شناخت وی از طبیعت اطراف خود شده است که در این کتاب به طور مفصل به آن اشاره شده است؛ مجیدی میگوید؛ «از دیگر موضوعاتی که در این کتاب به آن اشاره شده است این است که بشر همواره به دنبال یک معبود بوده است تا ان را بپرستد به همین دلیل از اجرام کیهانی برای پرستش خود بهره میگیرد. علت این امر را میتوان در علاقه به تبیین طبیعت و کیهان بوده است.»
گفتنی است در این اثر از نقش تمدنهای باستانی در شکلگیری شناخت انسان از فضای کیهانی هم بیان شده است. در واقع نویسنده تلاش میکند از تمدنهایی مانند ایران، هند و چین قدیم سخن به میان بیاورد. هر کدام از این تمدنها نقش مهمی در شکلگیری نظریهها داشتند؛ برای مثال در ایران قدیم نظریه زروان که در ارتباط با زمان است شکل گرفت که همه پدیدهها را معلول خدای زروان یا خدای زمان میدانستند.
همواره یکی از موضوعاتی که بسیاری از پژوهشگران حوزه تاریخ علم نسبت به آن حساسیت و توجه کافی دارند، تفکیک علم با شبهعلم است. مجیدی در اینباره معتقد است؛ «همانگونه که اشاره شد داستانهای اساطیری مربوط به علم در کتاب آورده شده است که بسیاری از آنها این روزها به عنوان شبه علم شناخته میشود به همین دلیل تفکیک علم و شبهعلم و ریشه آن به دقت در کتاب درج شده است.»
فلسفه در میانه راه
این نویسنده در باب تبیین فلسفی علم در کتاب میگوید؛ «تبیین فلسفی علم کیهانشناسی در ایران باستان آغاز میشود و در یونان باستان تکامل پیدا میکند. در واقع در این اثر پس از نظریهپردازیهای اساطیری تشریح نظریهپردازیهای فلسفی آغاز میشود و در فصول بعدی نوبت به تئوریپردازیهای علمی میرسد که از قرن شانزدهم به طور جدی اغاز میشود و چهره دنیا را تغییر میدهد. در نتیجه باید گفت، سیر تفکر بشری از اساطیر اغاز میشود با فلسفه ادامه پیدا میکند و به علم جدید ختم میشود.»
مجیدی با شاره به هدف خود از تالیف این اثر میگوید؛ «اصلیترین هدفم از تالیف کتاب اشناسیی اهالی فیزیک با فلسفه و بالعکس بوده است.»
دعوای میان نظریهها
یکی از اساسیترین زمینههای بحث علمی چالشها و تقابل نظریهها در دنیای امروز است. برای مثال دانشمندان هنوز نتوانستند نظریهای تبیین کنند که نسبیت اینشتین را با نظریه کوانتومی در یک قالب بریزد. مجیدی در این باره معتقد است؛ «در فصل شش کتاب به طور مبسوط به این موضوع اشاره شده است. اینشتین در سال 1905 نظریه نسبیت خاص را ارائه و ده سال بعد نسبیت عام را بیان کرد که نسبیت خاص برای سیستمهای بدون شتاب بوده است و نظریه نسبیت عام سیستمهای شتابدار را هم در مورد توجه قرار داد. در واقع اینشتین با بهرهگیری از این دو نظریه و هندسه نااقلیدسی تبیین جدیدی از گرانش ارائه داد و این موضوع را بیان کرد که گرانش ناشی از خمیدگی فضا و زمان است.»
مجیدی در توضیح بیشتر میگوید؛ «تبیینی که اینشتین از گرانش میکند را باید اینگونه بیان کرد که خورشید فضا و زمان اطراف خود را خم کرده و زمین تحت تاثیر این خمیدیگی به دور آن میچرخد. نیوتن هم به گونهای دیگر این موضوع را بیان کرده بود اما دقیق نمیدانست که این نیرو همان گرانش است و از ماهیت آن اطلاع نداشت. اینشتین نیروی گرانش را به هندسه ربط داد و گفت هندسه جهان است که گرانش را ایجاد کرده است.»
وی درباه تقابل نسبیت با فیزیک کوانتومی میگوید؛ «نظریه کوانتوم درباره جهان ریز یا میکرو جهان است اما نظریه نسبیت راجع به ماکرو جهان یا جهان عظیم است. مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که هنوز دانشمندان نتوانستهاند ارتباط محکمی میان جهان میکرو با جهان ماکرو پیدا کنند. در واقع همان نظریهای برای همه چیز است که امروزه اغلب دانشمندان به دنبال ارائه آن هستند. در واقع گرانش تنها نیرویی است که هنوز نمیتوان در یک نظریه واحد آن را گنجاند.»
جهانهای موازی، تنها یک نظریه هستند
از دیگر موضوعاتی که در این اثر به آن پرداخته شده است، وجود جهانهای موازی است اغلب دانشمندان معتقدند جهانهای موازی تنها یک نظریه در علم فیزیک است که به علت جذابیتش دستمایه بسیاری برای خلق داستانهای علمی تخیلی شده است. مجیدی در این باره میگوید؛ «در مورد جهانهای موازی باید بگویم جزو آن دسته نظریاتی است که تنها مطرح شده است و هنوز هیچ بسط و گسترشی نیافته است. حبابهایی را در نظر بگیرید که هر کدام گیتیهای جداگانهای هستند که هیچ ارتباطی هم به یکدیگر ندارند در واقع ما بیشمار گیتی داریم و نسخههایی از ما در این گیتیها وجود دارد. این تنها جولان فکری فیزیکدانان است و به نوعی در مرز علم در حرکت است.»
کتاب «کیهان، فضا و زمان در بستر تاریخ» در یکهزار و سیصد و پنجاه و هشت صفحه، به شمارگان هزار نسخه و به قیمت صد هزار تومان از سوی انتشارات صالحیان روانه بازار کتاب شد.
نظرات