به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «واقعه ناتمام» نوشته فاطمه علیاصغر از سوی نشر چشمه منتشر شد. دوران تاریخ میانی ایران، سخت هراسانگیز است. در این دوران اگرچه سلجوقیان بر سر کار آمدند اما مردم ایران بهشدت تحتفشار هستند و زمینهایشان از سوی حاکمان و متولیان وقت مصادره میشود. در این زمان است، حسن صباح در اواخر پاییز سال ۴۸۳ هجری قمری به قزوین و قلعه الموت میرود و مبارزه علیه ظلم سلجوقیان و عباسیان را آغاز میکند. او انبارهایی را در دل کوه حفر کرد که غذا در آن نگهداری میشد، بدون اینکه ذرهای فاسد شود. همچنین سیستم آبیاری در مزارع اطراف الموت تشکیل داد و قلعه را از نظر طبیعی بینیاز کرد به شکلی که الموت توان مقاومت در برابر محاصرههای طولانیمدت را داشته و تسخیرناپذیر شود.
کتاب «واقعهناتمام» به این دوران میپردازد اما نه از زمان شروع بلکه از آخرین جانشین حسن صباح در الموت یعنی رکنالدین خورشاه که مقدمات قتل پدرش را مهیا میکند و حسن مازندرانی اخصالخواص پدرش او را با تبر میکشد و این پایانی است بر ۱۷۰ سال حکومت اسماعیلیان حسن صباح در قلعه تسخیرناپذیر الموت. در این ۱۷۰ سال سلسله سلجوقیان به پایان میرسد و فرزندان ملکشاه نمیتوانند تا دیرزمانی این حکومت را حفظ کنند و در نهایت ایران به دست خوارزمشاهیان میافتد. خوارزمشاهیان هم نمیتوانند قدمی برای نجات مردم ایران از ظلمها و فساد روزانه بردارند. در همین زمان است که چنگیز مغول ظهور میکند و به جان مردم ایران میافتد. لشکریان مغول در شهرهای ایرانزمین خون به پا میکنند و با اینکه جلالالدین در برابر آنها میایستد، اختلافات داخلی نمیگذارد به پیروزی برسد و مغولان ایران را ویران میکنند.
ماجرای این کتاب برمیگردد به دوره میانی ایران، قزوین، قلعه الموت. زمانی که رکنالدین خورشاه مقدمات قتل پدرش، علاءالدین محمد را مهیا میکند و حسن مازندرانی اخصالخواص علاءالدین، سر مولایش را با تبر از تن جدا میکند و این آغاز ویرانی قلعه است. قلعهای که حسن صباح، یکی از پیچیدهترین شخصیتهای ایران آن را در زمان سلجوقیان بزرگ مجهز میکند و تبدیل به بنایی تسخیرناپذیر.
قلعه حسن صباح بنایی تسخیرناپذیر
نویسنده این کتاب تلاش کرده میان دورههای مختلف تاریخی ارتباط برقرار کند و آن را به نمایش بگذارد. او افزون بر مطالعات کتابخانهای، مصاحبههای متعدد با شخصیتها و گروههای آشنا به این دوره، به همراه حمیده چوبک، سرپرست گروه باستانشناسی و مدیرپایگاه الموت، برای نخستین بار روایت خداوندگاران الموت را با دادههای کاوشگران بیان میکند. او همچنین پای صحبت اهالی گازرخان مینشیند که قرنهاست نسلاندرانسل در این سرزمین زیستهاند.
این روایت پرسپکتیوی غریب است از ایران هزار تا هفتصد سال پیش که در جنگها و اخلاقات داخلی و خارجی میسوزد. علیاصغر تلاش کرده شخصیتهای آن دوره را از جزماندیشی سیاه و سپید خارج کند و آن را خاکستری ببینید. افسانههای حشاشین، سلوک و خصایل خداوندگاران قلعهها در روایت او مدام در حال تحول هستند. گاهی ما با آنها همسو میشویم و همدلی میکنیم و گاهی از آنها چنان فاصله میگیریم که گویی سراسر نفرت شدهایم.
با خواندن کتاب «واقعهی ناتمام» که ناداستانی مبتنی بر تاریخ و باستانشناسی شما از شروع سقوط اسماعیلیان همراه با روح در حال احتضار سلسلهای ۱۷۰ ساله میشوید و هر خط این واقعه که مربوط به الموتیان است را دنبال میکنید. افسانهها و حقایق تاریخی و اساطیری همچون ارواح ناآرام سرزمینی فراموش شده در این کتاب فراخوانده شدهاند؛ گویی محشری که بعد از سالیان دراز برایشان برپا شده تا بالاخره از برزخ میان صحت و تردید رها شوند و با آشکار شدن حقیقتِ وجودشان به آرامش برسند.
قلعه الموت که با عنوان آشیانه عقاب و یا قلعه حسن صباح نیز شناخته میشود یک دژ مستحکم جهت حفاظت از حسن صباح، خانواده و سپاهیانش بوده است. با توجه به جایگاه ساخت قلعهها میتوان به اهمیت کارکرد آنها پی برد؛ قلعههایی که بر فراز کوهستانها و در نقاط صعبالعبور ساخته میشدند اغلب با اهداف نظامی و حفظ تمامیت ارضی همراه بودند.
قلعه الموت قزوین از جمله بناهای تاریخی است که بر فراز صخرهها و یکی از کوهستانهای قزوین ساخته شده و کارکرد نظامی داشته است. این مهم علاوه بر تشخیص تاریخنگاران، در متون تاریخی بازمانده از آن دوران نیز قابل مشاهده است. قلعه الموت به عنوان یکی از مکانهای تاریخی و بسیار معروف ایران در شمال شرقی روستای گازرخان قزوین قرار گرفته است. این قلعه با ارتفاع ۲۳۶۳ متر از سطح دریا و ۲۰۰ متر ارتفاع از کوهپایهها و همچنین به علت بنا شدن در کنار پرتگاههای بسیار عمیق و غیر قابل نفوذ، تسخیر ناپذیرترین قلعه تاریخی ایران نام دارد.
اطراف این دژ در چهار طرف به پرتگاههای بسیار عمیق منتهی میشود و تنها راه ورود به قلعه از یک مسیر صعبالعبور در ضلع شمال شرقی است. منطقه الموت قزوین یکی از زیباترین مناطق توریستی ایران است که با فضای سبز مناسب و صخرههایی به رنگ قرمز شناخته میشود. این صخرههای سرخ رنگ در چهار طرف قلعه به چشم میخورند.
تاریخچه قلعه الموت پیش از حمله مغول
قلعه الموت در طی چهار صد سال اولیه خود فراز و نشیبهای بسیاری را متحمل شد. با توجه به کتاب نزهة القلوب حمدالله مستوفی، قلعه الموت در سال ۲۴۶ هجری قمری بنا شده است یعنی میتوان بنای قلعه الموت را با آغاز خلافت متوکل عباسی همزمان دانست. در این کتاب فردی با عنوان حسن بن زید به عنوان سازنده اصلی این بنا معرفی شده است. این قلعه در همان ابتدا نیز مبتنی بر اهداف نظامی-امنیتی بوده و به همین علت در سال ۴۸۳ هجری قمری توسط حسن صباح خریداری شد.
قلعه الموت توانست از سال ۴۸۳ تا ۶۵۴ هجری قمری در مقابل تمامی دستاندازیها مقاومت کرده و به عنوان یک دژ تسخیر ناپذیر معرفی شود تا اینکه در سال ۶۵۴ هجری قمری این بنای منحصر به فرد نیز از حملات مغول ها در امان نماند و توسط هلاکو خان مغول به آتش کشیده شد.
تاریخچه قلعه الموت پس از حمله مغول تا کنون
سوختن هزاران جلد کتاب نفیس که در کتابخانه این قلعه موجود بودند در کنار کشته شدن بسیاری از سپاهیان سلسله اسماعیلیان، تلخترین واقعهای بود که پس از حمله مغولها به قلعه الموت به وقوع پیوست. چارچوب و کالبد اصلی قلعه الموت تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری سالم ماند.
حفاریهایی که در دوره قاجار و با هدف به دست آوردن گنجهای نامعلوم در این منطقه صورت گرفت سبب ویرانی بخشی از قلعه شد. با این حال قلعه الموت همچنان جلوه و نمای شگفتانگیز خود را حفظ کرده و به عنوان یکی از ساختمانهای مستحکم ایران شناخته میشود. برجهای قلعه در بخش های شمالی، جنوبی و شرقی همچنان سالم بوده و نمای کلی قلعه را به گردشگران این منطقه ارائه میکنند.
اگر بخواهیم بنای قلعه و معماری آن را به زبانی ساده بیان کنیم باید بگوییم که قلعه الموت از دو بخش شرقی و غربی به نامهای جورقلا و پیقلا تشکیل شده است. اتاقهای مربوط به نگهبانی نیز در داخل صخرهها و با استفاده از کنده کاریهای بسیار دشوار صورت گرفته که درون یکی از این اتاقها چاله آبی وجود دارد که پس از تخلیه شدن، بدون دخالت انسان دوباره پر میشود. یک درخت تاک نیز در جنوب غرب قلعه قرار دارد که پس از گذشت چندین قرن همچنان سرسبز و شاداب است.
بخش شرقی قلعه با هدف سکونت سپاهیان و خانواده های آنها بنا شده است. در میان قلعه یک میدان وجود دارد که محوطه قلعه را به دو بخش غربی و شرقی تقسیم میکند. تنها راه ورودی قلعه الموت از تونلی در داخل یک تخته سنگ میگذرد و دارای یک ارتفاع ۲ متری و عرض ۶ متری است. پس از گذشت قرن ها از بنای قلعه الموت همچنان آب انبارهایی که در دل سنگها قرار گرفتهاند و برای تامین آب مورد نیاز ساکنان قلعه به کار میرفتند قابل مشاهده هستند.
کتاب «واقعه ناتمام» نوشته فاطمه علیاصغر در قطع رقعی، جلد شومیز در ۲۲۳ صفحه از سوی انتشارات چشمه منتتشر شده است.
نظر شما