شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۲
نشست ادبی «ماه خدا» برگزار شد

نشست ادبی«ماه خدا» با حضور جمعی از شاعران و اهالی ادب کشورهای حوزه ایران فرهنگی به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این نشست ادبی که شامگاه ۱۷ اسفند در پیام‌رسان اجتماعی بله برگزار شد، سیدتصور مهدی، شاعر پارسی‌زبان و استاد دانشگاه اورینتال پتنای هندوستان بیان کرد: در سراسر جهان ماه پر برکت رمضان از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردار است، به گونه‌ای که حتی غیرمسلمانان نیز احترام زیادی برای این ماه مبارک قائل هستند. حدود ١٥ درصد مسلمانان در هند زندگی می‌کنند، بنابراین ماه رمضان در اینجا با شور و اشتیاق برگزار می‌شود و از ماه شعبان مردم خود را برای این ماه پر فیض و برکت آماده می‌کنند. همین که هلال ماه مبارک رمضان نمودار می‌شود به یکدیگر تبریک می‌گویند و برای هم دعا می‌کنند که این ماه برای آنان با سلامتی سپری شود تا به صورت کامل بتوانند روزه بگیرند.

وی افزود: در هند مثل سایر نقاط دنیا در ماه مبارک مساجد از دیگر ایام سال پر رونق‌ترند و پر از جمعیت روزه دار می‌شوند. در اکثر مساجد ختم قرآن و در برخی جاها کلاس‌های دینی و مذهبی برگزار می‌شود. در شب‌های قدر این عبادات و نیایش بیشتر می‌شود و اعمال شب قدر در مساجد دست جمعی برگزار می‌شود، شب زنده داری، در یک شب صد رکعت نماز خواندن و تلاوت قرآن در این شب‌ها خیلی رواج دارد.

در این برنامه که با بداهه‌نویسی محسن شعبانی همراه بود شاعرانی و هنرمندانی چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، علیرضا رجبعلی‌زاده کاشانی، سیدمسعود علوی‌تبار، محمدمهدی عبداللهی، احمد رفیعی وردنجانی، ناصر دوستی، نغمه مستشارنظامی، میترا ملک‌محمدی، زهرا پرویزی، معصومه هرمزی‌مقدم، فاطمه ناظری، فاطمه شکل‌آبادی، سارا عبداللهی‌فر، فرزانه قربانی، سیده‌کبری حسینی بلخی، آسیه مرادپور، زهره یوسفی، نگین نقیبی و سیده کوثر حسینی توچای حضور داشتند.

برخی از اشعار ارائه شده در این محفل را مرور می‌کنیم:

احمد رفیعی وردنجانی

آمدی ماه رحمت و غفران، السلام علیک یا رمضان

ماهِ درکِ حلاوتِ قرآن، السلام علیک یا رمضان

هرطرف هرکجا به زیبایی، سبز و پر برکت و تماشایی

شده گسترده سفره ی یزدان، السلام علیکَ یا رمضان

می شود با تو روح مان تازه، شورِ احساسِ مان بی اندازه

باتو هر دردمان شود درمان، السلام علیک یارمضان

آمدی ای نسیم جان پرور، رمضان الکریم جان پرور

سویِ تنها خوش آمدی ای جان، السلام علیک یارمضان

لحظه‌هایت ز نور آکنده، هدیه داری برای هر بنده

السلام ای بهارپُرباران السلام علیک یارمضان

دست از خواست‌های تن شُستن خویش را فارغ ازهمه جُستن

در دل لحظه‌های نابِ اذان السلام علیکَ یا رمضان

ماه صبر است، ماهِ تمکین است، حاصلِ صبرمان چه شیرین است

طعم خشنودیِ خدایِ جهان السلام علیکَ یا رمضان

رطب جنتی ببخشندش، شهدی و شربتی بنوشندش

هر که دل کنده از تعلقِ نان، السلام علیک یا رمضان

خیز و آماده شو تو هم ای جان، همنوا با تمام دهر بخوان

السلام علیک یارمضان السلام علیک یا رمضان

محمد مهدی عبداللهی

تا نشاندند سر سفره احسان، ما را

راه دادند در این روضه رضوان، ما را

یعنی از سمت سماوات، بشارت دادند!

رمضان می‌دهد آرامش قرآن، ما را

کیست هر آینه در عرش، پر از آوازست؟

نیمه شب خوانده به دل، سوره انسان ما را!

فرصت عاشقی از سمت افق نازل شد

محو عشق است نماز شب جانان، ما را

باز از مأذنه، گلبانگ وفا می‌آید

می وزد رایحه رحمت سبحان، ما را!

با نسیم سحر و عطر ابوحمزه و اشک

ابر دل برده در اندیشه باران، ما را

چشم دل وقت سحر منتظر دلدار است!

کاش پایان برسد روزه هجران ما را

فرزانه قربانی

سحرها که می‌جویم از او نشان را

تکان می‌دهد شاخه ارغوان را

به اذعان گلدسته‌ها، حضرت عشق

به عطر خود آغشته کرده اذان را

خودم را سپردم به دست کسی که

نگه داشته بی‌ستون آسمان را

خدایی که در دشت‌ها منتشر کرد

صدای خوش باد آوازه‌خوان را

خبر دارد از خلوت خاک و دانه

که رویانده این سبزه‌های جوان را

هنرمندی‌اش را نشان داده وقتی

کشیده پس از گریه رنگین‌کمان را

چه زیبا به من یاد داده است تسبیح

به مدحش بچرخانم عمری زبان را

ناصر دوستی

این ماه فرصتی‌ست که از خود رها شویم

تا میهمان سُفره ناب خدا شویم

ماه خداست، لحظه قُربانی مَن است

باید دوباره وارد کوی منا شویم

طرحی جدید ریخته بر خشت خشتمان

دست خدا خوش است که از نو بنا شویم

باید شکست روزه سرخ سکوت را

وقتش رسیده تا که سراپا صدا شویم

تا آب گردد این یخ بَدخیم جانمان

باید که گرم ندبه و سوز دعا شویم

دله‌ا همه پُرند و مجال قصیده نیست

امشب خوش است وارد حال بُکا شویم

داریم ما هوای خدا را اگر به سر

باید که از هوس بَری و بی‌هوا شویم

باید به عرش پُل بزنیم و صَلا زنیم

در پلّه‌های عرش پُر از ربّنا شویم

این است نردبان خدا نردبان وصل

امّیدوار وَعده سبز لقا شویم

هنگام اِنّی اَسئلُکَ مِن بَهائِک است

دلبسته بِرَحمَتکَ کُلُّها شویم

بر لب وَ کُلُّ نورِکَ نَیِّر دَم سحر

یکریز غرق زمزمه مِن بَها شویم

نگین نقیبی

به لحظه‌های ندامت، به چشم بارانی

به توبه‌های نصوح از خطای پنهانی

به هر دعای سحرگاه و لحظه افطار

به لحظه‌های عظیم و شریف مهمانی

به بغض‌های نهانی و در گلو مانده

به اشک‌های غریب از سر پشیمانی

به حرمت نفس قُدسی سحرخیزان

به لحظه‌های مناجات و ربناخوانی

شود که با کرم خود مدد کنی یا حق

مرا فدایی خاک رهش بگردانی

عمادالدین ربانی

تمام ماه به‌جز مِهر لایزالی نیست

چه روشن است! شبی قدر این لیالی نیست

ندیده قامت ماه هلال‌ابرو را

کسی که در رمضان، قامتش هلالی نیست

خوشا به‌حال شمایی که خوب می‌دانید

امید بستن بر عشق، خوش‌خیالی نیست

چراغ هر شب خورشیدی است؛ یا شافع

شفیع ذرّه‌مقامان، علی (ع) است عالی نیست؟

تویی بهاره من یا محول‌الاحوال

کسی به غیر تو حالا در این حوالی نیست

بهار دیده رسیده است، از یمین و یسار

به یمن چشم ترم، فصل خشک‌سالی نیست

نگاه من خبر از روشنای دل دارد

نگاه آینه‌ها، خالی از زلالی نیست

فرشته زیر پر و بال من به حیرت گفت:

کسی که پر زده آن مست لاابالی نیست؟

معصومه هرمزی مقدم

مرا بخوان به سمت خود که بی‌پناهم ای خدا

به اشک‌های نیمه شب به ناله‌های بی صدا

اقامه بسته قامتم به روزه از غبار دل

زلال می‌کنی مرا ز نفس می‌شوم رها

چه میهمان سرکشی! چه میزبان عاشقی

عروج می‌دهی مرا سحر به برکت دعا

مجیر و جوشن و هوای حمزه ثمالی‌ات

به عرش می‌برد شبی، تمام ظلمت مرا

بهار دل، بهار جان، به وقت روزه داری‌ام

به سفره اجابتت نشسته‌ام چه باصفا

اذان به وقت عاشقی، موذن و دم سحر

خوشا دوباره ماه تو خوشا نوای ربنا

شکسته بال و عاشقم به آیه‌های روشنت

مرا بخوان به سمت خود که بی‌پناهم ای خدا

زهره یوسفی

ماه رویت شد هلال و چشم من شد مبتلا

در تو پنهان می‌شوم ای ماه زیبای خدا

آسمان چتر سفیدش را فراهم می‌کند

باز باران می‌زند بر شانه‌های ربنا

می‌دود اشکم به روی گونه دنبال پناه

می‌شود چادر نمازم کنج محرابت رها

چشم‌ها را محرم مهر کلامت می‌کنم

مات دریای وجودت می‌شوم بی‌ادعا

می‌زنم بال و پری بر آسمان بام تو

می‌دهم جان در جواب نامه‌های آشنا

من که قدر لحظه‌ها را لحظه‌ای نشناختم

در پناه قدر تو همواره می‌گیرم شفا

می‌رسد بانگ اذان مغرب از گلدسته‌ها

می‌شود لایق کنی من را به توفیق دعا؟

تا سحر سجاده‌ام غرق نگاهت می‌شود

ساحلم آرامش از موج تو می‌گیرد خدا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین