به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شناخت ما از چین امروز، نه تنها یک ضرروت بلکه در عرصههای مختلف ارتباطات بینالمللی و دو جانبه و برای حفظ تداوم روابط دیرینه دو کشور، اجتنابناپذیر است. متاسفانه اطلاعات و فهم ما از چین امروز، آمیخته با یکسری اطلاعات غلط و بعضاً مغرضانه و افسانهای از چین است که سرمنشا آن، منابع غربی است. این گونه برداشتها و فهم از چین امروز، مختص بخش عوام جامعه ایران نیست و شامل طبقه تحصیلکرده و فرهیخته و حتی سیاستمداران و مسئولان نیز هست. کتاب «جهانبینی چینی» با عنوان فرعی ابهامزدایی از چین برای جلوگیری از منازعات جهانی تالیف دیوید دائوکویی لی و ترجمه محمدرضا نوروزپور با مقدمههایی از محمد کشاورزاده، سفیر سابق ایران در چین و محمدفرهاد کلینی، کارشناس ارشد مسائل راهبردی از سوی انتشارات خبر امروز منتشر شد. در این خصوص با محمدرضا نوروزپور، معاون مطبوعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مترجم کتاب «جهانبینی چینی» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
کتاب «جهانبینی چینی» چه اطلاعاتی به مخاطب میدهد و چرا این کتاب توجه شما را برای ترجمه جلب کرد؟
نویسنده کتاب «جهانبینی چینی» دیوید دائوکویی لی استاد دانشگاه چینخوا (تسنیگ هوا) یکی از بزرگترین دانشگاههای چین است. ویژگی نویسنده کتاب «جهانبینی چینی» این است که به عنوان مشاور به سیستم حاکمیت چین نزدیک است. همه جا هم میگوید که من دولتی نیستم اما به دلیل سواد زیادی که دارد و به دلیل اینکه سالهای زیادی از عمرش را در آمریکا بوده است، مورد مشورت رده بالای حزب کمونیست چین است. یعنی هم آمریکا را دیده است و هم در چین خوب درس خوانده است. این کتاب سال ۲۰۲۴ منتشر شده و کتاب بسیار جدیدی است که به لطف خدا همین امسال هم در ایران منتشر شد.
کتاب «جهانبینی چینی» اطلاعات بسیار به روز و خیلی جزیی از چین را به مخاطب میدهد که کمتر کسی چنین اطلاعاتی را در مورد چین منتشر کرده است. مثلاً کتاب فصلی در مورد آموزش دارد که در این بخش توضیح میدهد که مقدسترین چیز برای چینیها موضوع آموزش است و بچههایشان باید آموزش خوبی ببینند. او در این فصل سختیهای آموزش را برای مخاطب تبیین میکند. خانوادههای چینی مشقتهای زیادی را تحمل میکنند تا بچههایشان درس بخوانند. حتی خانوادههایی را مثال میزند که والدین فقیرند، مشکل مالی دارند اما از نان شب میزنند، وام میگیرند تا بچههایشان موفق شوند و به کشورهای دیگر بروند و درس بخوانند.
فصلی از کتاب به تاریخ از نگاه مردم چین میپردازد، با توجه به این فصل تاریخ از نگاه مردم چین چه اهمیتی دارد؟
فصل دیگری از کتاب در مورد تاریخ است که نویسنده در این فصل تبیین میکند که تاریخ چه اهمیتی برای چینیها دارد. میگوید تاریخ در واقع قاضی اصلی چینیها است. البته به این صراحت نمیگوید اما بالاخره چینیها به بهشت و جهنم و شب اول قبری که ما اعتقاد داریم، آنها اینگونه اعتقاد ندارند اما همه این کارها را تاریخ برایشان میکند. نویسنده این موضوع را میشکافد و مثالهای خیلی خوبی میآورد مبنی بر اینکه چگونه تاریخ از رویکرد مردم و رهبران یاد کرده است، یعنی اینکه تاریخ به زشتی یا به نیکی از مردم و رهبران گذشته یاد کرده است، برایشان حکم خدا را دارد. همواره به این نکته توجه دارند که مبادا کاری کنند که تاریخ در مورد آنها بد قضاوت کند و همین تفکر آنها را رهبری میکند.
در کتاب قبلی «رویای چینی» هم شی جین پینگ خیلی به اینها اشاره میکند. میگوید ما در چین هیچ وقت چرخ را از نو اختراع نمیکنیم. این یعنی اینکه تاریخ برای چینیها خیلی مقدس است. یعنی اگر یک چینی یک بار از یک مسیر رفت و سرش به سنگ خورد، چینی دیگری اگر دوباره از همان مسیر برود و سرش به سنگ بخورد، به زشتی از او یاد میکنند، نفرینش میکنند و از او با عنوان یک احمق یاد میکنند. یک بار در تاریخ ولو تاریخ هفت هزار سال یک بار یک نفر این مسیر را رفت و آن مسیر انتهایش به خوشیمنی تمام نشد. لذا دیگر هیچکس نباید این مسیر را برود. در چین یک بار جنگ تریاک داشتند و دو بار نداشتند. هر چیزی در چین که با شکست روبهرو شد، دو ندارد. اگر دو داشته باشد، آن کسی که باعث این شده است، بدنامتر است.
نگاه کتاب «جهانبینی چینی» به مائو یا آئین کنفوسیوس چگونه است؟
یک بار انقلاب فرهنگی به نام مائو باقی مانده است. در کتاب تبیین میکند که مائو تنها رهبر بزرگ چین است که دو اشتباه بزرگ فاحش تاریخی داشت. جهش بزرگ به پیش و انقلاب فرهنگی که مایه سرشکستگی و ننگ چینیها شد. کسی از افتخارات دیگری که او داشته است، یاد نمیکند. از او عبرت میگیرند، کسی آن اشتباهات را تکرار نمیکند و دیگر به زبان نمیآورند. این هم باز به یک فرهنگ دیگر چین برمیگردد.
در کتاب «جهانبینی چینی» آئین کنفوسیوسی را توضیح میدهد، در این آئین بزرگترها خیلی احترام دارند. اگر بزرگتری اشتباه کرد او را به تاریخ واگذار میکنند و تاریخ خودش در مورد او قضاوت میکند. مثلاً مائو باعث شد که چقدر از مردم چین بمیرند یا در انقلاب فرهنگی، فرهنگ به دلیل عقاید مائو نابود شد. میگویند همین برای او بس است و هیچ فرد چینی به زبان نمیآورد که بخواهد آن را تقبیح کند که این منش و رویکرد جزء آئین کنفوسیوس است.
مقوله فساد در کتاب «جهانبینی چینی» چگونه تشریح شده و اساساً مقوله فساد از نگاه مردم چین چگونه است؟
فصل دیگری از کتاب در مورد فساد است. این فصل به خوبی تبیین میکند که اصلاً در چین به چه چیزی فساد میگویند و در آنجا میگوید که فساد در چین از این جنس فسادهایی نیست که مثلاً شما به پلیس رشوه بدهید که بتوانید از یک مسیری رد شوید یا به یک قاضی رشوه بدهید که در پروندهای تغییر ایجاد کند. از این فسادهای خردهریز در چین وجود ندارد و چون سیستم حکومت در چین عمودی است، از بالا به پایین و دستوری هم هست، لذا مبارزه با فساد در چین یکی از کارآمدترین نوع در جهان است. یک نمونه را در پشت جلد ذکر کردهایم که چه نوع فسادی بوده است. رئیس سازمان غذا و داروی چین برای اینکه مجوز برخی از داروها را زودتر صادر کند، به عنوان رشوه آپارتمانی در هونگ کنگ یا ماشین آئودی گرفته است و چون از اختیارات دولتی استفاده کرده بود، یکی از افراد ردهبالای چین است که به اعدام محکوم میشود. کمپین مبارزه یا کارزار مبارزه با فساد در دوره شی جین پینگ خیلی مدنظر نویسنده است و خیلی خوب این را مطرح میکند که چگونه با فساد میشود مبارزه کرد.
عریضهنویسی و توجه به آن در چین چگونه است و در کتاب «جهانبینی چینی» چگونه بیان شده است؟
بخش عریضهنویسی چینیها نیز یک بخش خیلی جذاب این کتاب است. برای خود من خیلی جالب بود که در چین بر طبق یک سنت سه هزار ساله که به آئین کنفوسیوس برمیگردد، کنفوسیوس یاد میداد که رعیت باید به امپراتور احترام بگذارد و امپراتور را پدر خودشان بدانند. ولی امپراتور هم نسبت به رعیت وظایفی دارد. از جمله اینکه اگر رعیتی تظلم کرد و عریضهای نوشت و عریضه را به دست امپراتور رسانید، بر امپراتور واجب است که به داد این رعیت برسد و اینکه در طول این سالها فرهنگ احترام به عریضهنویسی در چین به وجود آمده است. بر اساس این فرهنگ هر که عریضه دارد باید کسی به داد او برسد و تظلمخواهی او جایی برود و به آن رسیدگی بشود، وگرنه جامعه رو به انحطاط میرود. لذا چه امپراتور و چه الان که رهبر حزب کمونیست هست، موظف است که به داد این رعیت برسد.
لذا دولتهای محلی در این وضعیت چه کار میکردند، وقتی میدیدند شخصی عریضه دارد، تمام سعیشان را میکردند تا این عریضه به دست امپراتور یا رهبر، نخستوزیر و رئیسجمهور نرسد و خود این یک فرآیند بامزهای داشت. مثلاً تمام دولتهای محلی در چین تمام سعیشان بر این است که رعایا و دهقانان عریضههایشان را به استاندار نرسانند. در ایامی که در پکن مراسمی هست همه ماموران سیستم اطلاعاتی استانداری به پکن فرستاده میشوند و مترصد هستند تا کسانی که با عریضه آمدند، شناسایی بشوند و نتوانند عریضه را به دست مقامات بالای حزب برسانند. در آنجا کمیسیون عریضه دارند و اگر به دست دولت برسد، دولت وظیفه دارد تا به آن رسیدگی کند. ولی استاندار و فرماندار محلی توبیخ میشوند. خود این روند سبب یک بازی جالبی در چین شده است ولی عریضهنویسی را مقدس نشان میدهد و به داد مردم باید رسیدگی بشود. کتاب نکات خیلی نغزی دارد. نویسنده قلم روانی داشته و اطلاعات خیلی خوبی داده است. کتاب «جهانبینی چینی» چهارمین اثر من در مورد چین است.
چرا بیشتر از چین مینویسید و آثاری که ترجمه کردید در مورد چین است؟
شناخت مردم ما، حتی متخصصان ما و آنهایی که میآیند و در مورد چین تحلیل میکنند از چین خیلی اندک است. حتی آنها که در عرصه سیاست خارجی کار میکنند، چین را آنطور که باید و شاید نمیشناسند و اسم چین که میآید، مردم ما بروس لی، جکی چان و نهایتاً دیوار چین را به یاد میآورند. متاسفانه به دلیل تبلیغاتی که منشا آن غرب بوده است، میگویند اینها یک مشت آدم همه چیزخوار هستند که سوسک و مار و موش و اینها را میخورند، در صورتی که واقعاً اینطور نیست.
دلیل دوم اینکه من در مورد چین مینویسم و کتابهایی را در مورد چین ترجمه کردهام، این است که اگر ما هم بخواهیم چینیها را بشناسیم باید به متونی که از خودشان هست، رجوع کنیم تا دیدگاههای آنها را به دنیا بدانیم. چین دیگر آن چین مارکسیسمکمونیسم نیست. آن چینی که یک روزی دشمن آمریکا در بازار آزاد و اینها بود دیگر نیست و الان دیگر دعوای آمریکا و چین یک دعوای ایدئولوژیک نیست. دعوای هویتی است. چینیها میگویند ما چینی هستیم و یک استدلال خیلی خوبی دارد و میگوید ۴۰ سال پیش که ما رفتیم به آمریکا درس بخوانیم همه ما مرعوب آمریکا بودیم. اما نسلی که امروز به آمریکا میرود تا درس بخواند، اصلاً مرعوب نیست، میگوید ما در چین هم عدالت اجتماعی داریم، هم رفاه داریم و هم قدرت نظامی داریم. چیزی از آمریکا کم نداریم. یعنی شی جین پینگ در این نزدیک به هفده تا هیجده سالی که حضور داشت، آنقدر اعتماد به نفس به آنها داده است که نسل جدید چین که در دنیا میرود، خیلی نسل سربلندی است و اساساً در بسیاری از زمینهها این را از آنها یاد میگیریم که اینها از مسیر آمریکا چقدر خوب توانستند با آمریکاییها مبارزه کنند و این را مدیون اصلاحاتی هستند که دنگ شیائوپینگ و جوئن لای به مائو تحمیل کردند.
میدانید که وقتی مائو مرد، نزدیک بود بر سر همین اصلاحات، یک جنگ داخلی بزرگ دربگیرد. همسر مائو و عدهای از سنتگرایان مارکسیسم مائوئیسم حتی تا مرز کشتن دنگ شیائوپینگ پیش رفتند. در یک مقطعی او را برکنار کردند و دوباره آنها غالب شدند و دنگ وقتی آمد با اینکه جنگهای درونی خیلی شدیدی داشتند ولی بعد از اینکه به قدرت رسیدند و چین را به سمت اصلاحات بردند، هیچوقت علیه اینها خودشان را بر اساس همان نگاه کنفوسیوسی تخریب نکردند. بگذریم اگر ما بخواهیم برگردیم به اخلاق اسلامی خودمان خیلی زمینههای بهتری داریم، آنجا که میگوید از اشتباهات دیگران با کرامت بگذرید و آن را بازآفرینی نکنید.
استدلال آنها برای ارتباط دوباره با غرب چیست؟
وقتی دنگ اصلاحات را شروع کرد، یک جمله خیلی معروفی دارد. در اعتراض به سنتیهایی که به او گفتند، پس چرا شما دوباره به سمت بازار آزاد و غرب و اینها رفتی؟ دنگ شیائوپینگ گفت: ما نمیتوانیم، درها را ببندیم و نفس نکشیم. ما پنجرهها را باز میکنیم. هوای تازه میآید. هر پنجرهای را که باز کنید یکسری حشرات مزاحم نیز با آنها داخل میشود. ما باید حواسمان به آن حشرات باشد، نه اینکه در کل در را ببندیم و این اصلاحات را شروع کردند و به سمتی رفتند که الان در برابر آمریکا ایستادهاند و تمام نگرانی آمریکاییها این است که تا سال ۲۰۳۰ چینیها در بسیاری از امور نه تنها به آنها برسند بلکه از آنها عبور کنند و بزرگترین نگرانی آمریکاییها این است. لذا درگیری چین و آمریکا الان بیشتر درگیری هویتی و فرهنگی است. نویسنده کتاب «قدرت نرم چینی» میگوید که چینیها علاقهمند هستند تا فرهنگ چینی را در دنیا جهانی کنند و برای آنها مهم است که فرهنگ چینی در برابر فرهنگ آمریکایی بایستد و هضم نشود. آنها سعی دارند تا آنجا که میتوانند مراقب باشند که فرهنگ آمریکایی جایگزین فرهنگ چینی نشود.
گفتنی است کتاب «جهانبینی چینی» با عنوان فرعی ابهامزدایی از چین برای جلوگیری از منازعات جهانی تالیف دیوید دائوکویی لی و ترجمه محمدرضا نوروزپور با مقدمههایی از محمد کشاورززاده، سفیر سابق ایران در چین و محمدفرهاد کلینی، کارشناس ارشد مسائل راهبردی با ۳۴۸ صفحه، شمارگان ۴۰۰ نسخه و بهای ۲۹۰ هزار تومان از سوی انتشارات خبر امروز به پیشخان کتابفروشیها آمده است.
نظر شما