سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «فرهنگ هزوارشهای پهلوی» تألیف دکتر محمدجواد مشکور که نخستین بار سال ۱۳۴۶ از سوی بنیاد فرهنگ ایران به چاپ رسیده بود، از سوی نشر سنگلج قلم به چاپ رسید. در سخن ناشر این کتاب میخوانیم: از جمله آثار ماندگار محمدجواد مشکور، کتاب فرهنگ هزوارشهای پهلوی است. محمدجواد مشکور را میتوان از نسل دوم دانشمندانی برشمرد که پس از ملکالشعرای بهار، صادق هدایت، رشید یاسمی و چند تن دیگر –که نسل نخست فراگیران دانش زبان پهلوی در ایران بودند- به یادگیری این زبان پرداخت و از جمله آموزگاران این زبان در دانشگاه تبریز طی سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۷ خ بود و حتی او را میتوان از جمله پایهگذاران آموزش زبانهای باستانی در دانشگاه تبریز در کنار استاد دکتر ماهیار نوابی برشمرد.
محمدجواد مشکور زبان پهلوی را در ایران، نزد دکتر روبن تادئوسی آبراهامیان (۱۸۸۱-۱۹۵۱ م) –که کرسی زبانهای باستانی ایران و زبان پهلوی را در دانشگاه تهران پایهگذاری کرد- فراگرفت و زمانی که طی سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰ خ، برای تحصیل در دوره دکتری به دانشگاه سوربن در کشور فرانسه رفته بود، افزون بر موضوعات دیگری که نزد استادان آن دانشگاه فراگرفت، با ژان پیر دومناش (۱۹۰۲-۱۹۷۳ م) استاد دانشگاه سوربن، یادگیری زبان پهلوی را ادامه داد.
او برای نخستین بار طی مقالاتی در مجله دانش در سالهای ۱۳۳۱-۱۳۳۲ خ، به طرح پژوهش درباره هزوارشهای پهلوی پرداخت و سپس طی سالها مطالعه درباره ریشهیابی هزوارشهای پهلوی- که از موضوعات مهم زبانهای ایران باستان است- در سال ۱۳۴۶ خ، موفق به تالیف این اثر مهم شد که به گفته نویسنده ده سال زمان صرف پژوهش و نگارش این کتاب کرده بود.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: کلمه هزوارش یا «هوزوارش». اصطلاح هزوارش- نخستین بار به صورت «زوارش» در کتاب الفهرست ابوالفرج محمدبن اسحق بغدادی معروف به ابنندیم (درگذشته در ۳۸۵ هجری) به کار رفته است. وی در کتاب خود از قول عبداللهبن مقفع (درگذشته در ۱۴۲ ه)، هفتگونه کتابت از ایرانیان پیشین روایت کرده مینویسد: «ایشان را هجائی بود که آن را «زوارش» میگفتند و به آن حرفهای پیوسته و جدا را مینوشتند و آن نزدیک به هزار کلمه بود که آنها را برای جدا کردن متشابهات از یکدیگر به کار میبردند. چنانکه اگر کسی میخواست کلمه «گوشت» را که به تازی «لحم» است بنویسد، «بسریا» مینوشت و «گوشت» میخواند… و هرگاه میخواست کلمه «نان» را که به تازی «خبز» است بنویسد «لهما» مینوشت و «نان» میخواند… بدینگونه هر چیز را که میخواستند مینوشتند مگر چیزهایی که احتیاج به دگرگون ساختن آنها نبود و به لفظ خود کتابت میکردند»
این عبارت ابن ندیم را درباره زوارش (هزوارش) نخستین بار کاترمر در ۱۸۳۵ میلادی بدون اصل عربی به فرانسه ترجمه کرده در مجله آسیایی منتشر ساخت. پس از او گانو اصل عربی آن را در مجله آسیایی نقل کرد. اشپیگل نیز ترجمه عبارت ابنندیم را که کاترمر به فرانسه نقل کرده بود در مقدمه کتاب خود بیاورد از آن پس ایرانشناسان دیگر عبارت ابنندیم یا ترجمه آن را در کتب خود نقل کرده و درباره معنای آن به بحث و گفتوگو پرداختهاند.
معنی کلمه هزوارش- دکتر وست در مقدمه جلد پنجم سلسله کتب مقدس مشرق مینویسد که این کلمه اسم معنی و مجردی است از مصدر «زواریدن» که به معنی فرسوده شدن و کهنه و پوسیده گشتن است. دارمستتر در کتاب مطالعات ایرانی این کلمه را مشتق از ریشه «زور» دانسته گوید که: در اوستا «زبر» و در سانسکریت «هور» به معنی اعوجاج و پیچیدگی است. سپس نتیجه میگیرد که «زوارش» به معنای تغییر و تبدیل میباشد و آن شیوهای است از نوشتن که معنای حقیقی را پنهان و مخفی میکند. دارمستتر چنین پنداشته که ریشه «زور» در عربی که به معنی تزویر در نوشته و سند است نیز ماخوذ از این اصل میباشد؟ یونکر در فرهنگ پهلویک، کلمه هزوارش را به معنی بیان و تعبیر و تفسیر دانسته است.
اشپیگل میگوید که مراد فردوسی از اصطلاح پهلوانی در این شعر: اگر پهلوانی ندانی زبان / به تازی تو اروند را دجله خوان. زبانی است که در آن هزوارش یعنی عنصر سامی به کار نرفته باشد. وی از بحث درباره هزوارش در کتاب خود که پیشتر به آن اشاره شد به این چهار نتیجه منتهی میشود: ۱- هزوارش مربوط به زبان پهلوی است. ۲- در عین حال آن شیوهای از نوشتن و گفتن و طرز تکلم و یا لهجه مخصوص بوده است. ۳- این اصطلاح بخصوصه برای کلمات سامی دخیل در زبان پهلوی به کار میرفته که آنها را به لفظ خود نوشته به ایرانی میخواندند. ۴- این کلمات را هیچگاه بدانسان که نوشته میشد نمیخواندند و زبان کتابت پهلوی آمیخته به الفاظی سامی بود که در هنگام قرائت جز معادل ایرانی آنها خوانده نمیشد.
معنی هزوارش در ادبیات متاخر زردشتی- در ادب متاخر زردشتی که از آن تعبیر به پازند میشود غالباً هزوارش به معنی زبان پهلوی آمده است. در کتاب روایات داراب هرمزدیار از روایت «کامدین شاپور» چنین آمده است: «سری بتوان یشت بخط اوستا یا خط سوات (سواد) اوایت (اواید) نبشت (نوشت) که اوزوارش بیت (بید)» منظور نویسنده آن است که: «اگر خواهند رازی گویند، به خط اوستا یا خط سواد باید نوشت که هزوارش باشد» در اینجا خط سواد به معنی پهلوی است که آمیخته به الفاظ غیرایرانی آرامی است.
نظر شیدر کسی که نخستین عقیده نسبتاً صحیحی را در علت پیدایش هزوارش ارائه داد شیدر بود. وی علت دخول هزوارش را در زبانهای ایرانی وجود کاتبان و دبیران آرامینژاد میداند که از زمان داریوش بزرگ در دربار هخامنشی میزیستهاند. میدانیم که داریوش خط و زبان آرامی را، خط و زبان واسطه شاهنشاهی عظیم خود قرار داده، در دربار خویش و هر یک از ساتراپنشینها چند تنی از دبیران آرامینژاد را گماشته بود تا متصدی مکاتبات اداری کشور پهناور ایران باشند. این خط و زبان که مربوط به یکی از لهجههای آرامی شرقی بود، در اصطلاح زبانشناسان آرامی شاهنشاهی خوانده میشود. این خط و زبان را حتی در ساتراپنشینهای ایالات دورافتاده شاهنشانی ایران به کار میبردند و به تدریج خط آرامی به زبانهای ایرانی راه یافت و برای نوشتن آنها به کار رفت.
با بررسی این کتاب متوجه خواهیم شد که نویسنده چگونه با کمال صبر و حوصله دانهدانه کلمات را از فرهنگ پهلویک و کتابهای دیگر بیرون کشیده است و برای آنکه از درستی قرائت آنها مطمئن شود، هر یک را با زبانهای گوناگون سنجیده است و مراجع هر لغت را با دقت بسیار به مانند قباله و شناسه هر کلمه، در ذیل یکایک آنها ذکر کرده است.
کتاب «فرهنگ هزوارشهای پهلوی» تالیف محمدجواد مشکور در ۳۴۶ صفحه، شمارگان ۲۰۰ نسخه با قیمت ۵۵۰ هزارتومان از سوی نشر سنگلج قلم راهی بازار چاپ و نشر شده است.
نظر شما