چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۶
رمان سترگ «مزاح بی پایان»

«مزاح بی پایان» نوشته‌ دیوید فاستر والاس، رمانی سترگ است؛ رمانی جاه‌طلبانه که در عرض یک سال بیش از ۴۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت تا اینکه سال ۲۰۰۵ به فهرست ۱۰۰ کتاب برتر انگلیسی‌زبان مجله‌ی تایم راه پیدا کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهم‌ترین اثر دیوید فاستر والاس نویسنده بنام انگلیسی، توسط نشر برج تجدید چاپ شد. به همین بهانه در این مطلب به بررسی این رمان و نویسنده آن خواهیم پرداخت.

سال ۱۹۹۶، پیش از انتشار «مزاح بی‌پایان»، جامعه ادبی آمریکا مهیای انتشار رمانی سترگ بود؛ رمانی جاه‌طلبانه که نویسنده آن خودش هم فکر نمی‌کرد کسی آن را بخواند، اما خواندند و با وجود پیچیدگی نثر غنی آن، نوآوری‌های بی‌شمار والاس و شخصیت‌های متعدد، در عرض یک سال بیش از ۴۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت تا اینکه سال ۲۰۰۵ به فهرست ۱۰۰ کتاب برتر انگلیسی‌زبان مجله‌ی تایم، از سال ۱۹۲۳ تا آن زمان، راه پیدا کرد و والاس‌شناسی شاخه‌ای جدی در تحقیقات دانشگاهی شد.

دیوید فاستر والاس (۱۹۶۲ - ۲۰۰۸) نویسندهٔ رمان و داستان‌های کوتاه و جستارنویس آمریکایی بود. او همچنین استاد دانشگاه پومونا در کلارمونت، کالیفرنیا و مقاله‌نویس بود. بیشترین شهرت والاس به خاطر رمان شوخی بی‌پایان (۱۹۹۶) بود که در سال ۲۰۰۶ توسط مجلهٔ تایم به عنوان یکی از «۱۰۰ رمان برتر انگلیسی‌زبان از سال ۱۹۲۳ تاکنون معرفی شد.

پیش‌درآمدی از کتاب در فوریه ۱۹۹۶ که تا مدت ها ادبیات پست‌مدرن گیج و مبهوت کرد.

«کارت‌پستال‌هایی با تصویر آسمان آبی و ابرهای سفید، در پاکتی بی‌نام‌ونشان، به دست چهار هزار منتقد ادبی رسید. دسامبر بود و پشت کارت‌پستال نوشته بودند: «اول فوریه! حتی نمی‌توانید تصور کنید که در انتظار چه شاهکاری هستید.»

داستان به یک فیلم گمشده می‌پردازد: فیلمی که خاصیتی مرگ‌بار دارد و سازنده‌اش در دسترس نیست. این فیلم و سازنده‌اش به گونه‌های مختلف، حلقه اتصال چندین خط داستان می‌شوند: یک مرکز بازپروری اعتیاد، پر از آدم‌هایی که به ته خط رسیده‌اند و حالا می‌خواهند از نو شروع کنند؛ یک آکادمی تنیس و نوجوان‌هایی که باید آماده حضور در نمایش شوند؛ یک گروهک‌ِ تروریستی؛ و خانواده‌ای که والاس ساختارش را از برادران کارامازوف وام گرفته و شخصیت‌هایش را از هملت.

«مزاح بی پایان» نوشته دیوید فاستر والاس، اثری بزرگ است که از روایت‌های مرسوم فراتر می‌رود و کاوشی پیچیده و غوطه‌ور از وضعیت انسانی، اعتیاد، سرگرمی و جست‌وجوی معنا را ارائه می‌دهد. این رمان، دایره‌المعارفی که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد، به اثری مهم در ادبیات معاصر تبدیل شده است که به‌دلیل مهارت زبانی، ساختار پیچیده و بینش‌های عمیقش مشهور شده است.


عنوان «مزاح بی پایان» به یک فیلم تخیلی در رمان اشاره دارد، یک قطعه سرگرمی چنان فریبنده که باعث می‌شود بینندگان تا حدی بر آن متمرکز شوند که تمام جنبه‌های دیگر زندگی خود را نادیده گیرند. این استعاره مرکزی، زمینه را برای کاوش والاس در مورد ماهیت اغواکننده لذت، جست‌وجوی خوشبختی و پیامدهای امیال کنترل نشده، فراهم می‌کند.


روایت به شیوه‌ای غیرخطی آغاز می‌شود و چندین خط داستانی و مجموعه وسیعی از شخصیت‌ها را درهم می‌آمیزد. این رمان در هسته خود، حول محور خانواده اینکاندنزا و ساکنان آکادمی‌تنیس انفیلد و مرکز بازپروری موادمخدر و الکل در نزدیکی آن می‌چرخد. شبکه پیچیده شخصیت‌ها و داستان‌های فرعی، نشان‌دهنده ارتباط متقابل زندگی‌ها و پیچیدگی تجربه‌ی بشری است.

والاس از سبک نوشتاری غیرمتعارفی استفاده می‌کند که شامل پاورقی‌ها، پایان‌نامه‌ها و انحرافات است که به ساختار پیچیده رمان کمک می‌کند و از خوانندگان می‌خواهد بین روایت اصلی و مطالب تکمیلی حرکت کنند.
موضوع اصلی رمان، موضوع اعتیاد است که نه تنها از طریق سوء‌مصرف مواد، بلکه در روابط شخصیت‌ها با سرگرمی، لذت و خواسته‌های خود آشکار می‌شود.

رمان سترگ «مزاح بی پایان»



کتاب «مزاح بی پایان» اثر «دیوید فاستر والاس» در آینده‌ای نزدیک و خیالی رقم می‌خورد، به همین خاطر بسیاری از رویدادهای تاریخی که داستان به آن اشاره می‌کند، واقعی نیستند، اگرچه در برخی موارد، رویدادهایی مشابه از زمان انتشار کتاب تاکنون در دنیای واقعیت اتفاق افتاده است. یکی از مهم‌ترین نمونه ها از «پیش‌بینیِ» آینده توسط والاس، شکل‌گیری تماس تصویری است، که در دنیای کتاب، «ویدیوفونی» نامیده می شود. همچنین می‌توان گفت تصویر ارائه شده در کتاب «مزاح بی پایان» از تلپیوترها و اشتیاق وسواس‌گونه به سرگرمی‌های گوناگون، بیش‌بینی دقیقی از زمانه کنونی است. رمان گهگاه به رویدادهایی تاریخی اشاره می‌کند که دربردارنده افرادی واقعی هستند، اما در واقعیت رقم نخورده‌اند.

والاس در کتاب «مزاح بی‌پایان» امکانی را فراهم می‌کند برای عمیق‌تر دیدنِ خودمان و روزگارمان، آنچه بودیم، هستیم و حتی خواهیم بود؛ همان‌گونه که آن آینده نزدیک در سال ۱۹۹۶، اکنون به لحظه حال ما تبدیل شده است.

نویسنده آمریکایی برجسته، دیوید فاستر والاس در دوازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۸ دست به خودکشی زد. او برای سال ها با افسردگی حاد مواجه بود. والاس در طول این دوره، دو رمان بلند، سه مجموعه داستان کوتاه، دو مجموعه مقاله و کتاب «همه چیز و بیشتر» را که زیرعنوان «تاریخ ابدیت» در کنار آن به چشم می‌خورد، خلق کرد. افسردگی معمولاً در آثار این نویسنده مورد توجه قرار می‌گرفت.

مرگ والاس با چهار مراسم یادبود عمومی، بزرگداشت آثارش در روزنامه‌ها و مجلات، و ادای احترام به او در انجمن‌های آنلاین همراه شد. او در زمان مرگ، تنها ۴۶ سال داشت و همین موضوع باعث شد مخاطبان و منتقدان از شنیدن خبرِ از دست دادن این نویسنده بااستعداد، بیشتر شوکه شوند. «والاس» در زمانی که دنیای ادبیات و داستان‌ها به چهره‌های تأثیرگذارِ جدید نیاز داشت، با اشتیاقی کم‌نظیر دست به خلق آثار داستانی و غیرداستانی زد و رمان‌هایش را ازحقایق، شوخ‌طبعی، سکوت و اندوه آکنده کرد.

او جهان خود را با جملاتی بلند به تصویر می‌کشید که ترکیبی از طرز بیان رسمی و زبان محاوره‌ای بودند. نثر والاس، آشوبی کنترل‌شده را در خود داشت که یادآور چگونگیِ به وجود آمدن افکار در ذهن بود. والاس در زمان حیات تصور می‌کرد که نتوانسته به مقصودش دست یابد. هدف او این بود که به مخاطبان نشان دهد چگونه می‌توان یک زندگی رضایت‌بخش و معنادار را تجربه کرد. او زمانی گفته بود: «مسئله اصلی در داستان‌ها، معنای انسان بودن است. یک اثر خوب باید به مخاطبان کمک کند کمتر احساس تنهایی کنند.»

او در طول مسیر حرفه‌ای خود، با هیچکدام از سبک‌های ادبی غالب و مرسوم احساس راحتی نکرد. او نمی‌توانست یک رئالیست باشد چرا که این روش به گفته خودش، بیش از اندازه آشنا و کرخت‌کننده بود.
روش مورد علاقه والاس، استفاده از کنایه ها و وارونه‌گویی بود روشی که لحن غالب در میان نویسندگان نسل او به حساب می‌آمد. والاس عقیده داشت این روش با اینکه می‌تواند موضوعات مختلف را به نقد بکشد، اما قادر به بهبود یا اصلاح اوضاع نیست.

در بخشی از کتاب می خوانیم: «سکوت من در پاسخ به سکوت منتظر آنها، فضای اتاق را پر می‌کند، دریچه کولر منقطع می‌رقصد و ذرات غبار و پرز کت‌های اسپرت را در نور اریب پنجره می‌چرخاند، هوای بالای میز شبیه به هوای پرتلألؤ لیوانی است تازه پر شده از آب گازدار. مربی، با ته‌لهجه‌ای که نه بریتانیایی است و نه استرالیایی، برای «چ.ت.» توضیح می دهد که کل فرآیند بررسی درخواست، که معمولاً تشریفاتی بیش نیست، احتمالاً این‌طور تصدیق می‌شود که بگذاریم متقاضی خودش حرف‌هایش را بزند. مدیر وسطی و مدیر راستی خم شده‌اند طرف هم، تا جلسه فوری تشکیل دهند، خیمه‌ای ساخته‌اند از پوست و مو»

کتاب «مزاح بی پایان» نوشته‌ی دیوید فاستر والاس و به ترجمه و امضای معین فرخی توسط انتشارات برج در ۱۵۱۲ صفحه و به قیمت ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان روانه بازار نشر و کتابفروشی‌ها شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها