چاپ نخست كتاب «سنت روشنانديشي در اسلام و غرب (نگاه تطبيقي به مباني فلسفه روشنانديشي و فلسفه مشاء اسلامي)» تاليف سيدحسن اخلاق با مقدمه دكتر سيديحيي يثربي، از سوي موسسه انتشارات اميركبير منتشر و روانه بازار نشر شد._
پژوهش حاضر با گذر از دو جريان حاكم «پيروان حكمت اسلامي» و «مخالفان فلسفه اسلامي»، كه به طور يكسان به وانهادن ما در ذيل تاريخ غربي منجر ميشوند، با تحقيق درباره دو سنت فلسفي سترگ، براي گشودن افقهاي «روشنانديشي» در فلسفه و فرهنگ اسلامي گام برميدارد.
با توجه به عنوان اين كتاب، كاوش حاضر بر اين دو فلسفه متمركز ميباشد و نميتوان از آن انتظار داشت كه به ديگر مكاتب فلسفي در جهان غرب يا جهان اسلامي به نحو مستقل بپردازد. گزينش اين دو فلسفه، از ميان فلسفههاي گوناگون، ميتواند چون هر گزينش ديگري خود پرسشبرانگيز باشد. پاسخ به اين پرسش، با بيان اهميت اين دو فلسفه در كل، از سويي و اهميت آنها براي جامعه و به ويژه انديشمندان مسلمان در قرن حاضر از ديگر سو، به دست ميآيد.
بر اساس مطالب كتاب، فلسفه روشنانديشي در قرن هجدهم و در اروپا شكل گرفت، ولي عمدتا آن را جنبشي فارمليتي (CDOP,E) و جهانشمول (REP,CE) ميدانند كه هر چند خود را بازگشتي به تصورات كلاسيك يونان و مخصوصا روم ميدانست، ولي عملا به منبعي براي تاسيس جهاني نو در اروپا و امريكا تبديل شد. (CDOP,E) آيندهاي ديگر براي بشر رقم زد، آيندهاي كه اكنونِ ما در آن است.
كارل ياسپرس مينويسد: «روشنانديشي جنبشي است غربي كه در آن انسان با نيروي ايمان به خرد كوشيد تا درباره جهان، اخلاق، دولت و دين به يك شناسايي طبيعي دست يابد. آنچه كه اين جنبش را ـكه آري گفتن به زندگي، شوق به پيشرفت و نگريستن به افقهاي آينده از ويژگيهاي آن استـ پاس ميدارد، اراده به آزادي در انديشيدن و سياست است. اين حركت كه ماجراي پرخطر دستيابي به استقلال انسان را برعهده دارد، انگيزه خود را از ايده انسانيت ميگيرد و از انسان غايتي به خودي خود ميسازد (ياسپرس، 1372، ص 359).»
فلسفه روشنانديشي، از معدود فلسفههايي است كه مستقيما زندگي انسانها را شكل داده است. يعني براي تبيين نسبت ديگر فلسفهها با وضعي كه ايجاد كردهاند نياز به استدلالها و استنباطهاي مفصل و متفاوت است، اما براي تبيين نسبت وضع فكري، فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و حقوقي روزگار ما با روشنانديشي، با امر پيچيده و اختلافانگيزي روبهرو نيستيم. از اين جهت غير فيلسوفان حرفهاي هم به وضوح، بر پيوند روزگار ما با فلسفه روشنانديشي واقفاند. ارتباط عصر ما با روشنانديشي دو سويه است؛ از سويي، دوران معاصر (با تمام برجستگيها و برافتادگيهايش) خود فرزند عصر روشنانديشي است و از ديگر سو، با توان و پتانسيل روشنانديشي ميتواند براي رفع معضلات و تنگناها گام بردارد.
كتاب فلسفه روشنانديشي ارنست كاسيرر (كه مبناي اين پژوهش ميباشد) نه فقط به تنهايي شهرتي معتبر دارد، كه مايه شهرت خود كاسيرر نيز شده است. دونالد فيليپورن، در وصف اين كتاب مينويسد: «كاسيرر [...] به سه دليل، معروف است: فلسفه فرهنگش (كه مبتني بر مفهوم خاص وي از "صورت نمادين" است)؛ مطالعات تاريخياش پيرامون مساله شناخت در رويش فلسفه مدرن و علم؛ و آثارش پيرامون نوزايي و روشنانديشي» (Cassirer، PEOP).
بارزترين، شايعترين و مسلمترين مصداق مفهوم فلسفه در فرهنگ اسلامي، فلسفه مشاء است. اين نكته تا بدانجا اهميت دارد كه حتي ميتوان گفت ديگر مكاتب فلسفي چون حكمت اشراق و حكمت متعاليه، با توجه به همانندياي كه با فلسفه مشاء دارند، فلسفه خوانده ميشوند، و هر قدر از ويژگيهاي فلسفه مشاء دور ميشوند، همان قدر به تئوسوفيا (حكمت الهي) نزديك ميشوند.
در دنيايي كه جهان اسلام از يك سو با شرقشناسي مستشرقان، به شيئي بيجان در برابر باستانشناسان غربي تبديل شده است و از ديگر سو اسلامهراسي، شنيدن هر نوع صدايي از مسلمانان را مشكل ميسازد، سخن گفتن از فلسفهاي اسلامي كه مميزه خود را عقلانيت ميداند، ميتواند هم به آرامش جهان كمك كند و هم وجه فراموش شدهاي از اسلام، يعني هويت تاريخي ما را آشكار سازد. در چنين سخن گفتني ما بر پايه تاريخ و از تريبون فرهنگ و فكر خويش، ولي با زباني انساني و همگاني سخن ميگوييم.
نويسنده اين اثر در مقدمه كتابش مينويسد: «با توجه به مشكلات و مشقات فراوان، نويسنده كوشيد تا در حد توان خود، به پرسشهاي اين پژوهش پاسخ گويد و زمينه كارهاي سترگ بعدي را بگشايد. بدينمنظور پس از جمعآوري مطالب و تحصيل مطلوب، به هنگام نگارش و براي تسهيل انتقال مطلب به مخاطب، همه مطالب به ترتيب در پنج فصل "نگاهي تاريخي و رويكردي تطبيقي"، "فلسفه در دو سنت"، "عقلگرايي در دو سنت"، "آراء در پرتو مباني" و "نتيجهگيري" به نظم و نگارش درآمدند. بديهي است كه با توجه به اهميت يا گستردگي هر موضوع نميتوان انتظار داشت كه كميت مباحث بخشها با يكديگر مشابه باشد. هر بخشي در گام نخست، حاوي ارائه تصور فلسفه روشنانديشي از آن موضوع، سپس ارائه تصور فلسفه مشاء اسلامي از آن و در پايان نتيجهگيري تطبيقي است.
حاصل سخن آنكه در اين بخشها نه تنها امكان تطبيق به دست آمد، كه موارد مشخص در پايان هر بخش بيان گرديدند. ولي به منظور سهولت امر در پايان بخشها، بخش مستقلي نيز به نتايج همه بخشها اختصاص يافت.»
چاپ نخست كتاب «سنت روشنانديشي در اسلام و غرب (نگاه تطبيقي به مباني فلسفه روشنانديشي و فلسفه مشاء اسلامي)» در شمارگان 1000 نسخه، 307 صفحه و بهاي 62000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما