چاپ نخست كتاب «حديث در نگاه خاورشناسان» تاليف دكتر فروغ پارسا از سوي دانشگاه الزهراء(س) منتشر و روانه بازار نشر شد. اين اثر به بررسي و تحليل مطالعات حديثشناختي پروفسور «هارالد موتسكي» برجستهترين و تاثيرگذارترين حديثپژوه معاصر غربي ميپردازد.
پيدايي خاورشناسي به معناي تحقيق درباره افكار و عقايد شرق از قرون وسطي آغاز شده بود. بهنظر ميرسد از قرن شانزدهم بدينسو، فعاليتهاي خاورشناسان به شكل سازمان يافتهاي گسترش يافت و قرآن و حديث اسلامي در مركز ثقل مطالعات آكادميهاي اسلامشناسي غرب قرار گرفت. حديث در كنار قرآن، مهمترين منبع شناخت اسلام است. حديث در عين حال كه مسلمانان را به سنت پيامبر(ص) پيوند ميزند، براي شناخت تفسير، تاريخ عقايد، فقه، اخلاق و احكام هم به كار ميآيد. خاورشناسان نيز به همين دلايل به مطالعه درباره حديث علاقهمند شدهاند.
نخستين مطالعات غربي در زمينه حديث، از سده هفدهم آغاز شد. در واقع هربلو (1625-1695) -خاورشناس فرانسوي- در دايرةالمعارفي به نام كتابنامه شرقي، مقالهاي درباره حديث تدوين و بهگونهاي اجمالي آن را به غربيها معرفي كرد. پس از آن، در اثناي سده نوزدهم، برخي كتب حديثي، ترجمه و تصحيح شد؛ ولي پژوهشهاي گستردهتر درباره حديث تقريبا در نيمه آن سده و در خلال مطالعات تاريخي درباره سيره پيامبر(ص) سامان گرفت. ميتوان ملاحظه كرد در آثار اين دوره كه با رويكردي تاريخي بنياد به انجام رسيده بود، اعتبار تاريخي حديث تا حدودي پذيرفته شد. پس از آن، در اواخر اين سده، گلدتسهير (1921- 1850 ) -خاورشناس مشهور مجاري- با رويكردي اثباتگرايانه به مطالعه تفصيلي درباره حديث پرداخت. گلدتسهير كه ادعا ميكرد پژوهش مستند و عميقي در منابع اسلامي انجام داده است، اعلام كرد احاديث پيامبر(ص) و صحابه اعتبار تاريخي ندارد، چرا كه عموما در دوران امويان و عباسيان گزارش شده و در نتيجه بسط و تكامل فقه و اصول عقايد مسلمانان شكل گرفتهاند. اگرچه پيش از وي خاورشناسان ديگري در اينباره مطالعاتي انجام داده بودند، رويكرد شكاكانه گلدتسيهر به صورت الگو و دستورالعملي براي غربيان در پژوهشهاي حديثي به كار رفت. در سال 1950، خاورشناس ديگري به نام «شاخت» (1969- 1902)، نظريه گلدتسيهر درباره حديث را پيگيري كرد. وي در خلال پژوهشهاي خود، روش نويني براي نقد متن و سند احاديث ارائه كرد و ادعا كرد كه با اين روش ميتواند تاريخ ظهور يك حديث و چگونگي جعل آن را تعيين كند. «شاخت» بدين نتيجه رسيده بود كه همه احاديث فقهي منتسب به پيامبر(ص) ساختگي هستند و در اواسط قرن سوم هجري، بعد از زمان شافعي، بهوسيله نظريهپردازان مكاتب فقهي متاخر پديد آمدهاند. «شاخت» ميگويد احاديث مكررا جعل شدهاند و علاوه بر جعل متن، جعل در سند هم صورت گرفته است.
نتايج مطالعات «گلدتسيهر» و «شاخت» -يعني جريان شكگرايي كه در غرب عليه حديث، شگل گرفت- به يك معنا سنت ديرينه مسيحيت در نفي اسلام و وهن پيامبر بزرگوار اسلام(ص) را بار ديگر زنده كرد. اين جريان، اين بار حديث پيامبر(ص) را نشانه گرفته و با ادعاهاي به ظاهر علمي در صدد نفي اعتبار و ابطال واقعيت آن بود. در مقابل اين جريان، حركتهايي در دفاع ا زحيثيت و اعتبار حديث شكل گرفت كه مسلمانان و برخي از دانشمندان غربي در شمار آن بودند.
در اواخر سده بيستم، با تحولات فلسفه علم و پديداري جريان پست مدرنيسم و عطف توجه انديشمندان غربي به فرهنگ و تمدن ملل ديگر -يعني شكلگيري دوره فرهنگي- علوم انساني دستخوش تحولات جدي شد و در آستانه هزاره سوم، موج جديدي از حديثپژوهي در غرب آغاز شد كه هارالد موتسكي -خاورشناس آلماني- در شمار پيشگامان آن است.
اين تاريخچه از فعاليتهاي غرب در زمينه حديث نشان ميدهد در خلال چهارصد سالي كه از عمر شرقشناسي ميگذرد، كارهاي نسبتا مفصلي در مورد حديث انجام شده كه بازتاب آن در محافل علمي ما بسيار كم رنگ است. در واقع، مراكز آموزشي و پژوهشي ما در مورد چگونگي مطالعات حديثي در دنياي غرب و تحولات آن تقريبا بياعتنا بودهاند. اين مراكز نه تنها در صدد پاسخگويي و دفع شبهات اينگونه مطالعات نبودهاند، بلكه حتي آثار غربي را تبيين و توصيف نيز نكردهاند؛ چنانكه به جز ترجمه چند مقاله، هيچ تلاش ديگري در اين عرصه صورت نگرفته است. اين در حالي است كه دفاع از مباني ديني و اعتقادي، سنت هميشگي عالمان ديني ما بوده است. امامان بزرگوار شيعه، از جمله امام صادق(ع) و امام رضا(ع)، ازپيشگامان مناظره و مباحثه با مخالفان اسلام بودهاند و شبهات و سوالات اهل كتاب و زنادقه را پاسخ ميگفتهاند. به هر روي، به نظر ميرسد تبيين روزآمد مطالعات غربيان و نيز تحليل تحولاتي كه در رويكردهاي اين نوع مطالعات صورت گرفته است، بايد در اولويت پژوهشهاي ما باشد.
با توجه به اين ضرورت، تحليل روششناسانه مطالعات حديثشناختي در غرب با محور پژوهشهاي حديثي هارالد موتسكي، موضوعي است كه در نوشتار حاضر درباره آن بحث ميشود. اين تمركز نيز صرفا با شخصيت و پيشينه علمي موتسكي ارتباط دارد.
به نظر ميرسد اين نوشتار نخستين اثري است كه در آن مطالعات حديثي موتسكي به تفصيل مطرح شده، زيرا در زبانهاي اروپايي نيز تحليل روششناسانهاي از كارهاي وي صورت نگرفته است. همچنين ميتوان ملاحظه كرد اين نخستينبار است كه مطالعات خاورشناسان براساس روششناسي و رويكرد فلسفي آنها جريانشناسي شده است.
پروفسور موتسكي در سال 1948 ميلادي در برلين آلمان متولد شده و از سال 1968 تحصيلات خود را در زمينه اديان تطبيقي، فرهنگ و زبانهاي سامي، مطالعات اسلامي، تاريخ مدرن و انجيلشناسي در دانشگاههاي بن و پاريس وكلن ادامه داد. موتسكي در سال 1978 دكتراي خود را از دانشگاه بن دريافت كرد.
موتسكي در جريان اين رساله با فقه و منابع فقه اسلامي آشنايي پيدا كرده است. او در سالهاي 1983- 1979 در جريان يك دوره آموزشي در انستيتوي مردمشناسي تاريخي، درباره كودكي، جواني و خانواده در فرهنگ اسلامي تحقيق ميكرد در طي اين تحقيق، با ساختار نظام خانواده در اسلام آشنا ميشود و گويا تحت تاثير اين نظام قرار ميگيرد. از سال 1983 تا 1989، به عنوان استاديار «مركز تاريخ و فرهنگ خاورميانه» در دانشگاه هامبورگ فعاليت ميكند. همچنين، در فاصله سالهاي 1989 تا 1991، استاد ناظر مطالعات اسلامي در دانشگاه هامبورگ بوده است. از سال 1991، به عنوان دانشيار در مركز زبان و فرهنگ خاورميانه در دانشگاه «نايمخن» در هلند و از سال 2000 تا كنون با سمت استادي در همان مركز فعاليت داشته است.
چاپ نخست كتاب «حديث در نگاه خاورشناسان» در شمارگان 1000 نسخه، 391 صفحه و بهاي 47000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما