شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۳
روایت‌هایی از عشق و دوستی و رنج و حرمان روانه بازار نشر شد

مرکزی– کتاب مجموعه گفت‌وگوهایی درباره‌ عشق و دوستی و رنج و حرمان با عنوان «من برای خداحافظی، سلام می‌کنم» تألیف رضا مهدوی هزاوه نویسنده اراکی وارد بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، کتاب «من برای خداحافظی، سلام می‌کنم» مجموعه گفت‌گوهای نویسنده با مرتضی برزگر، ابوالفضل جلیلی، عباس زریجی، اردشیر رستمی، محمد تقی شمس لنگرودی، محمد صالح علا، رضا عبدی، زهرا عبدی، فرزانه عبیری، امیرحسین عسگری، حامد قصری، سارا محمدی اردهالی کوروش نریمانی و افشین یداللّهی درباره عشق و دوستی و رنج و حرمان است، که در ۲۱۶ صفحه توسط انتشارات اُقنوم به قطع رقعی و شمارگان ۲۰۰ نسخه در پاییز ۱۴۰۳ نشر یافت و وارد بازار کتاب شد تا در دسترس علاقمندان به حوزه کتاب و کتابخوانی قرار بگیرد.

عشق و دوستی و رنج و حرمان روانه بازار نشر شد

در پشت جلد کتاب می‌خوانید: «انسان کیست؟ تنهایی کیست؟ چرا عاشق می‌شویم؟ فرجام انسان چیست؟ چرا پناه می‌بریم به گذشته؟ چرا بعضی چیزها ما را رها نمی‌کند؟ چرا «ریک» در فیلم کازابلانکا از عشق خودش می‌گذرد؟ چه چیز باعث شد رودکی شعر بوی جوی مولیان را بسراید؟ چرا همه نمی‌توانند حافظ بشوند؟ ماهیت زندگی چیست؟ سودابه چه چیز در سیاوش دید و عاشقش شد؟ زیبایی دوا یا درد است؟ کیا رستمی چرا معرفت خود را به رخ نمی‌کشید؟ مهم‌ترین چیزی که آدم باید بداند چیست؟ چرا جامعه ایرانی محزون است؟ آدم بی‌تاب و آشفته می‌تواند با شعر خودش را آرام کند؟ آینده کجاست و چه زندگی است؟ پناه بردن به گذشته ما را درمان می‌کند؟ عشق چه راز و رمزی دارد؟ با غم فقدان چگونه می‌شود روبرو شد؟ آدم بی‌رؤیا به چه امیدی زنده است؟ هنر از تنهایی نشأت می‌گیرد؟ لذت‌ها چرا نا پایدار هستند؟ چرا داش آکل عشقش را به مرجان پنهان کرد؟ و چرا فقط بعضی آدم‌ها وقتی می‌خواهند خداحافظی کنند، سلام می‌کنند؟

عشق و دوستی و رنج و حرمان روانه بازار نشر شد

بخش های از مقدمه کتاب به قلم نویسنده را می‌خوانید: «… نوجوان بودم. هر روز در کتابخانه عمومی، نور آفتاب به میزها می‌تابید. رو به پنجره بلند کتابخانه می‌نشستم و کتاب می‌خواندم. یک بار به مخزن کتابخانه رفتم. احساس کردم نویسندگان و شعرا بالای سر کتاب‌های خودشان ایستاده‌اند. هم ترسیدم و هم لذت بردم. دلم می‌خواست با «جان اشتین بک» حرف بزنم. یکبار که در سالن مطالعۀ کتابخانه خوابم برده بود خواب نویسندگان و شاعران دنیا را دیدم..‌.

...همیشه فکر می‌کردم صحبت کردن با آدم‌های بزرگ مقدماتی می‌طلبد. هم طراز شدن، رنج می‌آورد. باید به روحت کش و قوس بدهی تا به پای او بررسی. مثل حرکت مواج گونۀ عاشق برای رسیدن به معشوق...

...گاهی صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوم و می‌بینم هوا صاف است دلم می‌گیرد. زمستان باید زمستان باشد تا بشود با او حرف زد. نیمه شب هندزفری در گوش می‌گذارم و در شهر صنعتی راه می‌روم. سگ‌های گرسنه خسته‌اند. گربه‌ها روی کاپوت ماشین‌ها خوابیده‌اند. گربه‌ها گمان می‌کنند کابوت ها لابد تا همیشه گرم است. خبر ندارند که هر چیزی زمانی دارد. و البته خود آدم هم مدام با گمان‌های خود زندگی می‌کند. گمان اینکه همه چیز رو به راه است.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که اصل آن بر مبنای بی‌خبری است و نمی‌دانیم در پرده چه می‌گذرد. شاید همین نکته رازی مهم در بر داشته باشد. جهان سراسر قصه است و آدمی میل به کشف قصه دارد، میل به درک پایان قصه دارد و شوربختانه هیچ‌کس نمی‌تواند پایان این قصه را بخواند...

عشق و دوستی و رنج و حرمان روانه بازار نشر شد

…حالا به خانه می‌آیم. از پنجره به هوای ابری نگاه می‌کنم. پشت ابرها رازی است و در تمام زندگی ام خواسته‌ام چیزی را کشف کنم. با اینکه می‌دانم دانایی مرگ است. از کودکی دوست داشتم سؤالات خودم را از آدم‌های بزرگ بپرسم:

اینکه انسان کیست؟ تنهایی چیست؟ چرا عاشق می‌شویم؟ فرجام انسان چیست؟ چرا پناه می‌بریم به گذشته؟ چرا بعضی چیزها ما را رها نمی‌کند؟ و...

در این کتاب پاسخ فرهیختگان و هنرمندان به این سوالات را می‌خوانیم...

فاطمه مختاری علاوه بر ویراستاری کتاب، با بررسی دقیق آثار و نیز زندگی هنرمندان روایتِ متفاوتی برای هر کدام از این صاحب نظران نوشته است که در ابتدای مصاحبه‌ها می‌خوانید سپاسگزار ایشان هستم.

از لطف و همراهی دوستانم، رضا عبدی، فاطمه آقاجانیان، مژگان عزیزی، پروین شریفی، کیمیا و مینو مهدوی هزاوۀ، یاسمن نیازی و گلناز شعبان پور نیز تشکر و قدردانی می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها