سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ادبیات کلاسیک ایران، با گنجینهای از داستانهای کهن و اساطیری، ظرفیتی بینظیر برای خلق آثار هنری مدرن مانند پویانمایی دارد. این داستانها میتوانند ضمن حفظ هویت فرهنگی، پاسخگوی نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان باشند. درباره این موضوع با مریم جلالی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
- چگونه میتوان از ظرفیتهای کتاب و ادبیات برای تولید پویانماییهای داخلی استفاده کرد و وابستگی به محصولات وارداتی را کاهش داد تا نیازهای هویتی و فرهنگی کودکان و نوجوانان به شکلی مؤثر تأمین شود؟
بحث درباره پویانمایی و کتاب در دنیا سابقهای طولانی دارد. بسیاری از پویانماییهای موفق جهانی بر اساس کتابها ساخته شدهاند و بالعکس، برخی کتابها نیز با الهام از پویانماییهای محبوب تولید شدهاند. این صنعت بیش از نیم قرن است که در دنیا رواج دارد اما اگر بخواهیم این موضوع را در کشور خودمان بررسی کنیم، شرایط کمی متفاوت است.
ارتباط مخاطبان کودک و نوجوان ایرانی با صنعت پویانمایی از طریق محصولات وارداتی آغاز شده است. به عبارت دیگر، ما تولیدکننده اولیه نبودیم و بیشتر مصرفکننده محتواهای خارجی بودیم. همین موضوع باعث شد وابستگی ما به این محصولات افزایش یابد و کمتر به تولید داخلی توجه شود.
یکی از چالشهای مهمی که این وضعیت ایجاد میکند، تأثیرات فرهنگی محصولات وارداتی است. ما تنها یک محصول یا یک صنعت را وارد نمیکنیم، بلکه فرهنگ آن محصول نیز وارد جامعه ما میشود. این امر میتواند تأثیرات عمیقی بر هویت ملی کودکان و نوجوانان ما داشته باشد. البته این مسئله به معنای آن نیست که هر چیز وارداتی الزاماً مضر است. اما اگر تولیدات داخلی ما توانایی تأمین نیازهای هویتی کودکان و نوجوانان را نداشته باشند، محصولات وارداتی جایگزین خواهند شد و فرهنگ خاص خود را نیز به همراه خواهند آورد.
در سالهای اخیر، تلاشهایی برای کاهش این وابستگی صورت گرفته است. بودجههایی برای تولید انیمیشن اختصاص داده شده و آثاری هم تولید شدهاند که نشاندهنده پیشرفت در این حوزه هستند. برخی از این آثار توانستهاند موفقیتهایی به دست آورند و مخاطبان زیادی را جذب کنند. اما این تلاشها کافی نیست.
برای پاسخگویی به نیازهای فرهنگی و هویتی کودکان و نوجوانان کشور، تولید انیمیشن و محتوای مرتبط باید بسیار گستردهتر باشد. به عنوان مثال، تولید ۲ انیمیشن ۹۰ دقیقهای در سال نمیتواند پاسخگوی نیازهای جامعه ما باشد. این حوزه نیازمند بودجه و حمایت بیشتری است تا بتواند به عنوان یک فعالیت فرهنگی، به رشد و توسعه کودکان و نوجوانان کمک کند.
- چگونه میتوان با استفاده از ظرفیتهای غنی ادبیات کلاسیک و داستانهای کهن ایرانی، پویانماییهایی خلاقانه تولید کرد که ضمن جذب مخاطبان داخلی و خارجی، به تقویت هویت ملی و فرهنگی کودکان و نوجوانان کمک کند؟
برای رسیدن به این هدف، چرخه ارتباط بین کتاب و پویانمایی میتواند نقشی کلیدی در فرهنگسازی ایفا کند. به عنوان مثال، پروژههایی مثل اقتباس از شاهنامه که توسط اشکان رهگذر انجام شد، نمونهای موفق و قابلتوجه است. این پروژه توانست ظرفیتهای فراوان شاهنامه را به خوبی نشان دهد و پویانمایی جذابی خلق کند که هم در داخل و هم در خارج از کشور دیده شد.
شاهنامه و بسیاری از افسانهها و داستانهای کهن ایرانی سرشار از ظرفیتهای داستانی، فانتزی و جذابیتهای تخیلی هستند که میتوانند به کمک تکنیکهای مدرن پویانمایی به آثاری بینظیر برای کودکان و نوجوانان تبدیل شوند. این داستانها علاوه بر جذابیت محتوایی و بصری، میتوانند نقش مهمی در تقویت هویت ملی و فرهنگی کودکان داشته باشند اما استفاده از این ظرفیتها نیازمند امکانات، برنامهریزی و حمایتهای بیشتری است.
در حال حاضر، متأسفانه امکانات کافی برای توسعه و گسترش حوزههای مهمی مانند انیمیشنسازی، اقتباس هنری از ادبیات کلاسیک و تولید آثار خلاقانه در کشور ما وجود ندارد. این در حالی است که ایران از ظرفیتهای فرهنگی و منابع ادبی بسیار غنی و ارزشمندی برخوردار است. این منابع میتوانند پایهای محکم و قدرتمند برای تولید آثار هنری مختلف، از جمله انیمیشن، فیلم، نمایش و سایر رسانههای تصویری باشند. با این وجود، به دلایل گوناگون، بسیاری از این ظرفیتها یا بهکلی نادیده گرفته شدهاند یا کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
- چگونه میتوان از ادبیات کلاسیک ایران برای تولید آثار هنری مدرن و حفظ هویت فرهنگی بهره برد؟
ما در ادبیات کهن و کلاسیک خود، داستانها، افسانهها و روایتهایی داریم که به دلیل قدمت تاریخی و عمق محتوایی، از ظرفیتهای بینظیری برخوردارند. این داستانها میتوانند به عنوان منابعی الهامبخش برای خلق آثار ماندگار و جذاب مورد استفاده قرار گیرند. متأسفانه، در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر، بهویژه در غرب، از منابع ادبی خود برای تولید آثار متنوع هنری و فرهنگی بهره میبرند، ما هنوز نتوانستهایم از گنجینههای ارزشمند ادبیات خود به شکلی کامل استفاده کنیم. بسیاری از داستانهای کهن ما، که سرشار از آموزههای اخلاقی، اسطورهای، تخیلی و حتی فلسفی هستند، میتوانند بستری مناسب برای بازآفرینی در قالبهای مدرن هنری، مانند انیمیشن باشند.
ادبیات کلاسیک ایران، نهتنها از نظر محتوایی غنی و الهامبخش است؛ بلکه به دلیل قدمت و ارزش تاریخیش، یکی از مهمترین عناصر هویت ملی و فرهنگی ما به شمار میآید. اگر به تاریخچه استفاده از ادبیات در کشورهای غربی نگاه کنیم، به وضوح میبینیم که آنها چگونه از داستانها و متون ادبی خود برای خلق آثار ماندگار استفاده میکنند. آنها ابتدا کتابها و متون ارزشمند خود را تحلیل و مطالعه میکنند و سپس با بهرهگیری از ابزارهای مدرن، آنها را در قالبهای متنوعی مانند پادکست، انیمیشن، تئاتر، اپرا و حتی بازیهای ویدیویی عرضه میکنند.
این فرآیند تنوعبخشی به ارائه آثار ادبی، باعث میشود که فرهنگ و هویت آنها به شکلی عمیقتر در جامعه تثبیت شود و به نسلهای بعدی انتقال یابد. یکی از ویژگیهای برجسته این رویکرد، استفاده از چندین رسانه و ابزار برای ارائه یک داستان یا یک مفهوم است. این تنوع در ارائه، کمک میکند که داستان یا مفهوم موردنظر در ذهن مخاطبان ماندگار شود. این همان عاملی است که به ماندگاری فرهنگ کمک میکند و آن را در برابر تغییرات جهانی و حتی تهاجمات فرهنگی مقاوم نگه میدارد.
ما نیز میتوانیم با الهام از این رویکردها، فرهنگ و هویت خود را به شکلی مؤثرتر و ماندگارتر حفظ کنیم و آن را به نسلهای آینده منتقل کنیم. لازم نیست که دقیقاً همان روشها را بهطور کامل تقلید کنیم، اما میتوانیم از اصول و مفاهیم بنیادین این روشها استفاده کرده و آنها را با شرایط، نیازها و ویژگیهای فرهنگی خودمان تطبیق دهیم. برای مثال، میتوانیم از ادبیات کلاسیک و کهن خود برای تولید انیمیشنهایی استفاده کنیم که هم از لحاظ بصری جذاب باشند و هم بتوانند پیامهای فرهنگی، اخلاقی و هویتی عمیقی را به مخاطبان منتقل کنند.
یکی از نکات بسیار مهم در این زمینه، حفظ بافتار سنتی و هویت ایرانی در تولیدات فرهنگی است. ما نباید تنها به تقلید مطلق از فرهنگها و آثار کشورهای دیگر بسنده کنیم. تقلید صرف، بدون در نظر گرفتن ریشهها و ارزشهای فرهنگی خودمان، میتواند آثار تولیدشده را به محتوایی سطحی و بیهویت تبدیل کند. در عوض، باید تلاش کنیم تا ویژگیهای منحصر به فرد فرهنگ و هنر ایرانی را در این آثار منعکس کنیم. نشان دادن سنتها، داستانهای اساطیری، افسانهها و حتی جنبههای نوآورانه ادبیات کلاسیک ایران، نهتنها به جذابیت و تمایز آثار ایرانی کمک میکند، بلکه باعث میشود که نسل جدید نیز نسبت به هویت و فرهنگ خود حساستر شود و برای آن ارزش بیشتری قائل باشد.
- چگونه میتوان با الهام از ادبیات کلاسیک، مانند شاهنامه فردوسی و با مشارکت دولت و بخش خصوصی، انیمیشنهایی تولید کرد که علاوه بر جذابیت، ارزشهای فرهنگی و هویتی را نیز منتقل کنند؟
ساخت انیمیشن بدون شک فرآیندی بسیار پرهزینه و زمانبر است، اما نباید تنها به هزینههای مادی آن توجه کرد. ارزش فرهنگی و تأثیرات بلندمدت انیمیشن بر جامعه، بهویژه بر کودکان و نوجوانان، بسیار بیشتر از هزینههایی است که برای آن صرف میشود. انیمیشنها میتوانند به عنوان ابزارهایی قدرتمند برای انتقال فرهنگ، آموزش ارزشهای اخلاقی و حتی ارائه تفریحات سالم مورد استفاده قرار گیرند.
در این راستا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید نقش متولی اصلی را ایفا کند. این وزارتخانه با برنامهریزی دقیق، تخصیص بودجه مناسب و حمایت از تولیدات فرهنگی، میتواند زمینه را برای رشد و توسعه این حوزه فراهم کند. علاوه بر این، مشارکت بخش خصوصی نیز در این فرآیند اهمیت زیادی دارد. حمایت مالی و معنوی از تولیدکنندگان آثار فرهنگی میتواند انگیزه آنها را برای خلق آثار بهتر و باکیفیتتر افزایش دهد.
یکی از نمونههای موفق در این زمینه، پروژهای است که بر اساس شاهنامه فردوسی و با کارگردانی آقای اشکان رهگذر ساخته شد. این پروژه نشان داد که ادبیات کلاسیک ما مانند شاهنامه، از ظرفیتهای بسیار بالایی برای تبدیل شدن به آثار هنری برخوردار است. شاهنامه، بهعنوان یکی از بزرگترین و ارزشمندترین آثار ادبیات فارسی، سرشار از عناصر تخیلی، اسطورهای و حماسی است که میتوانند پایهای محکم برای تولید انیمیشنهای باکیفیت باشند.
علاوه بر شاهنامه سایر بخشهای فرهنگ کهن ما، از جمله افسانهها و داستانهای عامیانه، نیز قابلیتهای فراوانی برای ورود به دنیای انیمیشن و سایر رسانههای هنری دارند. این داستانها به دلیل بافتار فانتزی، تخیلبرانگیز و جذابیتهای ذاتی خود، میتوانند مخاطبان زیادی را به خود جذب کنند و در عین حال، ارزشهای فرهنگی و هویتی ما را نیز انتقال دهند.
در نهایت، برای حفظ و انتقال فرهنگ و هویت ملی، نیازمند تلاش جمعی و همکاری همهجانبه هستیم. این وظیفه تنها بر عهده دولت و نهادهای فرهنگی نیست، بلکه هنرمندان، نویسندگان، تولیدکنندگان آثار هنری و حتی مردم عادی نیز باید در این فرآیند مشارکت کنند. هرچه در این مسیر بیشتر تلاش کنیم و سرمایهگذاری بیشتری انجام دهیم، نتایج بهتر و ماندگارتری به دست خواهیم آورد.
نظر شما