جغرافيا عرصهای وسیع برای هویتسازی
جغرافیا به قول هایدگر فیلسوف معاصر، عامل بنیادی هویت ملی است. از اینرو فلات ایران محل پیدایش و پرورش هویت ایرانی است که بدرالزمان قریب در آن زاده شد و پرورش یافت. بنابراین عشق به ایران در کنش علمی و زندگی او نمود بارزی دارد. او همواره به ایران و هویت خود میبالید. از اینرو پس از اتمام تحصیلات، به وطن بازگشت و با توجه به نیاز علمی کشور کرسی زبان سغدی را در دانشگاه تهران تاسیس کرد. بنابراینمیتوان گفت ایران ظرف تبلور شکوفههای هویتی در منظر نوآورانه و خردمندانه این اندیشمند صاحبنظر بود. چرا که او در مجموعه هویتسازی، به جغرافیا و تاریخ زبانشناسی در این سرزمین توجه میکند یعنی نکتهای که بزرگانی چون مالینوفسکی Malinowski از مردمشناسان بنام سده بیستم، به آن توجه دارند. زیرا زبان همان مفهومی است که مردمشناسان با توجه به آراء مالینوفسکی آن را به عنوان مهمترین و اثرگذارترین عنصر فرهنگی به شمار میآورند که نهادینهشدن بومی آن شکل هویت یک قومیت را سامان میبخشد.
زبان سغدی؛ زبانی خاموش اما هویتساز
دکتر قریب عاشق راستین فرهنگ و تمدن ایران بهویژه زبانهای باستانی ایران بود. او با تلمذ نزد استادان برجسته چون بدیعالزمان فروزانفر و جلال همایی و رفتن به دانشگاههای پنسیلوانیا، میشیگان و برکلی و خوشهچینی از محضر استادان بنامی چون پروفسور مارک درسدن، پروفسور نورمن براون، پروفسور والدز، هنینگ، پروفسور پنزل و هانیکس والد زبانهای سغدی، هند و اروپایی و سانسکریت آموخت و متون مانوی و سغدی و ودا را خواند. سرانجام با مطالعات مستمر و کوشش و پشتکاری بیمثال سالها به تحقیق و پژوهش در زبان سغدی پرداخت و توانست به عنوان نخستین ایرانی متخصص زبان سغدی شود. زبانی که رابطه مستقیمی با فرهنگ ایران دارد و روزگاری زبان زنده و جاری جاده ابریشم بود. او بیست سال از عمر خود را صرف تألیف فرهنگ سغدی کرد. فرهنگی که تألیف آن در بنیاد فرهنگ ایران به ریاست دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز شد ولی سالها بعد در انتشارات فرهنگان انتشار یافت و به عنوان کتابی مرجع و مهم در جهان مورد استفاده و ارجاع پژوهشگران داخلی و خارجی قرار گرفت. کتابی که با تالیف آن، دست به کاری جدید و ماندگار در حوزه زبانشناسی زد و به چهرهای فرا ملی تبدیل شد. برخلاف بسیاری از استادان و پژوهشگران که با به هم چسباندن مطالب از این کتاب و آن کتاب، به قصد خودنمایی، فضلفروشی و یا ارتقای مرتبه شغلی دانشگاهی کتابسازی کرده، او دوباره گفتن و نوشتن آنچه گفته شده و نوشته شده را دور از روح علمی میدانست و موجب اتلاف وقت و سرمایه.
ملیتخواهی
دکتر قریب توجه خاصی به ملیت خود داشت. آثار علمی تولیدهشده او درباره زبانهای باستانی ایران نشان از اعتقاد او دارد که همه باید تاریخ و فرهنگ خود را بدانند و بشناسند چرا که تا هویت خویش را نشناسند، خود را نخواهند شناخت. قریب به این نکته میپردازد که ملیت محتاج آنست تا هم ساخته شود و هم شناخته شود. او شناخته شدن هویت را بر عهده افراد تحت امر ملیت قرار میدهد و هم آنها را برای شناخت عناصر هویت ملی دعوت میکند و هم در این زمینه به آنها هشدار و آگاهی میبخشد. از طرفی دیگر، او معتقد است که روشنفکران هر جامعه باید به دنبال شناسایی عوامل اجتماعی و فرهنگی هویت ملی باشند و سیمای این عناصر مهم را قوام بخشند.
پیکرتراشی شخصیت زن ایرانی
دکتر قریب تصویری والا و ارزشمند از زن فرهیخته ایرانی در جهان نشان میدهد. او به جهانیان ثابت میکند اگرچه زبان محصول تعاملات فرهنگی است و با فرهنگ درهم تنیده است و فرهنگ جنسیتی و جامعه مردسالار زن را به موجودی وابسته تبدیل و قرنهای طولانی مانع رشد فرهنگی آنان میشود اما یک زن چگونه میتواند با بهرهگیری از هوش و استعداد ذاتی، درک محضر استادان بنام ایرانی، رفتن به غرب با پشتوانه غنی علمی و استفاده از فرصتها و خلاقیت، میتواند قدرت تحولآفرینی در عرصه علم و دانش در سطح جهانی داشته باشد. از سوی دیگر، جایگاه والای دانش و خرد را در فرهنگ کهن ایران به تصویر کشد. به عبارت دیگر، او حضورِ زن ایرانی را حضوری هویتدار و سازنده نشان میدهد که چگونه در طول تاریخ آزادی کلام، به آزادی اندیشه تبدیل شده و او را به یکی از مفاخر علمی و فرهنگی کشور و چهرهای ماندگار و نویسنده و پژوهشگری نامدار در سطح جهانی در حوزه زبان سغدی مبدل میسازد. تنها زن ایرانی که به عضویت افتخاری انجمن ایرانشناسان اروپا در میآید و در حوزه کمتر شناخته شده در فرهنگ ایران پژوهش میکند و به بالیدن فرهنگ آن کمک مینماید و کاری فراملی با توجه به نیاز جهانی در حوزه زبانشناسسی انجام میدهد. از سوی دیگر نیز با تربیت دانشجویان متعدد که امروز هریک خود از استادان بنام هستند روند پژوهشهای علمی کشور را در حوزه زبان سغدی تقویت میکنند.
نتیجه سخن آنکه، این استاد فرزانه و گرانقدر برای شکلدهی هویت ملی ایرانی هر دو راه آشناشدن با عناصر و تقویت زیرساختهای علمی آن عناصر را پیموده است. او به خوبی نشان میدهد که زنان و حتی مردان روشنفکر این جامعه بایستی در خدمت بالندگی هویتی آن باشند. بنابراین او با چنین توجهی، پا را فراتر از ترجیحات جنسیتی گذاشته و رفتار او اگرچه به وسیله یک جنس مونث فرهیخته صورت گرفته است اما در زندگی مردان و زنان ایرانی مفید فایده خواهد بود.
نظرات