سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – حجت الاسلام قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه: با آنکه فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علی (ع) شرق و غرب عالم را فرا گرفته است، اما به مصداق آنکه گفتهاند «الفضل ما شهدت به الاعداء» یعنی فضیلت و برتری آن است که دشمنان بر آن گواهی دهند، به برخی از فضایل و برتری های آن حضرت که دشمنان، مخالفان و برخی از خلفا و دانشمندان اهل سنت به آن اعتراف کردهاند، اشاره میشود. پیش از اشاره به این موارد جا دارد که به بیانی از ابن ابی الحدید، یکی از دانشمندان اهل سنت و صاحب شرح نهج البلاغه اشاره شود که پس از توضیح خطبه ۱۵۴ میگوید: «آنچه علی (ع) در این خطبه به آن اشاره کرده است، تنها یک دهم از دهها فضایلی است که رسول خدا (ص) در روایات بسیار در باره آن حضرت بیان فرموده است». وی سپس میگوید: «منظور من در اینجا روایاتی که امامیه در باره امامت علی (ع) به آن استدلال کردهاند، نیست؛ بلکه منظور روایاتی است که بزرگان حدیث اهل سنت در کتابهای خود از فضایل علی (ع) آوردهاند و من مختصری از آن را در اینجا میآورم». وی سپس بیست و چهار روایت در فضایل آن حضرت نقل کرده است که برخی از این روایات از این قرار است:
کسی که مسرور می شود همچون من زندگی کند و همچون من از دنیا برود و ساکن بهشت جاویدانی شود که خداوند آن را غرس کرده است، پس باید علی (ع) را بعد از من دوست بدارد و دوست او را نیز دوست داشته باشد و به امامان پس از من اقتدا کند که آنان از عترت من هستند؛ از باقیمانده گِل من سرشته شدند و خداوند فهم و دانش به آنان داده است. وای بر کسانی از امت من که آنان را تکذیب کنند و نسبت به من قطع رحم کنند که خداوند هرگز آنها را مشمول شفاعت من نمیکند (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۱۷۰).
یکی از فضایل امیرالمؤمنی علی (ع) پای بند بودن به سنت رسول خدا (ص) بود به گونهای که مخالفان آن حضرت نیز به آن اعتراف کردهاند؛ همچنان که از مطرف بن عبدالله نقل شده است پس از آنکه علی بن ابیطالب (ع) به خلافت رسید، همراه با عمران بن حصین پشت سر ایشان نماز خواندیم. پس از پایان نماز، عمران دست مرا گرفت و گفت: علی (ع) همانند پیامبر نماز خواند. ایشان مرا به یاد نمازهای محمد (ص) انداخت. همچنین نقل کردهاند پس از آنکه امیرالمؤمنین علی (ع) وارد کوفه شدند، هنگامی که ابوموسی اشعری پشت سر ایشان نماز خواند گفت: علی (ع) با نماز خود، ما را به یاد نماز پیامبر (ص) انداخت (بخاری، تاریخ کبیر، ج ۴، ص ۳۳). همچنین گفتهاند هنگامی که عثمان از احرام همزمان به عمره و حج نهی کرد، امیرالمؤمنین علی (ع) به نهی عثمان توجه نکرد و به هر دو مُحرِم شدند. عثمان نیز گفت: «می بینی من از این کار نهی میکنم و شما انجام میدهی؟ امیرمؤمنان علی (ع) پاسخ داد: «من به خاطر هیچکس، از سنت رسول خدا (ص) دست برنمیدارم» (ابن شبه نمیری، تاریخ المدینه المنوره، ج ۳، ص ۱۰۴۳).
جالب آن است که مخالفان امیرالمؤمنین علی (ع) با آنکه از فضایل ایشان اطلاع داشتند اما تلاش میکردند فضایل ایشان را انکار کنند. همچنان که گفتهاند: عمر بن عبدالعزیز بن مروان میگوید: ما با دشمنی علی رشد کرده بودیم و پدرم هرگاه خطبه نماز جمعه میخواند و میخواست از علی (ع) بدگویی کند، لکنت زبان میگرفت. روزی از وی پرسیدم: چرا هنگام بدگویی از علی زبانت لکنت پیدا میکند؟ وی گفت: تو نیز این موضوع را فهمیدهای؟ گفتم بله. گفت: فرزندم! اگر آنچه را ما از فضائل علی (ع) می دانیم، مردم بدانند از اطراف ما پراکنده میشوند (بلاذری، انساب الاشراف، ج ۸، ص ۱۹۵).
مجازات منکران فضایل امیرالمؤمنین علی (ع) در همین دنیا از اموری است که اهل سنت به آن اشاره کردهاند؛ همچنان که گفتهاند: امیرالمؤمنین علی (ع) هنگامی که وارد کوفه شدند، در میدان رَحبَه یا مسجد کوفه در باره حدیث جانشینی خود در روز غدیر، گواهی خواست و آنان را سوگند داد تا کسانی که سخنان رسول خدا (ص) را در این باره شنیدهاند، شهادت دهند، اما جز ۱۲ نفر از اهل بدر، کسی حاضر نشد گواهی دهد و آن حضرت نیز منکران غدیر از جمله براءبن عازب، زیدبن ارقم، انس بن مالک و دیگران را لعن کرد و گفت: خدایا اگر این مرد (انس) دروغ میگوید او را به پیسی دچار کن که عمامه یا سربند آن را نپوشاند، طلحه که این روایت را نقل کرده است گوید: خدا را گواه میگیرم که سفیدی (ناشی از پیسی) را پس از مدت زمانی در میان دو چشم انس دیدم. زید بن ارقم نیز گوید: من از کسانی بودم که این سخن را از رسول خدا (ص) شنیده بودم ولی آن روز گواهی نداده و کتمان شهادت کردم؛ پس خدای تعالی (به جرم این کار) بینائی را از من گرفت (احمد بن حنبل، مسند، ج ۱، ص ۸۸).
یکی از دشمنیهایی که مخالفان با اهل بیت (ع) بر روی آن اصرار داشتند کتمان حقایق و وارونه جلوه دادن واقعیتهای زندگی و ویژگیهای اهل بیت (ع) از جمله امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است. چنان که مسعودی نقل کرده است که «یکی از دوستان اهل علم گفت: ما درباره ابوبکر و عمر و علی و معاویه بحث می کردیم، عده ای ناظر مباحثه بودند. یکی از آنها که عاقل ترین آنها بود، گفت: شما درباره ابوبکر و عمر و… چه می دانید؟ من پرسیدم: شما درباره آنها چه فکر می کنید؟ جواب داد: آیا علی پدر فاطمه نبود؟ گفتم: فاطمه کیست؟ گفت: همسر پیغمبر و دختر عایشه و خواهر معاویه. گفتم: حکایت علی چه بوده است؟ گفت: در جنگ حنین با پیغمبر کشته شد (مریجی، عاشورا پیامد تغییر ارزش ها، مجله معرفت، سال ۱۳۸۱، شماره ۵۶)
این رفتار از سیاستهای همیشگی دشمنان است و امروزه نیز جریان دارد تا جایی که جای دوست را با دشمن عوض میکنند.
نظر شما