کتابهای دلهرهآورش بیش از تالکین فروش رفته، با ريیسجمهور پیشین داستان مشترکی نوشته و یک داستان مشترک دیگر هم از این دو در راه است؛ اما پترسون میخواهد خوانندگان آینده را هم مجذوب خود کند.
پترسون - که خود را فردی مستقل و طرفدار جناح چپ میداند- از طرفداران دولت ترامپ نبود و واضح است که این موضوعی نیست که بخواهد دربارهاش صحبت کند. اما بحث درباره کلینتون که با او کتاب پرفروش «رئیسجمهور گم شده» را در سال ۲۰۱۸ نوشت، او را در موقعیت راحتتری قرار میدهد. از زمان همکاری این دو - که پترسون از آن به عنوان مهمترین بخش کاریاش یاد میکند- کلینتون حداقل ماهی دو-سه بار با او تماس میگیرد. در ماه ژوئن این دو دومین کتاب مشترک خود را با عنوان «دختر رئیسجمهور»، یکی از چندین پروژه مشترکی که پترسون به خاطرش بیشتر شناخته شده، منتشر خواهند کرد.
پترسون ۷۴ ساله میگوید: «من و بیل بسیار صمیمی شدیم و این خیلی خوب است.» در موقعیتِ کاری، کلینتون به جزئیات و تجربیات اصالت میبخشد و پترسون بیشتر داستان را مجسم کرده و نقش واژهساز را ایفا میکند. او میگوید: «تصور کنید در زندگی واقعی دختر رئیسجمهور دزدیده میشد. تا ابد در تمامی کانالهای خبری از آن حرف میزدند.»
پترسون ادامه میدهد: «و اگر رئیسجمهور کلینتون را برای اصالت بخشیدن به داستان در نظر بگیرید، از نظر کاری که سرویس مخفی واقعا انجام میدهد و بعد بخشهای هیجانانگیزش... اینها داستانهای خوبی هستند، اصالتشان موجود است و طرح داستان تا حدودی بسیار عالی است. اما در این دوره و زمانه هر چیزی میتواند اتفاق بیفتد. اگر پیش از این در داستانی مینوشتید کاخ کنگره امریکا مورد حمله قرار گرفت میگفتند «بیخیال... چنین اتفاقی نمیتواند بیفتد!» اما حالا؟»
پترسون میگوید بخشی از تصمیمش برای نویسندگی مشترک به خاطر اطلاعات و جزئیاتی است که فرد دیگر میتواند به داستان اضافه کند و در مورد کلینتون هم همینطور بوده است.
آخرین اثر جیمز پترسون، «کتاب قرمز»، دنباله رمان کارآگاهیاش «کتاب سیاه»، و حاصل پنجمین همکاری او با دیوید الیس است. حداقل ۱۵ کتاب دیگر از او که شامل ژانرهای مختلف با نویسندگان متفاوت است قرار است از الان تا ماه سپتامبر منتشر شود.
پترسون میگوید: «یک عالم ایده دارم. پوشههای قطوری با عنوان «ایدههای هوشمندانه» دارم که هنوز به آنها سر نزدهام. بعضی از آنها را خودم انجام خواهم داد. اما چند نفری هستند که واقعا دوست دارم با آنها کار کنم: مکسین پائترو که «باشگاه قتل زنان» را با او نوشتم یکی از آنهاست. چند نفر جدیدتر هم هستند مثل برندن دوبوا. بعضی از آنها را زمانی پیدا کردم که ایده مجموعه «بوکشات» -با حدود ۹۰ کتاب- به ذهنم رسید و درنتیجه مجبور شدم چندین نفر را برای همکاری پیدا کنم.» بوکشات مجموعه داستانهای کوتاه پترسون (کمتر از ۱۵۰ صفحه) است که به قیمت زیر پنج دلار به فروش میرسد.
او میگوید: «همواره یک طرح کلی ۴۰ تا ۷۰ صفحهای مینویسم. برای هر کتاب دو-سه پیشنویس از طرح کلی دارم. یادم هست یک بار وقتی روی بوکشاتها کار میکردم کسی را که با او قرار مصاحبه داشتم با خود به دفترم بردم. کشوهای پر از پیشنویس را بیرون میکشیدم و دنبال چیزی بودم. تعجب کرده بود و میگفت «این دیوانگی است. جیمز تو دیوانهای.»
پترسون میگوید شاید نزدیک به ۳۰ پروژه در حال انجام داشته باشد: «برخی هالیوودی، بعضی کتاب کودک و چندتایی کار غیرداستانی دارم؛ اما به نظرم طاقتفرسا نمیآید.»
منتقدان بر خط تولید پرکار پترسون و سبک ادبی سریع او انگشت میگذارند. در یکی از معروفترین موارد در سال ۲۰۰۹ استفن کینگ پترسون را «نویسندهای افتضاح» خواند. هفت سال بعد پترسون انتشار کتاب داستانیاش به نام «قتل استفن کینگ» را لغو کرد که برخی آن را اقدامی تلافیجویانه میدانستند.
پترسون میگوید: «دنیا جای مزخرفی میشد اگر همه دیدگاه مشابهی داشتند. من اغلب کتابهای کینگ را دوست دارم. گاهی حوصلهام را سر میبرد؛ اما خوب است. فکر میکنم گاهی بیدلیل خشن میشود. اما فکر نمیکنم نویسنده افتضاحی باشم. یک کسی میگفت اگر کاری را پیدا کنی که دوست داشته باشی انجامش بدهی، خوششانسی؛ و اگر کسی برای این کار به تو پول بدهد، این دیگر معجزه است؛ این برنامه من است. من عاشق این کارم. بسیار سریع هستم و به عنوان یک قصهگو خوبم. علاقه چندانی ندارم استادکار باشم.»
به گفته نشریه فوربس پترسون در طول یک سال از نویسندگی ثروتی معادل ۸۰ میلیون دلار به دست آورده و درآمد یک دههاش ۷۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده است. او یک عمارت ۶۴۰۰ مترمربعی در کنار اقیانوس دارد. خودش درباره این منزل مشترک با همسرش سوزان و پسر ۲۳ سالهاش میگوید: «مسلما این خانه بهطرز مسخرهای بزرگ است. اما ما میخواستیم کنار اقیانوس باشیم و وقتی میخواهی اقیانوس را داشته باشی، حق انتخاب یک خانه کوچک را نداری. در این شهر همه خانههای کنار اقیانوس بزرگاند.»
آنچه لذت بیشتری به او میدهد، اختصاص مقدار قابل توجهی از ثروتش به اهداف ادبی انساندوستانه است. سال گذشته با شروع همهگیری ویروس کرونا او ۵۰۰ هزار دلار به کتابفروشیهای مستقل کمک کرد.
با این حال این سوادآموزی کودکان امریکایی است که حقیقتا برایش مهم است، علاقهاش به طیف متنوعی از کتابهای کمیک، رمان و داستانهای کوتاه معروف به «جیمی بوکز» را شکل میدهد و الهامبخش راهاندازی وبسایت Read Kiddo Read بوده است.
پترسون میگوید: «رسالت جیمی بوکز این است که وقتی بچهای خواندن یک کتاب را تمام میکند بگوید «لطفا یکی دیگر بده». میلیونها کودک در این کشور هستند که میگویند در زندگیشان حتا یک کتاب هم نخواندهاند. این فاجعه است.»
او ادامه میدهد: «مسائل زیادی در زندگی وجود دارد. مثلا گرم شدن کره زمین... میتوانم کتابی بنویسم و درباره این موضوع موعظه کنم. اما این کتاب فقط توسط افرادی خوانده میشود که پیش از این هم نگران این موضوع بودهاند. اما با ترویج خواندن میتوانم واقعا چیزی را تغییر بدهم. اگر بتوانیم سواد ۷۰ درصد از بچههای این کشور را به سطح کلاسی که در آن هستند برسانیم، کار فوقالعادهای خواهد بود. و انجام این کار ممکن است. میدانیم چطور باید انجامش بدهیم. و این به آموزش معلمان مربوط میشود تا در تعلیم خواندن به کودکان بهتر عمل کنند.»
به همین منظور، پترسون به مدت پنج سال با کالج آموزش دانشگاه فلوریدا همکاری کرده و چالش ادبی جیمز پترسون در میان برنامههای دیگر، کمکهزینه تحصیلی معلمان دانشجو را تامین میکند. هدیه ۲.۵ میلیون دلاری سال گذشته او برای کمک به تامین بودجه کتابخانه کلاسها، مجموع کمکهای مالی او در طول زندگیاش را به رقمی بیش از ۱۱ میلیون دلار رساند.
او میگوید: «اگر تعداد بچههایی را که به دبیرستان میروند بالا ببریم، تعداد بچههایی که از آن بیرون میآیند و کار پیدا میکنند هم شدیدا افزایش پیدا خواهد کرد و در این صورت دیگر لازم نیست آنها برای ادامه زندگیشان از دولت کمک بگیرند. از هر جنبهای به این موضوع نگاه کنید، منطقی است.»
پترسون در کنار داستانهای خیالیاش از ارائه داستانهای زندگی واقعی به طیف گستردهتری از مخاطبان هم لذت میبرد. کتاب «هرزه پولدار» داستان جفری اپستین، سرمایهدار امریکایی ساکن پام بیچ متهم به سوءاستفاده جنسی که پترسون به همراه جان کانلی و تیم مُلوی نوشته، به پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز و همچنین سریالی پربازدید در نتفلیکس تبدیل شد. اپستین اولین ساکن پام بیچ نبود که توجه پترسون را به خود جلب کرد. در «خانه کِنِدی» -که سال گذشته به همراه سینسیا فگِن منتشر کرد- به نفرین کندیها پرداخت که در حال حاضر همچنان در نمودار پرفروشترینهای بریتانیا حضور دارد. و بعد در کتاب «آخرین روزهای جان لنون» که سال گذشته منتشر کرد، درباره بیتلهای معروف نوشت که داستانهایشان همواره از جذابیت خاصی برای خوانندگان برخوردار است.
او میگوید: «من طرفدار راک-اند-رولم. خانه کناری ما متعلق به لنون و همسرش یوکو بود. وقتی به او تیراندازی شد در سنترال پارک زندگی میکردم.» و پترسون به سبک تکرارنشدنیاش وقایع را به یک درام جنایی واقعی پرفروش تبدیل کرد.
پترسون میگوید داستانهایی برای همه افراد مینویسد: «آدمها از هر سنی کتابم را میخوانند و بعد برای خواندن کتابهای بیشتر برمیگردند. وقتی یکی میگوید که باعث شدی شوهرم برای اولین بار کتاب بخواند یا باعث شدی دوباره کتاب بخوانم، بسیار برایم خوشایند است. میخوانند، لذت میبرند و منتظر کتاب بعدیاند.»
نظر شما