سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زینب شفیعنادری: این روزها لابهلای هیاهوی زندگی، پای قصه و غصه کتابی نشسته بودم که دست مرا گرفت و میان تاریخ رهایم کرد. این چند وقت با کتاب «مه و دود» به قلم سجاد خالقی همسفر شده بودم تا به دورهای معاصر بروم و از نزدیک بخشی از حقایق دوران پهلوی اول را حس کنم.
«مه و دود» ماجرای یک سلاخ، یک مزدور، یک شکارچی و یک نوجوان است که پا در مسیری خطرناک و سفری سخت و کوهستانی در چهارمحالوبختیاری میگذارند؛ داستانی فانتزی اما شگفتانگیز و پر از هیجان که تعلیق و دلهرههای گاهوبیگاهش من را شگفتزده میکرد؛ بنابراین تصمیم گرفتم با سجاد خالقی درباره رمزوراز داستان و کتابشان صحبت کنم.
کتاب «مه و دود» که در نشر مهرستان منتشر شده، رتبه نخست را در دوازدهمین جشنواره شعر و داستان انقلاب دریافت کرده است؛ همچنین آثار دیگری مثل «روز داوری» و «ظلمت سفید» به قلم سجاد خالقی به رشته تحریر درآمده است که همگی در بستر تاریخ ارائه شدهاند. در ادامه، گفتوگو با این نویسنده را میخوانید.
-نوشتن این کتاب و ایدهاش از کجا شروع شد؟ به نظر شما چقدر داستانهایی از این دست، در قالب فانتزی با محتوایی تاریخی، برای قشر نوجوان تأثیرگذار است؟
من سالیان متمادی با مطالعه و پشتکار و گذراندن کلاسهای متعدد به داستاننویسی علاقهمند شدم و بعد از چندوقت نوشتن سمتوسوی فکریام را در نوجواننویسی و ژانرنویسی پیدا کردم. برای نوشتن مضامین سیاسی یا تاریخی باید از قالبی استفاده شود که مستقیمگویی صورت نگیرد و مطلب در لفافه بیان شود؛ همچنین وقتی رمانهای خارجی نوجوان را بررسی کردم و استقبال این نسل را از این کتابها دیدم، تصمیم گرفتم اثری تاریخی و نیمهفانتزی را ارائه بدهم.
-شخصیتهای داستان نماد چه افرادی در جامعه امروز هستند؟ چطور سوار ماشین زمان شدید و در داستانتان زندگی کردید؟
شخصیتهای داستان بیشتر افرادی هستند که از جامعه طرد شدهاند؛ اما زمانی که صحبت از کشورشان و خاکشان به میان میآید، حاضرند تا پای جان بایستند و مقاومت کنند. با مطالعه کتابهای مختلف و دریافتن و ارتباطگرفتن با برخی اتفاقهای تاریخی مثل درگیری ایران در جنگجهانی، فروپاشیدن ارتش رضاخان، کشتار مردم و… یا جاذبههای منطقه و طبیعت مکان داستان، توانستم در آن زندگی کنم.
-اردشیر، شخصیت نوجوان داستان را براساس چه ایدهای نوشتید؟ شخصیت اردشیر چقدر به نوجوان امروز نزدیک است؟
طبیعتاً بهدلیل تفاوت فضای امروز و داستان، اردشیر و نوجوان امروز با هم تفاوت دارند؛ اما مهمترین نکته، مردشدن و رشدیافتن اردشیر از لحاظ ذهنی و فکری است.
او تلاش کرد با سختیها روبهرو شود و انسان شجاعی باشد؛ حتی بازی فرمی داستان و تقسیمکردن آن به دو دفتر «آدمکشها» و «من» هم نشان از پرداختن به این شخصیت و نکته است.
-چرا تصمیم گرفتید به تاریخ و برخی وقایع دوره پهلوی اول بپردازید؟ چطور میشود با ظلم مبارزه کرد و آن را از سر راه برداشت؟
بیشتر کارهای من، چه منتشرشده و چه در حال چاپ، در همین حالوهوا هستند؛ چون مخاطبان از آنها استقبال خوبی کردهاند؛ همچنین دوره پهلوی قسمتی است که روی زندگی مردم کشور ما تأثیر بسیاری گذاشته؛ بنابراین این فضا را برای نوشتن مناسب میدانم.
برای مبارزه با ظلم ابتدا باید معنای ظلم را فهمید و ابزار مناسب برای مبارزه با آن را پیدا کرد؛ اما اصل این است که بدانیم ما برای این با ظلم مبارزه میکنیم که زیر بار زور و زورگو نرویم و بتوانیم انسانی آزاده باشیم.
-آیا هنوز هم نوجوانان بهدنبال آگاهشدن درباره تاریخ و گذشته سرزمین خود هستند؟
شاید این مسئله به اندازه گذشته نباشد؛ چون ماهیت نوجوانی تغییر کرده است؛ ولی این موضوع نیازمند فرم جدیدی برای ترغیب و علاقهمندکردن مخاطب به این موضوعها، بهخصوص نوجوانهاست. باید مطالب را بهگونهای شکل دهیم که مخاطبپسند باشد؛ مثل خیلی از فیلم و داستانهای پرطرفدار خارجی که امروزه استقبالکنندههای زیادی دارند.
-بهعنوان یک نویسنده در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، نقش نوجوانان را بهعنوان تاریخسازان و آیندهسازان فردا چطور میبینید؟
با همه احوالی که درباره نوجوانان گفته میشود و تفاوتی که بین نسلها وجود دارد، اگر بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و از یکدیگر درک متقابل داشته باشیم، میتوانیم آینده خوبی را برای کشورمان رقم بزنیم. باید تلاش کنیم تا آنها هم زمانه را درک کنند.
-تعریف تاریخ از دید شما چیست؟ به دید شما حس وطندوستی و عشق به سرزمین چطور در وجود انسان ریشه میدواند؟
تاریخ گذشتهای است که اگر آن را ندانیم و درکش نکنیم، نمیتوانیم در آینده عملکردی مؤثر و مفید داشته باشیم. عشق به وطن در ذات همه آدمها وجود دارد؛ حتی در مسائل دینی و سخنان بزرگان و گذشتگان به آن اشاره شده است؛ اما موضوع اینجاست که این ویژگی باید بهموقع در انسان بیدار باشد تا به او کمک کند.
نظر شما