نگاهی به مجموعه «شخصیتهای مانا»؛ «روحالله کمالوند»
روحانی که از چاپ رساله عملیه سرباز زد/ تعریف و تمجید ناشر و کتابفروشی محمدی از مؤسس حوزه کمالیه
آیتالله روحالله کمالوند از شاگردان آیتالله حائری یزدی بود که در درس فقه و اصول با آیتالله محمدرضا گلپایگانی و در فلسفه با آیتالله سید روحالله مصطفوی خمینی(امام خمینی) هم بحث بود. ولی در دروس فلسفه و حکمت تلاش وافر و پیشرفت شایانی داشت. دوستیاش با امام خمینی از زمان تحصیل در حوزه علمیه اراک آغاز شده بود و در قم تداوم یافت.
گزارش زیر گزیدهای از کتاب «روحالله کمالوند» نوشته کامران عاروان است که به مرور زندگی و کارنامه این روحانی اهتمام ورزیده است.
خرمآباد، زادگاه آیتالله شیخ روحالله کمالوند، شهری واقع در جلگه خرمآباد است که در دوران زمامداری قاجاریان، مرکز پیشکوه، لرستان و مقر حاکم آن بود. بیشتر مردم آن از اقوام هستند که در کنار شهرنشینی، ساختار قبیلهای و عشیرهای را همچنان حفظ کردهاند. فرهنگ لری زیر مجموعه و تاریخ کلان ایران زمین است. بیشتر مردم لرستان مسلمان و دارای مذهب شیعه دوازده امامیاند. گویش عمده آنان لری و لکی است.
روحالله کمالوندی خرمآبادی در در جمادیالاولی 1319 در زادگاه اجدادی خود خرمآباد به دنیا آمد. او با چند واسطه به میرزامحمدحسینخان کمالوند نسب میرساند که به نوشته بعضی از نویسندگان، در شمار خطاطان دوره زندیه بوده است. از اولاد ذکور این مرد، حاجآقا نعمتالله و آقا محمدحسن نامی را یاد کردهاند که به ترتیب پسر و نوه او بودهاند. آقا محمدحسن هم فرزندانی به نامهای حاج آقا رضا و آخوندمیرزا محمدتقی شیخالاسلام داشت که هر دو از ملاکین و ثروتمندان خرمآباد بودند. حاج آقار رضا با زنی به نام «آغا وجیه» ازدواج کرد که از او صاحب چهار فرزند(دو پسر و دو دختر) به نامهای روحالله، لطفالله و فاطمه خانم و سکینه خانم شد.
گرچه مردان طایفه کمالوند بیشتر به مشاغل دولتی مشغول بودند، اما میرزا تقی به امور دینی علاقه بیشتری نشان داد و پس از تحصیلات علوم دینی لباس روحانیت به تن کرد. در خرمآباد به مقام شیخالاسلامی دست یافت و چون فرزندی نداشت، نسبت به روحالله محبت فراوانی نشان میداد.
دوران کودکی روحالله از شش تا دوازده سالگی، در مکتبخانه گذشت. چون آثار هوش و ذکاوت در او آشکار گشت، عمویش که رئیس و بزرگ خانواده هم محسوب میشد، بیشترین وقت خود را صرف تعلیم و تربیتش کرد. روحالله علاوه بر برادرزادگی، فرزندخوانده او هم به حساب میآمد. نوشتن و مقدمات علوم دینی را نزد او آموخت. همچنین پیش آیت الله سید ابوتراب جزایری میرفت و از درس او بهره میبرد.
او در هفده سالگی راهی بروجرد شد و از محضر آیت الله محمدحسن طباطبایی بروجردی بهره گرفت. عمویش برای آنکه اسباب دلگرمی و علاقه او را در امر تحصیل فراهم آورد، قسمت عمدهای از املاک و ثروت خود را در حق او به مصالحه درآورد. پس از دو سال روح الله عازم شهر اراک شد تا در حوزه علمیه این شهر به حلقه درس آیت عبدالکریم حائری بپیوندد. در آن زمان آیت الله حائری بزرگترین مرجع تقلید شیعیان به شمار میآمد.
در اواسط نیمه دوم رجب 1340 در اواخر اسفند 1300، آیتالله حائری به منظور شرکت در مراسم سال نو شمسی در آستانه حضرت معصومه به قم عزیمت کرد. او را در این سفر عدهای از شاگردان بنامش همراهی میکردند که از میان آنها نام آقا سید محمدتقی خوانساری، میرزا مهدی بروجردی، شیخ احمد یزدی و آقا روحالله کمالوند میتوان اشاره کرد. در همین سفر بزرگان شهر قم از او خواستند که حوزه علمیه خود را به قم منتقل کند. برای همین آیتالله حائری نیز به همراه جمعی از شاگردانش به قم مهاجرت کرد. روحالله کمالوند تا سال 1306 در این حوزه مشغول به تحصیل شد. او یکی از شاگردان بااستعداد آیتالله حائری یزدی بود که در درس فقه و اصول با آیتالله محمدرضا گلپایگانی و در فلسفه با آیتالله سید روحالله مصطفوی خمینی(امام خمینی) هم بحث بود. ولی در دروس فلسفه و حکمت تلاش وافر و پیشرفت شایانی داشت. دوستیاش با امام خمینی از زمان تحصیل در حوزه علمیه اراک آغاز شده بود و در قم تداوم یافت.
سال 1341 ه.ق در زمانی که آقا سید ابوالحسن اصفهانی و میرزا حسن نائینی به ایران تبعید شدند و مدتی را در قم گذراند که در این مدت مجلس درس و بحث در حوزه علمیه قم برپا کردند که طلاب زیادی از جمله روحالله کمالوند در درس آنها حاضر شدند.
روح الله کمالوند سال 1306ه.ش از عبدالکریم حائری یزدی اجازه اجتهاد گرفت و پس از آن از استادش اجازه خواست تا به زادگاهش برگردد تا منشا خدماتی در آن شهر شود.
در 9 بهمن 1315 آیتالله عبدالکریم حائری درگذشت و تا آمدن آیتالله سید حسین بروجردی به قم سید محمد حجت کوهکمره، سید محمدتقی خوانساری و سید صدرالدین صدر اداره حوزه را به عهده گرفتند. در این زمان کمالوند در بروجرد سکونت داشت و تدریس علوم معقول و منقول مشغول بود. او در این زمان علیرغم اینکه به درجه اجتهاد رسیده بود از چاپ رساله عملیه خود سرباز میزد، چون نسبت به استاد خود آیتالله بروجردی احترام قائل بود.
1340 شمسی که آیتالله بروجردی درگذشت. در جلسهای که برای تعیین جانشینی برگزار شد از همه علمایی که گمان مرجعیت آنها در میان بود، دعوت شد تا به تصمیم واحدی برسند که آیت الله کمالوند نیز به همراه آقا روحالله خمینی، سید کاظم شریعتمداری، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد محقق یزدی، سید شهابالدین نجفی مرعشی، عبدالنبی اراکی، مرتضی حائری یزدی، حاج محمدحسن دفتردار و حاج احمد خادمی حضور داشتند.
روحالله کمالوند تقریبا 1299 در خرمآباد با دختری وصلت کرد اما به سبب نداشتن فرزندی از او، چندی بعد دختری از خانوادهای در قم گرفت که از این زن صاحب فرزند شد. در 1307 دختری برایش متولد شد که نام او را رباب نهاد و در 1310 نیز صاحب پسری به نام محمد شد که در پنج سالگی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه درگذشت. فرزندان دیگر او طاهره، حسن و طیبه نام داشتند.
کمالوند از حافظه خوبی برخودار بود و کمتر مسالهای از یاد میبرد. در طول روز بیشترین وقت خود را با کتاب میگذراند. در طول عمرش این امکان را پیدا کرده بود که به عربستان، سوریه و لبنان سفر کند. محبت کردن سرلوحه مرامش بود. در رعایت امور دینی و تبلیغ و اشاعه آن کوشا بود. مردی شوخطبع بود و لاغراندام. قدی کشیده و ریشی کمپشت داشت. به پیادهروی علاقهمند بود به طوری که برای سرکشی به روستاهای اجدایاش مسیر میان آنها را پیاده طی میکرد. او هر روز طی ساعاتی معین در خانهاش را برای پذیرایی از مردم بازمیگذاشت و به مسائل عمومی مردم رسیدگی میکرد. از لحاظ مالی شرایط مساعدی داشت و دستش از مال دنیا پر بود. پدرش اراضی کشاورزی زیادی برایش به ارث گذاشته بود. به همین دلیل نیازی به دریافت وجوهات نداشت و از کسی برای انجام امور دینی وجهی دریافت نمیکرد.
آیتالله کمالوند در فئاصل منظم به عنوان رابط آیتالله بروجردی در توجه بود و با مقامات حکومتی از جمله محمدرضاشاه دیدار کرد. او سخن مراجع تقلید و روحانیون حوزه علمیه را از زبان علما به گوش مقامات در تهران میرساند.
از دیگر ویژگی او بررسی کتابهای دینی است به عنوان نمونه بررسی و نقد کتاب «توحید عبادت» نوشته شریعت سنگلجی را به یاد آورد. او به طرح برخی از این آراء و عقاید در جامعه دینی ایران جنجال و آشوبی به پا کرد و انتقادات و مخالفتهای شدیدید علیه خود برانگیخت. آیت الله کمالوند نیز در جمع این گروه از منتقدان و مخالفان قرار داشت که با مطالعه و بررسی کتاب «توحید عبادت» سنگلجی و مقایسه آن با کتاب «التوحید» اثر مشهور شیخ صدوق دریافت که شریعت سنگلجی در نگارش این اثر بدان کتاب توجه ویژهای داشته است. او شریعت سنگلجی را متهم کرد که کتاب «توحید عبادت» را از کتاب «التوحید» شیخ صدوق رونویسی کرده است با وجود این شریعت سنگلجی این اتهام را نپذیرفت.
فعالیتهای سیاسی آیتالله کمالوند در محدوده شهر خرمآباد با مشورت و کسب اجازه از استاد خود، آیتالله بروجردی، صورت میپذیرفت. حتی به گفته ماشاءالله محمدی، کتابفروش و ناشر خرمآبادی، «او بدون اجازه آیتالله بروجردی آب نمیخورد». محمدی تصریح کرده است که او با اجازه آیتالله در جریان انتخابات مجلس دخالت میکرد تا در ادارات دولتی نفوذی به دست آورد و به واسطه آن به دین اسلام خدمت کند.
آیت الله روح الله کمالوند ماه رمضان 1383 را به سختی سر کرد. آنگاه در 14 فروردین 1343 برای ادامه معالجه به تهران آمد. حجتالاسلام محمدتقی فلسفی که به پزشکی حاذق – دکتر نهاوندی- دسترسی داشت، او را به بالین او آورد. نهاوندی پس از معاینه کامل و انجام آزمایشهای طبی لازم هشدار داد که سلامت او در خطر است و باید بیشتر مراقب سلامتی خود باشد. همانطور که نهاوندی گوشزد کرده بود عارضه قلبی باعث شدکه 16 اردیبهشت 1343 ساعت ده صبح در منزلش واقع در منیریه درگذشت.
نظر شما