به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پژوهشگران دربارۀ زندگی و سرگذشت ابنسینا آگاهی بس بیشتری دارند تا دربارۀ هر فیلسوف مسلمان دیگر. این نیز به برکت زندگینامهای است که ابوعبید جوزجانی شاگرد وفادار وی به نوشته آورده است. ابن سینا در حدود ۳۷۰ هجری در بخارا زاده شد.
پدرش از اهالی بلخ بود و در دوران فرمانروایی نوح بن منصور سامانی (۳۶۶-۳۸۷ هجری) به بخارا رفت و در آنجا یکی از مهمترین قریهها به نام خَرمَیثَن در دستگاه اداری به کار پرداخت، او از قریهای در نزدیکی آنجا، به نام اَفشَنَه زنی را به همسری گرفت که احتمالاً نامش ستاره بود و در آنجا اقامت گزید.
ابن سینا در آنجا به جهان چشم گشود. از همان کودکی به آموختن دانشهای گوناگون نزد استادان پرداخت؛ تا دهسالگی ادبیات و تمام قرآن را آموخت و شگفتی دیگران را برانگیخت؛ در همان هنگام، به خواست پدرش، با اسماعیلیان آشنا شد، اما آئین آنان را نپذیرفت و از آن پیروی نکرد؛ با تشویق پدر، گاه به خواندن رسائل اخوان الصفا میپرداخت؛ سپس حساب هندی را آموخت و با فقه آشنا شد و مقدمات منطق و فلسفه را فراگرفت! دانش خود را در فلسفه و ریاضی (حساب و هندسه و …) بیشتر کرد و به الهیات و طبیعیات روی آورد و نوشتههای مربوط به این دو حوزۀ دانشی را خواند. سپس به پزشکی علاقه پیدا کرد. پور سینا پزشکی را دانشی میشمارد که دشوار نیست و در زمانی اندک در این کار توانا شد، چنانکه پزشکان برجسته نزد او آموختن پزشکی را آغاز کردند.
خود ابن سینا نیز به درمان بیماران میپرداخت و در این میان شیوههای درمانی، برگرفته از تجربه، بر وی آشکار میشد که به گفتۀ خودش نمیتوان آنها را وصف کرد. وی همزمان به مطالعات خود در فقه و مناظره با دیگران در این زمینه ادامه میداد. وی در این هنگام ۱۶ ساله بوده است. پس از آن، ابن سینا یک سال و نیم دیگر به خواندن و آموختن پرداخت. بار دیگر خواندن کتابهای منطق و همۀ بخشهای فلسفه را از سر گرفت؛ در این هنگام یک شب را نمیخوابید و روزها نیز جز به کار خواندن و آموختن نمیپرداخت. انبوهی از دستههای کاغذ در برابر خود مینهاد و مسائل گوناگون را برای خود مطرح میکرد.
پور سینا بدین شیوه پیش میرفت تا بر همۀ دانشها آگاهی یافت و به اندازۀ توانایی انسانی، بر آنها چیره شد، چنانکه خود میگوید: «آنچه در آن زمان میدانستم، به همان گونه است که اکنون میدانم و تا به امروز چیزی بر آن نیفزودهام». ابن سینا در این هنگام نزدیک به ۱۸ سال داشته، در منطق، طبیعیات و ریاضیات چیرهدست بوده است و آنگاه بر الهیات روی آورده و به خواندن کتاب متافیزیک (مابعدالطبیعۀ) ارسطو پرداخته و حتی به گفتۀ خودش ۴۰ بار آن را خوانده بوده، چنانکه متن آن را حفظ بوده، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمیفهمیده است. وی از خود ناامید شده و به خود میگفته است «این کتابی است که راهی به سوی فهمیدن آن نیست» تا اینکه روزی در بازار کتابفروشان، مردی کتابی را به بهای ارزان بر او عرضه میکند که وی پس از تردید آن را میخرد؛ این همان کتاب ابونصر فارابی دربارۀ اغراض مابعدالطبیعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتوای آن کتاب بر وی روشن میشود.
آنچه از مدخل ابن سینا در دایرة المعارف بزرگ اسلامی تا ۱۸ سالگیاش آورده شد، تنها گوشهای از دریای بیپایان دانش اوست! پرداختن به شخصیت این ابردانشمند در چندین دفتر نمیگنجد و به همین اندازه بسنده میشود. در کتابخانه و موزه ملی ملک نسخههای از آثار ابنسینا موجود است که به مناسبت روز پزشک و روز بزرگداشت پور سینا به معرفی مختصر سه اثر از آنها میپردازیم:
دفع المضارّ الکلّیة للأبدان الانسانیة (تدارک الخطاء فی التّدبیر الطبّی)
این رساله که بین سالهای ۳۹۲ تا ۴۰۳ ق و به درخواست احمد بن محمّد سهیلی، وزیر علی بن مأمون خوارزمشاهی، تألیف شده، دربردارندۀ هفت «مقاله» با عنوان «تدارک» است و در باب پاسداشت تندرستی و چگونگی برخورد با زیانهای بهوجودآمده از کارهای روزمرّۀ انسان نگاشته شده است.
فصد و رگزدن
رسالهای است دربارۀ گفتارهایی از بقراط و ابنسینا در فصد و رگزدن.
القانون فی الطب
این کتاب در گستردگی و دربردارندگی قانونهای کلّی و جزئی همۀ بخشها و توانائیها در دانش پزشکی و نیز از نظر رعابت ترتیب منطقی و نظام گفتارها از بهترین کتابهای پزشکی به شمار میرود. نگارش این کتاب در سال ۴۰۳ هجری در جرجان آغاز شد و بخشی در سال ۴۰۵ در ری و دیگر بخشها میان سالهای ۴۰۵ تا ۴۱۴ در همدان نوشته شده است. قانون پنج «کتاب» دارد:
۱. الأمور الکلیة (چهار «فن»)؛ ۲. الأدویة المفردة (دو «مقاله»)؛ ۳. الأمراض الجزئیة الواقعة باعضاء الإنسان (بیستودو «فن»)؛ ۴. الحُمَّیات (هفت «فن»)؛ ۵. الأدویة المرکّبة (یک «مقاله» و دو «جمله»).
نظر شما