مدیر نشر و پخش سبزان معتقد است «فقط چند مرکز پخش کتاب وجود دارد و بقیه؛ تنها در حد تامینکننده کتاباند»؛ بهطوری که تنها در صورت سفارش، به ناشران مراجعه میکنند و به همان تعداد از آنها کتاب میخرند.
معصومه میرزایی، مدیرداخلی نشر و پخش سبزان، زیاد شدن مراکز پخش را موجب کاهش راندمان هرکدام از شرکتها میداند که منجر به افزایش تعداد فروشندگان کتاب و نه مخاطبان آن خواهدشد.
تعداد شرکتهای پخش در حال افزایش است. بعد از همهگیری بیماری کووید19 نیز شاهد افزایش عرضه اینترنتی کتاب بودهایم که بخشی از آن را شرکتهای پخش رقم زدهاند. آیا افزایش تعداد شرکتهای پخش میتواند موجب سهولت دسترسی به کتاب در گستره جغرافیایی بیشتر شود یا ممکن است موجب مشکلاتی برای شرکتهایی که پیش از این فعالیت میکردند، باشد؟
اگر به فعالیتی که در سایت آمازون انجام میشود توجه کرده باشید، اقداماتی که در ایران انجام میشود، کپی است از آنچه در این سایت انجام میشود. ما حتی یک فروشگاه آنلاین داخلی داریم که با بهرهگیری از این مدل، چندسالی است که توانسته سهم خوبی از بازار کالاهای مختلف داشته باشد و در همین دوره کرونا هم، فعالیت خوبی داشته است. مردم در این روزها برای رعایت پروتکلهای بهداشتی، خانهنشین شدهاند و به کتابفروشیها کمتر مراجعه میکنند. البته پیش از این هم کتابفروشیها به سمتی رفتهبودند که تعداد مراجعهکننده کمتری داشتند. بعد از همهگیری بیماری کووید19، محدودیتها مزید بر علت شد تا تعداد مراجعهکنندگان به کتابفروشی کمتر از ماههای قبل شود برای همین وقتی افراد میخواهند از خانه خرید داشتهباشند، متوجه میشوند که میتوانند در کنار خرید لوازم مورد نیاز از فروشگاههای اینترنتی، بهصورت آنلاین بهراحتی جستوجو و کتاب مورد نظرشان را تهیه کنند.
اینکه تعداد شرکتهای پخش و فروشندگان کتاب بیشتر شده، هم خوب است و هم خوب نیست. به این دلیل خوب است که مراکز پخشی که بتوانند سراسر ایران را پوشش بدهند، شاید کمتر از انگشتان یک دست باشند و بقیه مراکز پخش هرکدام محدوده جغرافیایی خاصی را تحت پوشش دارند یا هر مرکز پخش در طی سالیان فعالیت خود فقط با تعدادی کتابفروشی همکاری میکند. بنابراین شاید افزایش تعداد مراکز پخش، باعث ایجاد رقابت و ارسال کتاب به اقصینقاط کشور شود. اینگونه مراکز پخش میتوانند مناطقی را که کتاب بهسختی در دسترس مخاطبان قرار میگرفت، پشتیبانی کنند.
از طرفی دیگر، ضرر زیاد شدن مراکز پخش و جزیرهای عمل کردن آنها، این است که بازدهی و راندمان تکتک آنها به کمترین مقدار خود میرسد. بهجای گسترش بازار کتاب، در واقع بازار موجود، بین فروشندگان بیشتری -مراکز پخش کتاب و سایتهای فروش اینترنتی- تقسیم میشود؛ این تعداد فروشندگان است که زیاد میشود و نه مخاطبان. کتابفروش و مخاطب گیج میشود و نمیداند از کجا خرید کند، بهتر است. این درحالی است که فقط چند مرکز پخش و با سابقه وجود دارد و بقیه؛ تنها در حد تامینکننده کتاب برای تعدادی کتابفروش هستند. بنابراین افراد مطمئن نیستند که اگر سفارش دهند، کتاب سالم به دستشان میرسد؛ یا نه. گاهی هم کار طوری پیش میرود که مراکز پخش هنگام سفارش، باید نخست کتاب مورد نظر رارا از مرکز پخش و فروش دیگری تهیه و سپس برای مخاطب ارسال کنند. به همین دلیل زمان بیشتری صرف شده و ضمن ایجاد مشکلات، راندمان و بازدهی کار بهشدت پایین میآید.
برای فروش بیشتر باید مخاطبان کتاب افزایش یابند
گفتید با افزایش تعداد توزیعکنندگان، فروش کتاب گسترش پیدا نمیکند؛ بلکه تعداد فروشندگان افزایش پیدا میکند. لطفا در اینباره توضیح دهید.
تعداد زیادی از مراکز پخش، در واقع مرکز پخش نیستند؛ بلکه تامینکننده کتاب هستند. وقتی میتوان آنها را مرکز پخش و توزیع اطلاق کرد که ناشر بعد از چاپ کتابش، مانند سایر کشورها، آن را در اختیار این مراکز قراردهد.
در کشور ما این چنین نیست، ناشر بعد از چاپ کتاب باید آن را در انبار خودش نگه داشته و منتظر سفارش مراکز پخش متعدد باشد. البته معمولا ناشران با یک مرکز پخش تحت عنوان پخش اول همکاری میکنند، اما این مرکز پخش اول همه کتاب یا بخش زیادی از آن را تحویل نمیگیرد. به هرحال ناشر باید انباری داشتهباشد و منتظر تامینکنندگان کتاب بماند؛ تا آنها از کتابفروشی سفارش بگیرند و سپس آن را از ناشر یا مرکز پخش دیگری تحویل گرفته و به کتابفروش برسانند.
در نظر داشته باشید ناشری که در شرایط کنونی بازار نشر، کتابی را در چند نسخه منتشر کردهاست و میخواهد آن را در بازار توزیع کند و بفروشد. این ناشر مجبور است بهجای کار با یک شرکت پخش، به شرکتهای پخش یا به عبارتی مراکز تامینکننده کتاب مراجعه کند، اطلاعات کتاب را در اختیار آنها قرار بدهد و منتظر سفارش بنشیند. درست است که این شرکتهای پخش، فروشندگان کتاب هستند و این کالا را توزیع میکنند؛ اما نهایتا این روند منجر به فروش بیشتر کتاب نمیشود! باید مخاطبان را زیاد کنیم که فروش کتاب بیشتر شود.
کسی نمیتواند مانع فروش با تخفیف بشود
در صحبتهای خود به تخفیفهایی که برخی شرکتهای پخش میدهند، اشاره کردید. برای مخاطبان تخفیف خوب است اما در نهایت مخاطب نباید عادت به خرید کتاب با تخفیف کند؛ چراکه منجر به رکود کار کتابفروشیها میشود و دسترسی به کتاب را مشکلتر میکند. نظر شما درباره تخفیفهای ارائه شده، چیست؟
ابتدا باید به این سوال پاسخ داد: آیا هدف ما از چاپ کتاب تامین منافع کتابفروشیها است؟ یا تعمیق کتابخوانی در کشور؟ اگر اولی باشد؛ بله تخفیف بیشتر یا رشد سایتهای فروش اینترنتی کتاب، باعث کم شدن سود کتابفروشان میشود؛ اما در حقیقت تخفیف یک معامله برد-برد است. مخاطب باید این امکان را داشتهباشد که در صورت امکان و موافقت تولیدکننده، کالا را با تخفیف به دست بیاورد. شاید تولیدکننده بهخاطر سیاست مالی خود در نظر دارد بخشی از دارایی غیرمنقول خود را با درصدی تخفیف، نقد کند. کسی نمیتواند مانع او بشود. این روند در بیشتر کشورهای دنیا مرسوم است. کتاب بعد از مدتی شاید با یک دهم قیمت سال قبلش به فروش برسد. البته اگر بخواهیم هزینه ارسال کتاب را در شرایط فروش غیرحضوری درنظر بگیریم، و مخاطب بدون مراجعه به کتابفروشی و بدون پرداخت هزینه ایاب و ذهاب و همانطور که در خانه نشستهاست، کتاب را سفارش بدهد و این اتفاق با تخفیف همراه باشد، شاید ترغیب شود کتاب دیگری را هم سفارش بدهد. وقتی حجم فروش کتاب افزایش یابد، این به نفع صنعت نشر است و باعث رشد آن میشود و چهبسا افراد بتوانند کتاب بیشتری بخرند. البته همه اینها دلیلی بر عدم حمایت از صنف کتابفروشان نیست.
خلاف ناشران و کتابفروشان که باید عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان باشند، شرکتهای پخش الزامی برای ثبت ندارند و برخی از مدیران این شرکتها، این کار را انجام نمیدهند. در نتیجه نظارتی بر تخفیفهایی که ارئه میدهند و درصد فروش کتاب به کتابفروشی وجود نخواهدداشت. همچنین اگر مشکلی برای امکاناتی که مطالبه میکنند پیش آید، نمیتوانند مطالبات خود را جایی اعلام کنند. ثبت نشدن مراکز پخش را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته که شرکتهای پخش باید ثبت شوند. اگر مشکلی برای مخاطب پیش بیاید، باید مخاطب یا کسی که به او ظلم میشود بتواند از حق خود دفاع کند و اگر آن موسسه ثبت نشدهباشد، راه به جایی نمیبرد. در حقیقت خیلی اصولیتر است که هرکس قصد دارد مرکز پخش تاسیس کند، ملزم به انجام مراحل قانونی باشد، چراکه این کار برای ادامه فعالیت خودش بهتر است. همچنین در این شرایط هر فردی که بخواهد با او همکاری کند، میداند که با مرکز حرفهای کار میکند. ثبت و قانونی بودن فعالیت برای هر دو طرف معامله امنیت بیشتری خواهدداشت. اینکه هر فردی بتواند جایی را اجاره کند، برای مثال 1000 جلد کتاب با عناوین مختلف را بهصورت امانی از تعداد ناشر بگیرد و اقدام به پخش آنها کند، نشاندهنده اعتبار آن نخواهدبود؛ پس بهتر است تمام مراحل اصولی و قانونی انجام شود و بعد شروع به فروش کتاب کنند.
پس چرا هنوز ثبت شرکتهای پخش ضروری نشدهاست؟
مانند باقی مشکلات دیگر... چراکه ثبت شرکت پخش، پروسه طولانی دارد و برخی افراد به خود زحمت آن را نمیدهند و حق بهرهمندی از فروشنده معتبر را از مخاطب میگیرند. همچنین ممکن است بهخاطر این باشد که در شرایط فعلی، اقتصاد کشور و بالا رفتن میزان بیکاری، عدهای برای آزمودن یک کسبوکار جدید در حوزه کتاب، اقدام به تاسیس شرکت پخش و فروش کتاب بکنند و بخواهند که روند را برای مدت سه یا چهار سال آزمایش کنند و بعد از آن، تصمیم بگیرند که به کارشان ادامه دهند یا نه. درحالی که از الزامات ضروریی است و هرکس میخواهد کاری را شروع کند، باید در مراکز اداری مراحل ثبت را انجام بدهد.
نظر شما