اما در کنار این کارنامه، هندوستان با چهار اثر سینمایی «شیرین و فرهاد ۱۹۳۱»، «شیرین و فرهاد ۱۹۵۶»، «فردوسی» و «رستم و سهراب» و شوروی با دو اثر سهگانه «لوای آهنگر»، «افسانه جاودان رستم»، «داستان سیاوش» و «نمایشنامه سیاوش» و همچنین اپرای «رستم و سهراب» آذربایجان چهره دیگری از این اتفاق را به شما نشان میدهند.
بین اهالی هنر و تصمیمگیرندگان این حوزه، میل و دغدغهای نسبت به اقتباس و شرح اهمیت تبیین و تبلیغ این اثر فاخر که جزوی از تاریخچه و فرهنگ ایران است دیده نمیشود. پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و طی گذشت چهار دهه از این اتفاق مهم، هیچگونه اثر سینمایی یا سریالی درباره شاهنامه و داستانهای آن تولید نشده تا به ما اهمیت این موضوع و غنای داستانی آن را شرح دهد.
شاید موضوع اقتباس از شاهنامه یک مقوله ساده انگاشته شود ولی همین سهلانگاری موجب وقوع اتفاقات مخرب و مهمی همچون اتفاقات زیر میشود:
- میتوان به این نکته اشاره کرد که شاهنامه کتابی از دل ایران و فرهنگ ایران است که حاصل زحمات سیساله فردوسی بوده تا زبان پارسی زنده نگاه داشته شود. همانطور که فردوسی در شاهبیت مشهور خود میگوید «بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی / پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند / بناهای آباد گردد خراب / ز باران و از تابش آفتاب» این اثر برخاسته از دل ایران است و برای فرهنگ ایران ساخته شده است. با این حال وقتی کشوری همچون هندوستان با این تعداد اثر از شاهنامه به بازار اقتباس وارد میشود، کمکم در بین جهانیان شاهنامه و قصههای آن بهعنوان اثری از ادبیات هندوستان شناخته خواهد شد و کاخی که فردوسی در سی سال بر ادبیات فارسی استوار کرده بود، بهسادگی با یک سهلانگاری از پایه ویران میشود.
همچنین معضل دوم این اتفاق تحریفهایی است که در این زمینه صورت میگیرد. اثر سهگانه حماسی شاهنامه که به همت بوریس کیمیاگرف در تاجیکستان شوروی تولید شد، نمونه واضح اینگونه تحریفهاست. مخصوصاً در اثر «افسانه جاودان رستم» که انیمیشنی با گرافیک جذاب در این حوزه است، تحریف فراوانی درباره فرهنگ ایران و ایرانیان انجام شده است. این اثر که قصه پسرکشی و نبرد رستم و سهراب را روایت میکند یک تولید هنری برای مخاطب کمسنوسال است و مخاطب کمسنوسال یک جامعه میتواند بستر تفکر را در جامعه هدف پایهگذاری کند. همانگونه که با تحریف در این اثر و اثر مشابه دیگری همچون فیلم «۳۰۰» ساخته زک اسنایدر، شاهد رشد نفرت از ایرانیان در بین جوامع مختلف بودهایم.
چند نکته مهم درمورد اقتباس از شاهنامه در هنر ایران مطرح است:
- هنرمندان عموماً برای بحث تولید و اقتباس، بهسراغ تراژدی تکراری «رستم و سهراب» میروند که به قولی یک سوژه نخنماشده در این حوزه است. درحالیکه شاهنامه هزاران داستان و حماسه مختلف را داراست که هرکدام از آنها یک منبع الهام بزرگ برای اقتباسهای مختلف هستند.
داعیه بزرگی که هنرمندان برای نساختن اقتباس از شاهنامه میآورند، قیمت بالای جلوههای ویژه برای تولید این آثار است. عموماً حماسههای شاهنامه رخدادهای جنگی را دارا هستند که ساخت هر پلان از آن هزینه زیادی خواهد داشت. به همین دلیل است که اکثراً بهدنبال ساخت انیمیشن میروند تا هزینه تولید کمتری را متحمل شوند. اما این داعیه یک مفهوم پوچ است. اقتباس به سه نوع ۱. نعلبهنعل ۲. وفادارانه و ۳. آزاد، موجود است. هنرمندان میتوانند با ساخت اقتباسهای آزاد همچون رابطه «زخم کاری» و «مکبث» یک اثر قوی و باکیفیت همراه با هزینههای کمتر تولید کنند.
اقتباسهای کمی در ایران از شاهنامه صورت گرفته و همان تعداد محدودی که تولید شدهاند بسیار آثار ضعیفی هستند. البته که این ضعف تولید، همه و همه به پای هنرمندان تولیدکننده اثر است نه منبع اقتباس. شاهنامه بهطور خاص و تمامی ادبیات کهن ایران بهطور عام آثاری با غنای فرهنگی و ارزش بالای ادبی هستند که بسیار در این حوزه قوی هستند. به همین علت ساخت آثار قوی در در این حوزه نیازمند هنرمندی قوی است تا بتواند بهسادگی مدیوم را تغییر دهد.
نظر شما