نسخه نخست فوقالعاده نادر از اثر گوتیک و دورانساز «مری شلی» رکورد جهان برای حراج یک اثر چاپشده توسط یک زن را شکست.
این چاپ اول یکی از ۵۰۰ نسخه رمان فرنکنشتاین است که در سال ۱۸۱۸ منتشر شد و اولین بار است که از سال ۱۹۸۵ به حراج گذاشته میشود. حراجی کریستیز که این کتاب را «فوقالعاده نادر» توصیف کرد، در ابتدا تخمین میزد این اثر بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار به فروش برسد. این خانه حراج گفت این بالاترین رکوردی است که تا کنون در جهان برای اثری که توسط یک زن نوشته شده پرداخت شده و شرکتکنندگانی از سرتاسر دنیا داشته است. رکورد اثر چاپشده توسط یک زن پیش از این متعلق به نسخه اولیه «اِما» از جین آستن بود که در سال ۲۰۰۸ توسط خانه حراج بونهمز به مبلغ ۱۵۰ هزار پوند فروخته شد. نسخهای از «قصههای بیدل نقال» اثر جیکی رولینگ نیز در نوامبر ۲۰۰۷ به قیمت ۱.۹۵ میلیون به فروش رفت؛ اما این اثر دستساز و مصور بود، نه چاپی.
سخنگوی خانه حراج کریستیز گفت: «چاپ اول این رمان با جلد اصلیاش فوقالعاده ظریف و بسیار نادر است؛ بنابراین نسخهای از این دست و با این شرایط خوب، برای مجموعهداران بسیار مطلوب است. بهطور کلی این بازار بسیار قوی است و شاهد افزایش تقاضا برای نمونههای ناب نویسندگان برجسته ادبی هستیم.»
شلی، دختر ویلیام گادوین فیلسوف و مری وُلستونکرفت فیلسوف فمینیست، در تابستان ۱۸۱۶ در حالی که با همسرش، پرسی شلی، و لرد بایرون در کنار دریاچه ژنو اقامت داشتند، ایده فرنکنشتاین را مطرح کرد. این سه نفر در حال خواندن ترجمه فرانسوی داستانهای ارواح آلمانی بودند که بایرون پیشنهاد داد هرکدام داستان ترسناک خودشان را بنویسند.
شلی در پیشگفتار نسخه سال ۱۸۳۱ رمانش نوشت خود را مشغول فکرکردن به یک داستان کرد؛ «داستانی برای رقابت با کسانی که ما را به انجام این کار تهییج کرده بودند.؛ چیزی که با ترسهای رازآلود طبیعتمان سخن بگوید و وحشتی پرهیجان را بیدار کند. چیزی که باعث شود خواننده از نگاهکردن به اطراف خوف کند و تپش قلبش بالا برود.»
داستان او درباره چگونگی خلق یک موجود از اعضای بدن انسان توسط ویکتور فرنکنشتاین و جانبخشیدن به او، اول ژانویه ۱۸۱۸ بهصورت ناشناس و تنها در ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات «لکینگتون، هیوز، هاردینگ، میوِر اند جونز» منتشر شد. هنگامی که پرسی شلی این رمان را به عنوان اثر خودش به انتشارات «جان مورای» داد، پذیرفته نشد. میراندا سیمور در بیوگرافی این نویسنده مینویسد لکینگتون که عمدتا با کتابهای ارزان سر و کار داشت، یکسوم سود خالص خود را به ماری داد. به گفته سیمور، «آن موقع زمان مناسبی برای کارهای بحثبرانگیز نبود و ساختن موجودی از اعضای بدن انسان بدون مدد الهی موضوعی بسیار بحثبرانگیز محسوب میشد.»
با مقدمهای از پرسی و تقدیم کتاب به ویلیام گادوین، پدر نویسنده که آن زمان ناشناس بود، فرنکنشتاین نقدهای متفاوتی دریافت کرد: والتر اسکات تحت تاثیر «نبوغ بدیع» و «قدرت غیرمعمول تخیل شاعرانه» نویسنده قرار گرفت، در حالی که مجله ادبی کوارترلی ریویو پرسید «آیا سر یا قلب این نویسنده بیمار نیست؟»
شلی ویرایش تجدیدنظرشدهای از این رمان را در سال ۱۸۳۱ به نام خود منتشر کرد. امروز فرنکنشتاین به عنوان یکی از اولین رمانهای علمی-تخیلی، ترسناک و فلسفی جهان به شمار میرود که به پرسشهای کلیدی درباره معنای انسانبودن پرداخته و الهامبخش اقتباسهای بسیاری بوده است.
نظر شما