از ديگر نامزدهاي اين بخش بايد به فيلمهاي «بورات: درسهاي فرهنگي از آمريكا براي ارتقاء ملت پر افتخار قزاقستان»، «كودكان بشريت»، «كودكان كوچك» و «نوشتههايي بر يك رسوائي» اشاره كرد، كه از ميان آنها فيلمنامهي «مرحوم» نوشتهي «ويليام موناهان» مستحق دريافت جايزه دانسته شد.
اما «مرحوم» از هيچ كتابي اقتباس نشده بود، اين فيلم اقتباسي بود از يك فيلم هنگكنگي به نام «روابط جهنمي». كارگردان آن «آندرو لاو» و «سوئي فه ماك» بود و در سال 2002 ساخته شده بود، در آن سال هم جوايز داخلي فراواني را از آن خود كرد.
اما ديگر فيلمها كتابي را پشتوانهي خود داشتند. «كودكان بشريت» از كتاب كابوسوار نويسندهي مشهور داستانهاي پليسي، «پي.دي.جيمز»، اقتباس شده بود و چندي پيش برندهي جايزهي نوزدهمين دورهي جوايز فيلمنامه نويسان يو.اس.سي در رشتهي فيلمنامههاي اقتباسي شد. «كلايو اوئن» و «جولين مور» در اين فيلم بازي كردهاند و «آلفونسو كوآرون»، «تيموثي جي. سكستون» و «كلايو اوئن» فيلمنامهي آن را اقتباس كردهاند.
«كودكان كوچك» نيز نام رماني است از «تام پروتا» كه «تاد فيلد» كارگردان فيلم، خود آن را اقتباس كرده است. تام پروتا بر خلاف ناماش آمريكائي است و نامزد آكادامي آوارد آمريكا به عنوان بهترين رماننويس شده است. او اين كتاب را در سال 2004 نوشته است.
«نوشتههايي بر يك رسوائي» نوشتهي زوئه هلر است و در سال 2004 به چاپ رسيده است. آن طور كه ميگويند او استاد نوشتن رمان به سبك گزارش است. در اين كتاب نيز مانند «همه آن چيزها كه ميداني» از ترسهاي روحي انسان صحبت كرده و مردماني را به تصوير كشيده كه در آن غرق شدهاند.
ساشا كوهن، بازيگر فيلم «بورات: درسهاي فرهنگي از آمريكا براي ارتقاء ملت پر افتخار قزاقستان»، علاوه بر فيلمسازي كتابهم مينويسد. او در سال 2003 هم كتابي پر فروش دربارهي يك «دي.جي» نوشته است. چندي پيش كوهن به همراه آنتوني هينز كتابي نوشت با نام «بورات...» كه بعدتر تشخيص داد آن را به فيلم تبديل كند. بسياري از منتقدان اين فيلم را توهين محض به ملت قزاقستان دانستهاند.
سال گذشته اين جايزه به فيلم «كوهستان بروكبك» ساختهي «آنگ لي» داده شد كه اقتباسي بود از داستان كوتاه خانم «آني پرو». آني پرو نويسنده و روزنامهنگار امريكائي است و براي كتاب «The shipping news» (1993) جايزهي پوليتزر گرفته است، او دوبار برندهي جايزهي او.هنري شده است.
«كوهستان بروكبك» فيلم موفقي بود كه پشتاش چنين نويسندهاي با چنين كارنامهاي وجود داشت. داستان آنقدر قوي بود كه بحثي در مورد فيلمنامهاش نبود، بلكه پيدا كردن كارگردان معضل تهيه كننده شده بود كه در نهايت از «آلمادوبار» دريغ و به «آنگ لي» ارزاني شد. اما «مرحوم» از يك فيلم «هنگكنگي» اقتباس شده بود كه اعتبار چنداني پشتاش نبود و كسي آن را نديده و چيزي راجع به آن نشنيده بود، اما «مرحوم» هم گيشه را داشت هم منتقدان از آن راضي بودند.
نظر شما