به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، نویسنده کتاب «زیر درخت بلوط» در ۴۸۲ صفحه بخشی از هویت و اصالت و آداب و رسوم مانده و یا فراموش شده مردم روستای ۷۵۰۰ ساله «سرسختی علیا» را در حوزههای تاریخ و طبیعت و آداب و رسوم به خوبی با قلم مکتوب به تصویر کشیده است.
کتاب «زیر درخت بلوط» تالیف جمشید اثناعشری و ویراستاری اسماعیل آریایی و مدیریت هنری جواد رضایی در ۴۸۲ صفحه به قطع وزیری و شمارگان ۱۰۰۰ جلد توسط انتشارات «آریاداد» در ۹ فصل شامل فصل اول «تاریخ باستانی و جغرافیا»، فصل دوم «مالکیت و مدیریت»، فصل سوم «کشاورزی و باغداری»، فصل چهارم «مشاغل»، فصل پنجم «آموزش و فرهنگ»، فصل ششم «فرهنگ و سنتها و سرگرمیها»، فصل هفتم «امور زیربنایی»، فصل هشتم «نام آوران «وفصل نهم تصاویر و منابع چاپ شده است.
در فصل پنجم «آموزش و فرهنگ» در حوزه شاعران اسامی شمس الله اثنا عشری، عبدالوهاب (علی) مجیدی، وحید بیگلری، مصطفی منصوری و نرگس شهی منش و در حوزه اهل قلم و رسانه نیز نامهای علی اکبر یزدانی، ناصر شیخی اثنا عشری، امین عظیمی، مریم منصوری، محمدرضا اقبالی، علیرضا رضایی، محمود اقبالی، عادل بهمنی، مجید منصوری و شاهین منصوری روستای سرسختی علیا به چشم میخورد.
در مقدمه کتاب «زیر درخت بلوط» به قلم ابراهیم اصلانی عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه اراک آمده است: «ایران پهناور سرزمین اقلیمها، اقوام و فرهنگهای گوناگون است. مردمان این سرزمین اگرچه مشترکات فرهنگی، زبانی و مذهبی فراوان دارند، در عین حال در تعامل با طبیعت و از رهگذر رخدادهای تاریخی، خرده فرهنگهای پرشماری را نیز پدید آوردهاند، تا بدان اندازه که گاه اهالی دو روستای مجاور هم، به رغم یکسانی و اشتراکات فرهنگی، زبان یا گویش و آداب و رسوم خاص خود را دارند.
در عصری که موجبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی توسعه و تنوع شگرف رسانهها، یکی شدن و همسانی همه جانبه فرهنگی و زیستی را پدید آورده، کوشش شایسته و پربهایی است که اهل فکر و فرهنگ برای نگهداری میراث گرانبهای مردمان جای جای این سرزمین دست به قلم شده و به ثبت و ضبط آنها بکوشند خوشبختانه چنین حرکت ارزشمندی توسط اهالی علم و فرهنگ در حال انجام است. جمشید اثنا عشری نویسنده کتاب «زیر درخت بلوط» یکی از آنانی است که هم دغدغه فرهنگی و هم دلبستگی، مهر و تعهد به زادگاه پدری، «روستای سرسختی علیا» دارد. ایشان در کتاب «زیر درخت بلوط» به نیکی به خاستگاهشان ادای دین کردهاند و نکات ارزشمندی را درباره تاریخ، طبیعت و جامعه روستایی سرسختی علیا برای آیندگان به یادگار گذاشتهاند تلاششان ستوده باد.»
روستای «سرسختی علیا» روستای ۷۵۰۰ ساله استان مرکزی
روستای «سرسختی علیا» یکی از ۶۴ هزار و ۲۸۴ آبادی این مملکت و یکی از ۱۲۷۱ روستای دارای سکنه استان مرکزی متعلق به بخش مرکزی شهرستان شازند است. چنانکه در این کتاب (در بخش تپه باستانی قلاع) اشاره شده است، تقریباً پیشینهای معادل ۷۵ قرن، یعنی ۷۵۰۰ سال دارد.
در سال ۱۳۹۵ هجری شمسی باستان شناسان اسکلت مردی بلند قامت را با تعدادی از لوازم زندگی که همراه و در کنار او دفن شده بود، کشف کردند و برای آنان مشخص شد که این اسکلت مربوط به ۷۵۰۰ سال پیش است. از آن روز نام روستای «سرسختی علیا» به عنوان روستای ۷۵۰۰ ساله وارد رسانههای مکتوب و سپس مجازی شد و معلوم شد که این روستا بیش از ۷۵ قرن تاریخ دارد.
نویسنده کتاب «زیر درخت بلوط» میگوید: برای مردم نگاری «سرسختی علیا» با جدیترین مانع که کمبود مستندات در این زمینه بود، مواجه شدم. در میان اسناد در دسترس اهالی کنونی «سرسختی علیا» اسناد معاملاتی مربوط به دوران پادشاهی سلسلههای قاجار، زند و افشار هم وجود دارد که در بخش اسناد و تصاویر در انتهای کتاب برخی از آنها ارائه شدهاند ولی در مورد زندگی این مردمان تاکنون سند معتبری حداقل به دست بنده نرسیده است و بدیهی است که این مهم به تنهایی میتوان مانع نگارش مردم نگاری یک روستا شود.
محدوده زمانی مردم نگاریِ کتاب را قرن چهاردهم هجری در نظر گرفتم. هنوز هم پیران سالخوردهای در سرسختی علیا زندگی میکنند که بیش از ۹۰ سال و بعضی از آنان حتی نزدیک به ۱۰۰ سال عمر دارند.
نگارش این کتاب که میتواند نگارش سرنوشت اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و سیاسی ساکنان سرسختی اولیا در ۱۰۰ سال منتهی به قرن پانزدهم هجری شمسی باشد، نوعی انجام وظیفه و ایفای مسئولیت است.
نگارش و انتشار این کتاب گام اول برای به دست دادن چهرهای از کالبد کهن و جان برنا و زایای سرسختی است که احتمال گامهای بعدی را به دنبال خواهد داشت.
بنا به گفته نویسنده کتاب «زیر درخت بلوط» مسیر فرهنگ، مسیر فراموشی است و چنان که افراد میمیرند و فراموش میشوند، کلمات نیز میمیرند، واژگان به فراموشی سپرده میشوند، آیینها رسمها، رفتارها و بازیها به سرعت از یاد میروند و شاید این فراموشی فرهنگی، ناشی از تغییر سبک زندگی و سرعت بالای تکنولوژی نسبت به سرعت فرهنگ است.
بنده در فرایند تأمین محتوای کتاب، به نوعی استخراج مطلب و کشف اطلاعات کردهام و در بسیاری از موارد با بیش از چهل– پنجاه نفر از پیران و سالخوردگان روستای مذاکرات، مکالمات و ملاقاتهای حضوری داشتهام، تا به یک واقعیت، یک نام، یک رسم، یک بازی، نام یک ابزار دست یابم و البته یافتهام را در صحبت با دیگران راستی آزمایی کنم که تا به اطمینان برسم.
در بخشی از پشت جلد میخوانید:
«…سینه کوه «آقا بی مامُد» قرارگاه درختان بلوط است که گیسوان سبز و انبوه بر پیکر کوه رها کردهاند. فارغ از هیاهوی آن همه درخت، بلوط تنهایی در ضلع شمالی ریشه در خاک دارد و در انزوای خلسه آور خویش سالیان دراز، شنوای زمزمه غریب است. زیرا درخت تخته سنگی است با حفرهای در میانه اش که اهالی به آن کِلُک میگویند...
کودک بودم گوش را بر آن حفره میگذاشتم به هوای شنیدن صدای گنگ و مبهم که در خیالم تفسیر راز آلود جهان دیگر بود.
...روزی که غبار شهر بر تنم سنگینی میکرد، بار دیگر در سرزمین آباد و اجدادی، از کوه بالا رفتم سراغ تک درخت بلوط را گرفتم، هنوز تنها و در انزوا بود. گوشم را به صدای آشنای حفره تخته سنگ که یار دیرینه درخت بود، سپردم.
سرسختی، کودکیهایم، شعرها، آواها، سنتها و مردمانش همه با هم، همچون گروه کُر در سراسری ذهنم همخوانی میکردند و رشته تسبیح ذهن من آنها را به یکدیگر متصل میکرد. این کتاب حاصل آن آواهاست.آواهایی که به گوشم رسید و در کتاب «زیر درخت بلوط» راوی دیروز و امروز سرزمین ۷۵۰۰ ساله شد…»
نظر شما