سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سید حسن حسینینژاد: بهار، تنها در به گُل نشستن درختان و بارانهای نرم فروردین خلاصه نمیشود. بهار، گاهی در ورقهای یک کتاب جوانه میزند، در سطرهایی که عطرِ زندگی میدهند و در داستانهایی که چون جویباری زلال، جان را از زمستانهای کهنه عبور میدهند.
در این روزهای سبز که آفتاب آرام و بیشتاب از لابهلای شاخههای نورسیده سرک میکشد و بوی بهار در کوچهها جاری میشود؛ دل و ذهن نیز میتواند پذیرای نوشیدن جرعهای از کلمات شود و مجالی برای درنگ در میان واژهها و غرق شدن در جهان داستانها و دوستی دوباره با کتاب پیدا کند.
نوروز و «باغ زیتونیچشم»
اگر در میان آوای پرندگان و بوی عید و تعطیلات دلنشینش هوایِ روایتی از جنس زندگی کردید؛ کتاب «باغ زیتونیچشم» گزینهای برای ورق زدن و خواندن است.
اثری به قلم سید حسین میرکاظمی، از پیشگامان داستاننویسی مدرن در گرگان که ۳۳ داستان کوتاه و بلند خلق کرده است.
کتاب داستانی در ۳ فصل و ۱۲۴ صفحه که نخستین بار در سال ۱۳۸۹ شمسی روانه بازار نشر شد که فصل سومش، «داستانهای نوروزی» نام گرفته و قصههایی با عناوینی چون پرنده سپید نوروزی، نوروزهای من، ۷۷۷۷ نوروز و نوبهار و نوروز در خود دارد.
داستانهای این مجموعه هرکدام به گوشهای از زندگی، خاطرات و فرهنگِ سرزمین گرگان و دشت گره خورده و سید حسین میرکاظمی، همچون بسیاری دیگر از آثارش ما را به کلامی شاعرانه با نگاه ویژه به زیست بومش مهمان میکند.
مأنوس با فرهنگ زیست بوم
در گوشهای از داستانِ کوتاهِ «پرنده سپید نوروزی»، میخوانیم: «ساعتِ تحویلِ سالِ نو نزدیک شد. لباس سپید، پیراهن کتانی سپید و کفش سپیدش را پوشید.برای دیدار پرندههای سپید، خودش را معطل نکرد. پرندههای سپید، آواز به منقار به عمق آسمان، چپ و راست گردن میکشیدند» و یا در داستان «نوروزهای من» وقتی میخوانیم: «حظ دارد نونواری لباس. از کفش پا تا برق انداختن پارافینی پیچاپیچ کاکُلم. دید و بازدید خانه مادر بزرگ، عمو، دایی، عمه و خاله. مرغانههای رنگین و سکهها، عیدی نوروز من». جملگی در کنار حال و هوای نوروزی، نشان از نویسندهای دارد مأنوس با فرهنگ زیست بومش که عاشقانه و شاعرانه کلمات را برای خلق داستانش به کار میبرد.
سید حسین میرکاظمی در سومین داستان بخش «داستانهای نوروزی» کتابش که طولانیتر از دو قصه قبلی است، کلمات را جوری در کنار هم قرار داده که در کنار رنگ و بو، معانی و مفاهیم بعضاً عمیقی را پیش روی مخاطبش نمایان میکند که شاید سطری چون «ما گُلپریهای این سالها بودیم که نتوانستیم چَم و خَمِ خطهایی را بخوانیم تا از گزند مصون بمانیم». مثالش باشد.
مادر بزرگ و پدر بزرگ
در قصه «نوبهار و نوروز» که پایان بخش داستانهای کتاب «باغ زیتونیچشم» و بلندترین قصه، داستانهای چهارگانه نوروزی کتاب است، در کنار روایت شاعرانه از مهیا شدن برای نوروز و خانه تکانی و تدارک شیرینی و تنقلاتش، از مادر بزرگ و بابا بزرگ گفتنش آن را خواندنی کرده است.
هر چند این قصه با اندکی تفاوت، سالها پیش با عنوان «باغ، بهار و نوروز» در کتاب مجموعه داستان ۲۱ قصهای «زن و این گمان» توسط نشر آژینه برای نخستین بار در سال ۱۳۷۹ منتشر شده بود.
در مجموع سید حسین میرکاظمی، نویسندهای برآمده از دل فرهنگ و زیست بوم گرگان و دشت، آموزگاری که سالها به نسلهای مختلف آموخته و در عین حال با قلمش روایتگر زندگی مردمان این دیار بوده است.
به گزارش ایبنا، سید حسین میرکاظمی متولد اردیبهشت سال ۱۳۲۱ در گذر دباغانِ محله سرپیر شهر گرگان، آموزگار بازنشسته، نویسنده، داستان نویس، گردآوردنده و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات فولکور و عامیانه، شاعر، مدیر انتشارات و کتابفروشی سابق آژینه، نقاش و روزنامهنگار است.
از او با عناوینی چون پیشگام داستاننویسی مدرن در سرزمین گرگان و پدر داستاننویسی نو در استان گلستان یاد میشود.
میرکاظمی از نویسندگان نام آشنا در عرصه ملی و از بانیان شکلگیری کانون نویسندگان و شاعران گرگان در سال ۱۳۵۸ شمسی و در ادامه مجله کتاب فصل و فصل گرگان است و تا به امروز از او بیش از ۳۰ عنوان کتاب منتشر شده است.
او نخستین اثرش که بابتش نیز جایزهای گرفت را با عنوان «دانش و بینش در روستا» در ۲۲ سالگی قلمی و روانه بازار نشر کرد. همچنین از دیگر افتخارات او انتخاب رمان «یورت» در سال ۱۳۷۲ به عنوان بهترین رمان سال و برنده جایزه مجله گردون است.
نام و آثار سید حسین میرکاظمی نیز فراتر از مرزهای کشورمان سفر کرده که میتوان به ترجمه کتاب داستان «آلامان» از او به زبان آلمانی و نیز نقاشی شدن جلد کتابهای «حماسه گوراوغلو و قیراتم» و «۳۳ قصه از سرزمین ایران» او توسط کورا هایس، بانوی هنرمند نقاش آمریکایی و تصویرگر کتاب کودکان در سال ۱۴۰۰ شمسی بر روی یکی از دیوارهای شهر مینیاپولیس اشاره کرد.
در بهار سال ۱۳۹۸ و با همراهی شهروندان و اهل قلم گرگان و استان گلستان، پویشی مجازی برای نامگذاری زادروز سیدحسین میرکاظمی، به عنوان روز ادبیات داستانی گلستان در تقویم این دیار به راه افتاد که سرانجامش هنوز مشخص نیست.
نظر شما