سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هر آن انتظار در آدینهها به اوج میرسد. قطار انسانیت اغلب از ریل راستین الهی خارج شده و واگنهای آن در طول مسیر زندگی نیز واژگون شده است. همچنان شاهد حوادث تلخ و تکان دهنده و قطعاً غیرشرافتمندانه در جهان هستیم و این شرایط بدون توقف، تکرار میشود. این نابسامانی ها، بی عدالتی ها، کج فکری ها و اعمال شرمآور که از موجودی به نام انسان در دنیای امروز تجربه میکنیم، در طول تاریخ نیز بدست بیرحم بشر به فراوانی ثبت شده است. اما اینک انتظار به دست یاریگر و عدالتگستر امام زمان (عج) بیشتر از گذشته است و در این لحظه شماری، شاعران مهدوی هرمزگان پیشگام هستند.
محمود زندیار - شاعر مهدوی:
بیا تا جان فشانم زیر پایت
کجا جویم تو را این بار، مولا
ندیدم من تو را ای یار، مولا
بیا تا جان فشانم زیر پایت
کنم خاک رهت گلزار، مولا
که باغ عشق را معنا نمایی
تو معنای همه افکار، مولا
تو نور عالمی ای مهر عالم
تو خورشید همه اسرار، مولا
بیا مهر تو را بر جان خریدم
نماد عشق ای سردار، مولا
همه عالم بچرخد بر مدارت
تو هستی نقطه ی پرگار، مولا
زبانم قاصر است ای جان محمود
ببخشا بر من این گفتار، مولا.
مهدی رستگاری- شاعر آئینی:
دل ما گرم به خورشید ورای ابر است
گرچه در این تن بیمار دگر جانی نیست
مردن از این همه ادبار به آسانی نیست
زندگی تجربه موحش و تلخی شده که
حاصلش غیر غم و درد و پریشانی نیست
درد از هر طرفی روی به من کرده ولی
در سراشیب زمان مهلت درمانی نیست
عمر در ظلمت این بتکده کوتاه شد و
هیچ جا بارقه رخشش ایمانی نیست
شده سرگشته آفاق زمین نوع بشر
به جهان بویی از آن نفحه رحمانی نیست
نابسامان شده اوضاع زمان چندانی
که در آن ذره ای از خلقت انسانی نیست
مهدی این گونه نماند به جهان وضع بسی
دل قوی دار زمین ساحت شیطانی نیست
دل ما گرم به خورشید ورای ابر است
دوره غیبت کبری است و کتمانی نیست.
حجت وطن دوست- شاعر مهدوی:
در مشهد و در طوس تو را باید دید
با بینش محسوس تو را باید دید
گویند به خورشید نگاهی نکنید
با عینک مخصوص تو را باید دید.
نظر شما