فرزانه فخریان، نویسنده و پژوهشگر حوزه کتاب کودک و نوجوان گفت: نویسندگان، ناشران و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند باید متوجه باشند که کودکان وقتی اثری را میخوانند، میخواهند زندگی و دغدغههایشان را در آن ببینند؛ بدون آنکه درگیر بزرگسالی شوند.
این نویسنده و مترجم کتاب ادامه داد: اگر به دوره مکتبخانهها نگاهی بیندازیم، در مکتبخانهها همان گلستان و بوستانی را میخواندند که بزرگترها آن را میخواندند. تفاوتهایی در استفاده از متون کهن در سدههای پیشین وجود داشت، به این شکل که ما کودکان را از بزرگسالان جدا نمیکردیم و شاید آن غنای ادبی که پیش از این هم در فارسی وجود داشت به همین خاطر بوده است.
وی بیان کرد: اگر درباره بازآفرینی آثار و تبدیل آنها به زبان امروزی صحبت کنیم باید آن را به صورت موازی در نظر بگیریم؛ یعنی نباید جای استفاده از آن متون کهن را بگیرند. در بازآفرینیها، بازنویسیها و سادهنویسیها زبان متون را از دست میدهیم و آنها به بچهها منتقل نمیشود. فقط قصهها، مضامین و محتواها را منتقل میکنیم و به نظر میرسد اگر به همین امر اکتفا کنیم با اتفاقاتی که در سالهای اخیر شاهد هستیم، مواجه خواهیم شد.
فخریان با بیان اینکه در کشورهای غیرفارسیزبان ادبیات کلاسیک و بزرگسال برای استفاده کودکان مناسب نیست، گفت: به دلیل تفاوتهای زبانی ادبیات و زبان ادبی با زبان معمول مردم این امر قابلیت جمعشدن ندارد. در این کشورها از دههها قبل شروع به تولید ادبیات مخصوص کودک و نوجوان کردهاند.
نویسنده کتاب پژوهشی «نشریات کودک و نوجوان» در اینباره توضیح داد: نباید احساس کنیم چون کودکان ما قصههای شاهنامه را بلد هستند، دیگر کفایت میکند؛ در حالیکه شاهنامه به لحاظ ادبی و زبانی نیز لازم است به کودکان منتقل شود و کودکان همچنان در معرض آن قرار بگیرند. سادهخوانی و سادهنویسی برایشان کافی نیست. نکته دوم، این است که حتما این همزمانی و همراهی که باید بیشتر به آن دقت شود، باعث میشود روی ادبیات معاصر فارسی نیز اثر بگذارد و بتوانیم از آن غنایی که در فضای ادبیات کهنمان وجود داشته، استفاده کنیم.
این فعال حوزه کتابهای کودکان و نوجوانان در ادامه بیان کرد: ادبیات کودک و نوجوان در ایران، افغانستان و تاجیکستان دوره رشد و طلایی خود را گذرانده و دیده شد که مجلات کودک و نوجوان مجلات فعالی بودند؛ اما به مرور، مجلات کمفروغ شدند و نویسندگان جایی را نداشتند که با یکدیگر و با مخاطبانشان صحبت کنند تا کارشان در مسیر رشد و پیشرفت قرار بگیرد. متأسفانه آثار تألیفی در این کشورها کمتر و آثار ترجمهای بیشتر شدهاند.
هجوم آثار ترجمهای نباید دستاویز ضعفهایمان در حوزۀ تألیف شود
به گفته فخریان در هر سه کشور اشارهشده، مجلهای که مختص کودکان باشد و منشا و ملجا آن ادبیات کودک و نوجوان باشد، نداریم. وی افزود: ممکن است شاهد چاپ مجلات سرگرمی یا مجلاتی باشیم که به صورت مطبوعات کودک و نوجوان پیش رفته باشند و گزارشها و مطالب مطبوعاتی را داشته باشیم؛ اما مجلاتی که به فضای ادبی ادبیات کودک و نوجوان کمک کنند در فضای فارسیزبان دیده نمیشود.
این نویسنده و پژوهشگر بیان کرد: اگر در اینروزها از «هجوم ترجمه» خیلی صحبت میشود، مسئله این است که این امر دستاویز ضعفهایمان در حوزۀ تألیف نیست. اگر نویسندهای کار خوب تألیفی انجام دهد، دیده میشود و ناشران برای آن سرمایهگذاری میکنند. ترجمه در این سالها راحتتر در دسترس قرار گرفته است؛ به این دلیل که پاسخگوی موضوعی و پاسخگوی قالبی کودکان است.
نویسنده کتاب «بچههای کاغذی» گفت: در آثار ترجمهای، کودکان، حرف خوب را از زبان دیگری میشنوند. ممکن است در سنین کودکی متوجه آن نباشند و برایشان تفاوتی نداشته باشد؛ اما وقتی بزرگ میشوند دچار این سؤال میشوند که کسی در این پهنه فرهنگی و در این مرزهای جغرافیایی نبود که این حرفها را به من بزند! فقط دیگرانی در اقلیم و فرهنگ دیگری میتوانند این حرفها را بزنند. این مسئله مهمی است که باید به آن پرداخته شود. این کودکان قرار است آیندهساز شوند و با مطالعه آن کتابها، این سؤال برایشان مطرح میشود که مرجعشان برای حرف خوب زدن کجاست.
ترجمههای کودک و نوجوان بیشتر از زبان انگلیسی است
وی ادامه داد: مسئله دوم در ترجمه این است که ما تکبُعدی پیش میرویم و از زبان انگلیسی بسیار زیاد ترجمه میکنیم. در این «جهان انگلیسیزده»، توان، فضا و زبان کودکان محدود است و اگر قرار است که ترجمهای بخوانند بهترین حالت برایشان این است که بتوانند ترجمه را از زبانهای مختلف با یک فضای عادلانه بخوانند؛ یعنی اینکه من بدانم در جهان فرانسوی، اسپانیایی، انگلیسی، ژاپنی و اروپای شرقی بچههای همسن و سال آن کودک چه میخوانند؟ اگر ما بتوانیم چنین شرایطی را مهیا کنیم، ترجمه بسیار خوب است؛ چون میخواهیم آیندهسازانمان را آماده ارتباط و مبادله با جهان بزرگ اطرافشان کنیم.
این فعال حوزه کتاب کودکان و نوجوانان گفت: ما تقریباً با کشورهای اطرافمان مبادله کتاب در حوزه کودک و نوجوان نداریم. با کشورهای عربیزبان مبادله داریم؛ اما بیشتر مبادلات معطوف به کتابهای دینی و مذهبی است. اگر از آن، دین و مذهب را بگیرید ادبیاتی را که مربوط به جهان امروز کودکانمان باشد نتوانستیم هنوز مبادله کنیم. اگر به دنبال این نکته بگردیم که راه بررسی و تحلیل این شرایط برای کشوری که خود ادعای تولید ادبیات برای زبان و محدوده جغرافیای فارسی دارد چیست، باید به زبان و زیباییهایی که زبان دارد، برگردیم.
فخریان در پایان افزود: در سه سال اخیر، اقبال به کتاب کودک و نوجوان به زبان فارسی در کشورهایی که به نوعی نسل دوم، سوم و چهارم نسل ایرانی فارسیزبان را در خود دارند، بسیار بیشتر شده و کاملا معطوف به کتاب کودک و نوجوان است. مسئله اصلی ادبیات کودک و نوجوان، بهروز نبودن آن است. نویسندگان، ناشران و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند باید به فکر باشند کودکان وقتی اثری را میخوانند، میخواهند زندگی، تمایلات اختصاصی گروه سنی، مسائل و دغدغههایشان را در آن ببینند؛ بدون آنکه درگیر بزرگسالی شوند.
گفتنی است، این نشست به همت خانۀ کتاب و ادبیات ایران برگزار و از طریق تلویزیون اینترنتی کتاب پخش شده است. علاقهمندان می توانند این برنامه را از آرشیو این تلویزیون در بستر تلوبیون مشاهده کنند.
نظر شما