جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۱
اقتباس در حوزه نمایش کودک و نوجوان برای من شیرین است

آرش شریف‌زاده کارگردان نمایش اقتباسی «کلوچه‌های خدا» گفت: من سعی کرده‌ام در نمایش‌هایی که کار می‌کنم، از روی کتاب‌هایی اقتباس کنم که نویسنده آن‌ها را به‌صورت متن نوشته است. به‌طور کل، اقتباس برای من به‌عنوان کارگردان شیرینی خاصی دارد. البته ممکن است برخی افراد این لذت را نبرند و بگویند که کارهای غیراقتباسی و آزاد، برایشان جذاب‌تر است؛ اما این بدان معنا نیست که اگر ما اقتباسی انجام می‌دهیم، کپی‌برداری کرده‌ایم.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: نمایش «کلوچه‌های خدا» به کارگردانی آرش شریف‌زاده که براساس کتابی از کلر ژوبرت تولید شده، در ادامه اجرای طرح تناوبی تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این‌روزها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود. نمایش «کلوچه‌های خدا» روایتی از پرسش‌های کودکانه درباره خداوند و شکرگزاری است که با زبانی ساده و تخیلی بیان می‌شود.

در گفت‌وگویی که با آرش شریف‌زاده داشته‌ایم، درباره روند اقتباس این نمایش، چالش‌های تئاتر کودک، نقش تخیل در اجرا و اهمیت ادبیات در شکل‌گیری نمایش‌های موفق صحبت کرده‌ایم که بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

- در فرآیند تولید نمایش برای کودکان، چه چالش‌هایی از نظر هنری یا اجرایی داشتید؟

همواره برای من بسیار مهم بوده است که به نمایش کودک و نوجوان به‌طور جدی توجه کنم؛ زیرا این موضوع معمولاً به اندازه کافی جدی گرفته نمی‌شود. من در این زمینه به خود بچه‌های تئاتری نیز اشاره می‌کنم، آن دسته از همکارانی که کار بزرگ‌سال انجام می‌دهند و کار کودک را خیلی معمولی و بی‌اهمیت می‌دانند، باید توجه کنند که تعدادی از بازیگرانی که اکنون مطرح هستند، فعالیت بازیگری خود را با کار کودک شروع کرده‌اند. این بسیار ناپسند است که کسی که در عرصه تئاتر فعالیت می‌کند و ادعایی دارد، کار کودک را به‌سادگی نادیده بگیرد. البته باید بپذیریم که برخی از آثار کودکانه واقعاً پیش‌پاافتاده و ضعیف هستند؛ اما همان‌طور که در کارهای بزرگ‌سال نیز چنین مواردی وجود دارد، در کار کودک نیز این مسئله صادق است. این گله من از همکارانم است؛ در صورتی‌که خانواده‌ها این نظر را ندارند و از تئاتر و نمایش کودک استقبال می‌کنند.

باید به چالش‌هایی که بچه‌ها دارند، رسیدگی شود؛ مثلاً باید بدانیم چه رنگ‌هایی را دوست دارند، چه فرم‌هایی را می‌پسندند، چه نوع شعرهایی را می‌خواهند و آیا طنز را ترجیح می‌دهند یا کار جدی را. همه این موارد باید در کار کودک مدنظر قرار گیرد. کار کودک تنها به این نیست که بچه‌ها دست بزنند و شاد باشند تا والدین یا بزرگ‌ترها بنشینند و بگویند: «بچه من کیف کرد». اگر کار به این صورت باشد، بچه‌ها می‌توانند به سالن عروسی بروند، از ابتدا شروع به رقصیدن کنند و خوراکی بخورند و از آن لذت ببرند. باید بین نمایش و سالن عروسی تفاوتی وجود داشته باشد؛ همچنین باید بین نمایش و جشن تولد نیز تمایزی قائل شویم. بارها بعضی افراد به‌ویژه مربیانی که از مدارس می‌آیند، گفته‌اند که نمایش باید شاد باشد. بله، شادبودن مهم است؛ اما من تأکید می‌کنم که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. یعنی بچه‌ها باید در نمایش هم گریه کنند، نه از ترس، بلکه از دلتنگی یا تعجب. حتی در برخی مواقع باید بترسند، بخندند و لذت ببرند؛ همان‌طور که در بسیاری از انیمیشن‌های معروف دنیای امروز مشاهده می‌کنیم.

در نمایش کودک، نخستین نکته این است که کارگردان و عوامل باید به کار به‌طور جدی توجه کنند؛ زیرا این امر مهم‌ترین قضیه است. اگر این گروه به‌شکل جدی به کار نپردازند، هیچ‌کس دیگر نیز به آن اهمیت نخواهد داد. شعاردادن درباره اهمیت به بچه‌ها کافی نیست؛ ما باید سعی کنیم نمایش‌هایی را ارائه دهیم که با روند زندگی کودکان هم‌خوانی داشته باشد. برای مثال، درباره مسواک‌زدن بچه‌ها و رعایت نکات بهداشتی نمایش تولید شده است؛ اما دیگر مستقیم‌گویی ثمربخش نیست. امروزه بچه‌ها اطلاعات زیادی درباره مسائل مختلف از فضای مجازی کسب می‌کنند که ممکن است به ما به‌خاطر تولید نمایش‌های معمولی و پیش‌پاافتاده بخندند. بنابراین باید با آن‌ها به شیوه‌ای متفاوت برخورد کرد و از منظری دیگر نمایش تولید کرد. بچه‌های دهه ۸۰ و ۹۰ یا بچه‌های قرن بیست‌ویکم، نیازمند گفت‌وگویی متفاوت هستند تا بتوانیم آن‌ها را در ۴۵ تا ۵۰ دقیقه نمایش، نگه داریم.

- به نظر شما چرا اقتباس از کتاب‌های کودک برای تولید نمایش اهمیت دارد؟ این کار چه تأثیری بر گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی میان کودکان دارد؟

به‌طور کلی، اهمیت اقتباس از کتاب‌های کودک به‌گونه‌ای است که اگر متن‌های دیگری را که به اقتباس مربوط نیستند در نظر بگیریم، هر یک از آن‌ها جایگاه خاص خود را دارند. به عبارت دیگر، کارهایی که به‌صورت اقتباسی تولید شده‌اند و کارهایی که به‌صورت آزاد نوشته شده‌اند، هر یک دارای اهمیت ویژه‌ای هستند. بااین‌حال، برای من به‌عنوان کارگردان، ممکن است اقتباس از یک کتاب جذاب‌تر باشد؛ زیرا این کتاب از قبل تأثیر خود را بر مخاطب گذاشته و کودکان آن را دوست داشته‌اند. حال، من آن کتاب را به‌صورت یک نمایشنامه درآورده و اجرا می‌کنم.

این موضوع برای من اهمیت زیادی دارد؛ زیرا با این اتفاق، بارها با بچه‌ها صحبت کرده و به آن‌ها نشان داده‌ام که چگونه می‌توانیم از یک کتاب مثلاً ۱۰ تا ۱۵ صفحه‌ای، یک نمایش ۴۵ تا ۵۰ دقیقه‌ای بسازیم. در این روند، ما باید مشخص کنیم کدام بخش‌ها براساس آن کتاب است و کدام بخش‌ها نتیجه خلاقیت خود کارگردان یا عوامل اجرایی است. قراردادن این مسائل در کنار یکدیگر باعث می‌شود تا نمایشی شکل بگیرد.

برای من، اقتباس بسیار شیرین است؛ زیرا می‌خواهم کتابی را که براساس تخیل و نوشته‌های یک نویسنده به نگارش درآمده، به‌صورت تصویری به نمایش بگذارم. این چالش‌ها بسیار سخت و مهم هستند. معمولاً می‌شنویم که گفته می‌شود کتاب بهتر از فیلم یا نمایش عمل کرده است و این موضوع در سینما نیز مشاهده می‌شود؛ اما من در نمایش‌هایی که بر مبنای کتاب‌ها اجرا شده‌اند، دیده‌ام که برخی موفق و برخی دیگر ناموفق بوده‌اند. یعنی ممکن است کتاب از نظر محتوا بسیار قوی‌تر از نمایش باشد.

من سعی کرده‌ام در نمایش‌هایی که کار می‌کنم، از روی کتاب‌هایی اقتباس کنم که نویسنده آن‌ها را به‌صورت متن نوشته است. به‌طور کل، اقتباس برای من به‌عنوان کارگردان شیرینی خاصی دارد. البته ممکن است برخی افراد این لذت را نبرند و بگویند که کارهای غیراقتباسی و آزاد، برایشان جذاب‌تر است؛ اما این بدان معنا نیست که اگر ما اقتباسی انجام می‌دهیم، کپی‌برداری کرده‌ایم. اقتباسی که ما انجام می‌دهیم، وفاداری به آن کتاب را در نظر دارد و موضوعات را به‌صورت تصویری‌تر ارائه می‌دهد.

حال این کار چه تأثیری بر گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی دارد؟ قطعاً تأثیر زیادی دارد. من وقتی نمایش «کلوچه‌های خدا» را اجرا کردم، ارجاعات بسیاری به کتاب داشتم و به بچه‌ها گفتم که می‌توانند آن کتاب را تهیه کنند. پس از خواندن کتاب، بچه‌ها تعجب کردند که چرا برخی شخصیت‌ها در نمایش وجود نداشتند.

اقتباس در حوزه نمایش کودک و نوجوان، برای من بسیار شیرین است

- کتاب کودک چگونه باید نوشته شود که قابلیت تبدیل‌شدن به یک نمایش موفق را داشته باشد؟ آیا شما به‌دنبال سادگی روایت هستید یا چندلایه بودن آن؟

قاعدتاً نویسنده کتاب کودک موفق به این موضوع فکر نمی‌کند که ممکن است این کتاب به‌صورت نمایشنامه درآید. او براساس بستر ذهنی خود و در ارتباط با مفهوم یک کتاب کودک، اثرش را خلق می‌کند. حال، یک کارگردان یا نمایشنامه‌نویس ممکن است از موضوع آن کتاب خوشش بیاید و شروع کند به کارکردن روی آن تا آن را به نمایشنامه‌ای تبدیل کند. بنابراین، نمی‌توان به‌طور کلی گفت که کتاب چه خصوصیاتی باید داشته باشد؛ زیرا من ممکن است به‌دنبال کتاب‌هایی باشم که قابلیت تبدیل به نمایشنامه را داشته باشند.

این در مورد من است، حال آنکه یک کارگردان دیگر ممکن است اصلاً به آن کتاب توجه نکند. به‌عنوان مثال، کتاب «کلوچه‌های خدا» مدت‌هاست که چاپ شده، اما کسی برای اقتباس آن اقدام نکرده است. شاید یک کتاب دیگر به‌شکل متفاوتی اقتباس شود. بااین‌حال، من خودم بیشتر علاقه‌مندم که براساس یک کتاب، کاری را انجام دهم؛ چراکه موضوعات و شخصیت‌ها در آن مشخص هستند و این روند به من کمک می‌کند تا تصویری از آنچه اتفاق میفتد، بسازم.

من مطمئنم که به‌دنبال سادگی هستم و فکر می‌کنم یک نمایش کودک باید بسیار ساده باشد اما در عین حال تصاویری داشته باشد که کودک را مجذوب کند. اگر بخواهم کار را برای نوجوانان ارائه دهم، ممکن است پیچیدگی بیشتری داشته باشد؛ اما برای یک نمایش ۵۰ دقیقه‌ای، سعی می‌کنم داستانی بسیار ساده و جذاب بیابم. سپس شروع می‌کنم به گسترش شخصیت‌ها و رویدادها تا بتوانند به نقطه عطف داستان کمک کنند.

به‌ندرت پیش می‌آید که داستانی را انتخاب کنم که لایه‌های پیچیده‌ای داشته باشد؛ زیرا خودم به نمایشنامه‌هایی که فانتزی هستند، علاقه‌مندم. این نوع کارها برای من جذاب‌اند و به همین دلیل سعی می‌کنم موضوعاتی را انتخاب کنم که کودکان به‌سادگی متوجه شوند. در این صورت، کودک می‌تواند ببیند که من چه کارهایی با این اتفاقات انجام می‌دهم و چه صحنه‌هایی را برای او خلق می‌کنم تا او را شگفت‌زده کنم.

- فکر می‌کنید نویسندگان کودک در خلق داستان‌هایی با ظرفیت اقتباس، بیشتر چه عواملی را باید مدنظر قرار دهند؟

من نویسنده خوبی نیستم که بخواهم در مورد این موضوع صحبت کنم. حتی خودم نیز نمی‌دانم که آیا به‌عنوان نویسنده شناخته می‌شوم یا خیر. البته، من تعدادی متن نوشته‌ام؛ اما به‌نظرم می‌رسد که در کنار نویسندگانی که بیشتر روی متن و ذهنیت خود تمرکز دارند، من در انتهای صف قرار دارم. بااین‌حال، گاهی اوقات طرح‌هایی را می‌نویسم که براساس آن‌ها دوست دارم کارهایی انجام شود و با اجازه نویسنده سعی می‌کنم تغییراتی روی آن متن اعمال کنم؛ اما هرگز خود را نویسنده ندانسته‌ام؛ زیرا برای تبدیل‌شدن به نویسنده، کارهای زیادی باید انجام دهم.

اگر بخواهم در مورد کار خودم در پاسخ به سؤال شما بگویم، به اقتباس به‌عنوان یک موضوع کلی می‌نگرم. در آن داستان، ابتدا، وسط و انتهایش را بررسی می‌کنم و سپس شروع می‌کنم به شکل‌دهی به آن. این شکل‌دهی ممکن است از نظر خوانایی باشد یا شامل صحنه‌پردازی‌های خاصی باشد که امکان اجرای آن‌ها وجود نداشته باشد. سعی می‌کنم موضوع اصلی و تفکری که را که نویسنده دارد، حفظ کنم و روی مسائل دیگری که شاید بهتر بتوان به آن‌ها پرداخت، کار کنم.

به‌عنوان مثال، در «کلوچه‌های خدا»، من یک زرافه را معرفی کردم؛ درحالی‌که ممکن است نویسنده به‌جای زرافه، آهو را آورده باشد. تغییر خاصی از نظر روند داستانی ممکن است وجود نداشته باشد؛ اما برای من مهم است که زرافه از نظر ترکیب رنگ، گریم و لباس چگونه خواهد بود. بنابراین، در اقتباس سعی می‌کنم موضوع کلی را حفظ کرده و سپس شاخ‌وبرگ‌های اضافی به آن بیفزایم.

- فکر می‌کنید هنر نمایش می‌تواند جایگاهی مشابه کتاب در حافظه جمعی کودکان داشته باشد؟

بله، صددرصد. به نظر من تئاتر نه‌تنها هم‌تراز کتاب است، بلکه ممکن است تأثیر بیشتری بر کودک داشته باشد. تأثیر کتاب به‌نوعی شخصیتی در کودک ایجاد می‌کند که با خود کتاب می‌خواند. نمایش، علاوه‌بر اینکه ذهن و فکر کودک را تحریک می‌کند، خلاقیت او را نیز به چالش می‌کشد. وقتی کودک در کنار دیگران، چه بزرگ‌سال و چه هم‌سن‌وسال خود قرار می‌گیرد، احساسات و خلاقیتش را بروز می‌دهد. ممکن است در کتاب تنها به خودش فکر کند؛ اما وقتی می‌بیند که دیگران نیز در حال خندیدن هستند، بیشتر از آن لذت می‌برد.

این اتفاق بارها در کارهای من رخ داده است؛ مثلاً صحنه‌ای بسیار معمولی وجود داشته که ناگهان دو کودک شروع به خندیدن کرده‌اند و بقیه نیز به تبعیت از آن‌ها می‌خندند؛ به‌ویژه در اجراهای مدارس، این اتفاق بسیار مورد علاقه کودکان است. ما در تئاتر این نوع تعامل را به وجود می‌آوریم. این حس جمعی در نمایش به روحیه کودکان کمک شایانی می‌کند، حتی برای کودکانی که کمی منزوی یا خجالتی هستند. این مسئله در کنار دیگر بچه‌ها حل می‌شود و این تجربه برای آن‌ها مفید است؛ اما در حین خواندن کتاب، ممکن است این نوع تعامل کمتر اتفاق بیفتد. نمی‌خواهم بگویم کتاب ضعیف‌تر از تئاتر است؛ اما مقایسه‌ای که انجام می‌دهم نشان می‌دهد که نمایش ممکن است کارایی بیشتری داشته باشد.

در درس‌های مدرسه نیز به نظر می‌رسد که ما به‌راحتی می‌توانیم مسائل را از طریق تصویر، نمایش و فیلم منتقل کنیم. یادم می‌آید که سریال «امام علی (ع)» که پخش می‌شد، در یکی از قسمت‌هایش خوارج را نشان می‌داد. من خودم این موضوع را در کتاب تعلیمات دینی خوانده بودم و فقط به‌عنوان امتحان یا یادآوری به آن نگاه کرده بودم؛ اما وقتی این سریال را دیدم، تمام وجودم تحت‌تأثیر قرار گرفت و متوجه شدم که خوارج چه کسانی بودند و چرا دشمن حضرت علی (ع) بودند. این افراد به‌خاطر سجده‌های زیاد پیشانی‌شان سیاه و زانوهایشان از نیایش‌های مکرر کبود شده بود. حالا آن‌ها فردی را به قتل می‌رسانند که مظهر پاکی و خوبی بوده است. وقتی این موضوع را در فیلم مشاهده کردم، برایم بسیار ملموس‌تر شد؛ این معجزه نمایش است.

- به نظر شما چگونه می‌توان کودکان امروز را که به فضای دیجیتال خو گرفته‌اند، به سالن‌های تئاتر کشاند؟

به نظر من، باید به همان نسبت که کودکان به‌روز می‌شوند، ما نیز باید خود را به‌روز کنیم. من باید بدانم اینترنت و ظرفیت‌های آن چگونه است و در شبکه‌های مجازی چه اتفاقاتی میفتد: چه خوب و چه بد. باید از فیلم‌های خوب و بد و فیلم‌هایی که خشن هستند یا آموزشی، اطلاعات کافی داشته باشم. حال ممکن است در مورد شادبودن یا زیبایی یک جنگل بخواهم صحبت کنم و از خدا تشکر کنم؛ اما برای بیان این مطالب و شوخی‌ها و فعالیت‌های خاصی که می‌خواهم انجام دهم، باید خود را به‌روز کنم و با بچه‌ها همگام شوم. باید ببینم انیمیشن‌هایی که آن‌ها تماشا می‌کنند، چه ویژگی‌هایی دارد و چرا یک انیمیشن خاص برای آن‌ها جذاب است. این اطلاعات قطعاً به من کمک خواهد کرد.

به نظر می‌رسد که کارگردان، نویسنده و حتی عوامل دیگر مانند بازیگران، طراحان صحنه و طراحان لباس نیز باید خود را به‌روز کنند. اگر این کار را نکنند، در نهایت به نتیجه‌ای نخواهند رسید. این واقعیت وجود دارد که برخی از دوستان ما، هنوز هم درباره مسواک‌زدن صحبت می‌کنند و می‌گویند: «اگر مسواک نزنی، دندان‌هایت خراب می‌شود.» این نوع صحبت‌ها نشان‌دهنده نداشتن رشد است. شوخی‌هایی که انجام می‌دهند، بسیار سطحی و معمولی است. کودکانی که شاید حدود سه یا چهار سال دارند، ممکن است از این شوخی‌ها لذت ببرند؛ اما وقتی سن آن‌ها افزایش یابد و به ۶ یا هفت سال برسد، دیگر به‌راحتی این مسائل را نمی‌پذیرند. آن‌ها نمی‌خواهند در مورد رعایت بهداشت صحبت کنند.

باید این مسائل را به گونه‌ای دیگر مطرح کرد. اگر موضوعی را مطرح می‌کنیم، باید به گونه‌ای باشد که کودک تلنگری کوچک دریافت کند؛ مثلاً بگوییم: «اگر مسواک بزنی، دندان‌هایت سالم می‌مانند.» سپس به داستان برویم. این تلنگر کوچک باید از سوی نویسنده، کارگردان و طراحان گریم، ماسک، لباس و بازیگران نسبت به کار کودک ایجاد شود. در غیر این صورت، بچه‌ها به آن‌ها خواهند خندید و دست‌شان خواهند انداخت. وقتی کارگردان موضوعی را به‌سادگی بیان می‌کند، خود بچه‌ها به آن می‌خندند و می‌گویند: «این چه چیزی است که می‌گوید؟ اینگونه نیست!». این نوع واکنش‌ها بسیار متداول است.

اقتباس در حوزه نمایش کودک و نوجوان، برای من بسیار شیرین است

- خودتان چقدر اهل خواندن کتاب کودک هستید؟

به‌شخصه به خواندن کتاب‌های کودک علاقه‌مند هستم و به‌طور مداوم آثار نویسندگان مختلف را مطالعه می‌کنم. به‌عنوان مثال، من بیشتر آثار رولد دال را خوانده‌ام و همچنین در اینترنت به جست‌وجوی رمان‌ها می‌پردازم. البته باید اعتراف کنم که اخیراً کمی در این زمینه کم‌کاری کرده‌ام و این امر اتفاق خوبی نیست؛ بنابراین باید بیشتر کتاب بخوانم. این موضوع هیچ توجیهی ندارد و نمی‌توانم بهانه‌ای برای آن بیاورم. مطالعه‌ام در حوزه ادبیات کودک به مراتب بیشتر از رمان‌های بزرگ‌سال است. به‌طور کلی، من در ژانر بزرگ‌سال نیز علاقه‌مند به تماشای آثار مختلف هستم و سعی می‌کنم کارهای بزرگ‌سال را ببینم؛ اما در مورد کتاب‌های کودک، باید بگویم که مطالعه زیادی داشته‌ام و همچنان به این مسیر ادامه می‌دهم.

- چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟ آیا قصد دارید نمایش‌های بیشتری براساس کتاب‌های کودک تولید کنید؟

آینده‌ای روشن و امیدوارکننده در پیش دارم. بله، بسیار علاقه‌مند هستم که براساس کتاب‌ها دوباره کار کنم. چند طرح نیز در ذهن دارم و به‌شدت تمایل دارم نمایش‌هایی را به‌طور خاص برای ایران تولید کنم. همچنین، بسیار مشتاقم که کاری در ارتباط با شاهنامه انجام دهم و به داستان‌های کهن ایرانی بپردازم. در حال حاضر، به این ایده‌ها فکر می‌کنم؛ اما باید بگویم که کمی کُند پیش می‌روم و این موضوع نباید به این صورت باشد. بااین‌حال، به‌شدت در مورد کاری که می‌خواهم انجام دهم تعمق می‌کنم تا همه جوانب را در نظر داشته باشم و از آنچه که اجرا می‌کنم، رضایت کامل داشته باشم. همچنین، دوست دارم در ژانرهای مختلف کودک کار کنم. شاهنامه یکی از مواردی است که بسیار علاقه‌مندم روی آن کار کنم و امیدوارم بتوانم پروژه‌ای را در این زمینه به انجام برسانم.

- ناگفته‌ای باقی مانده است؟

آرزومندم که نمایش کودک به‌گونه‌ای پرطمطراق‌تر برگزار شود؛ به‌گونه‌ای که صرفاً کاری تجملاتی و لوکس نباشد که تنها عده‌ای خاص بتوانند در سالن‌های ویژه با بلیط‌های آن‌چنانی از آن بهره‌مند شوند. من سعی می‌کنم نمایش‌هایی را که در دست دارم، به‌ویژه از نظر دکور و طرح، به گونه‌ای طراحی کنم که تمامی کودکان ایران بتوانند آن‌ها را مشاهده کنند. آرزو می‌کنم که اتفاقی بیفتد تا بتوانم نمایش‌هایم را در تمامی نقاط ایران به صحنه ببرم و در این زمینه بسیار پیگیر هستم. در برخی موارد موفق بوده‌ام و در برخی دیگر، متأسفانه همکاری لازم از سوی مسئولان محلی فراهم نشده است.

امیدوارم مسئولان به نمایش کودک و نوجوان توجه کنند و کارگردانان نیز کار خود را جدی بگیرند. آن‌ها باید بدانند که کار در حوزه کودک، کار ساده‌ای نیست. این نکته را به دوستانی نیز که در زمینه تولید نمایش بزرگ‌سال فعالیت می‌کنند، گوشزد می‌کنم. اگر توانایی دارند، باید جلو بیایند و کار کنند. متأسفانه تعداد کمی از استادان هستند که در زمینه کودک فعالیت کنند؛ آقای رضا بابک، آقای طهماسب، آقای جبلی، آقای شاه‌ابراهیمی، خانم برومند، خانم هنگامه مفید و بسیاری از دوستان دیگر که در این عرصه فعالیت کرده‌اند، همگی شایسته احترام و تعظیم هستند. ما از آنان آموخته‌ایم.

آقای داوود کیانیان، آقای حسن دادشکر و آقای بزدوده نیز افرادی هستند که من پیش آن‌ها درس خوانده‌ام. همچنین آقای کامبیز صمیمی مفخم و آقای بیژن نعمتی شریف که هر دو متأسفانه دیگر در میان ما نیستند و مرحوم شده‌اند. برای تمامی دوستانی که در عرصه تئاتر به‌ویژه نمایش کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم این اتفاقات بیشتر و بیشتر بیفتد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین

اخبار مرتبط