نشست نقد و بررسي رمان «بادبادك باز»، نوشتهاي از خالد حسيني نويسنده انگليسي زبان افغانستاني تبار، روز گذشته در سراي اهل قلم برگزار شد. در اين نشست كه با حضور جمعي از مترجمان و علاقه مندان برگزار ميشد، جمشيد ارجمند، مهسا محبعلي و احسان عباسلو به سخنراني پرداختند.
در ابتداي اين جلسه، احسان عباسلو ضمن شرح مختصري از داستان «بادبادك باز» و همچنين زندگي نويسنده اين كتاب، در مورد فيلمي كه بر اساس اين رمان ساخته شده توضيحاتي ارائه داد.
وي تصريح كرد : اين فيلم كه اكثر بازيگران آن افغانستاني و يا ايراني هستند، به زبان فارسي تهيه شده و تا ماه نوامبر (آبان)، در سينماهاي امريكاي شمالي اكرن خواهد شد.
پس از توضيحات جمشيد ارجمند به انتقاد از اين رمان پرداخت. وي در مورد «بادبادك باز» گفت: چرا يك نويسنده افغانستاني نبايد رمان خود را به زبان فارسي خلق كند تا برگي بر ادبيات و فرهنگ سرزمين خودش افزوده شود؟ من به هر حال اين رمان را كتاب مفيد و مطلوبي نديدم و نگاه من به آن نگاهي منفي است.
اين منتقد ضمن تاكيد بر اينكه هدف خالد حسيني جلب توجه افكار عمومي غرب با استفاده از برخي از وقابع بين المللي است،افزود : علت توجه به اين كتاب اين است كه بخش عمده آن در افغانستان ميگذرد. آن هم در افغانستاني كه هنوز كودتايي در آن صورت نگرفته است.
وي ادامه داد: اما هيچ خبري از جنجالهاي اقوام و قبيلههاي افغانستان در اين كتاب نيست. خالد حسيني افغانستان را در يك خانواده مرفه و اشرافي با خلق و خويي انگليسي خلاصه كرده است. ساختمان زندگي در اين خانواده آن چنان غربي است كه به عنوان مثال اتاق مخصوصي براي سيگار كشيدن دارند و به سبك خانوادههاي اشرافي انگلستان زندگي ميكنند.
ارجمند از تصوير سازي به عنوان يكي از نكات قوت «بادبادك باز» نام برد و گفت : در ساختار اين رمان تصوير اهميت دارد و نويسنده با ذهنيت تصوير ساز خود، فضا را به خوبي توصيف كرده است. همچنين توصيف طبيعت و معماريها در اين اثر خوب پرداخته شده است.
به باور اين منتقد،در رمان «بادبادك باز» افراط و تفريط زياد است. وي در اين مورد گفت : پرداخت برخي از شخصيتها بسيار افراطي است. يك جواني در كتاب تصوير ميشود كه نمونه زشتي و اهريمن خويي است و ديگري نمونه خوبي و پاكي.
پس از ارجمند، مهسا محبعلي، به ايراد سخنراني پرداخت. وي در طول سخنان از حضور اسطورههاي شرقي، بها دادن بي مورد به امريكا و افراط هاي گوناگون در اين كتاب سخن گفت.
محبعلي گفت: خالد حسيني به شدت تحت تاثير شاهنامه فردوسي قرار داشته است. داستانها و اسطورههاي شاهنامه، زير مجموعههاي اين رمان را تشكيل ميدهند و به عنوان مثال داستانهايي چون رستم و سهراب، رستم و اسفنديار، و جنگ ايران و توران پايههاي رمان خالد حسيني هستند.
وي ادامه داد: در خود رمان نيز شخصيت امير كه راوي داستان است و تمام ماجرا از ديدگاه او نقل ميشود، داستاني از شاهنامه را براي دوستش ميخواند و اولين بارقههاي داستان سرايي او از همان جا شكل ميگيرد.
وي سپس استفاده از اسطورههاي شرقي و فارسي در اين كتاب را تشريح كرد و گفت: ردپاي اسطورههايي چون پسر كشي و ماجراهايي همانند ماجراي حضرت ابراهيم و پسرش اسماعيل در اين رمان به وضوح ديده ميشود.
اين منتقد اضافه كرد: اما هنگامي كه شخصيتهاي داستان از افغانستان مهاجرت ميكنند و به امريكا ميروند و در آن هنگام است كه ناگهان اسطورههاي شرقي كتاب جاي خود را به اسطورههاي غربي ميدهند. در غرب كاملا بر خلاف شرق افسانه پدر كشي وجود داشته و در داستان «بادبادك باز» ميبينيم كه چگونه شخصيت پدر امير پس از مهاجرت به امريكا، دچار زوال ميشود.
محبعلي از ساخت اين رمان انتقاد كرد و عنوان ساخت كه «بادبادك باز» با شناخت مخاطب غربي تلاش كرده صرفا پر فروش باشد.
اين منتقد همچنين از نگاه اين كتاب به ايالات متحده امريكا انتقاد كرد و گفت: نويسنده بدون توجه به مصيبتهاي افغانستان صرفا تلاش كرده تصويري خرسند كننده از امريكا ارائه دهد. او كه در يك خانواده اشرافي و به دور از مشكلات مردم افغانستان پرورش يافته است، تمام مشكلات اين كشور را به گردن مردم آن انداخته و از امريكا تصويري چون بهشت موعود ارائه داده است.
پس از سخنان محبعلي، احسان عباسلو مجددا به ايراد سخنراني پرداخت و طي آن شيوههايي كه بايد براي نقد اين رمان مورد استفاده قرار گيرد را مورد بررسي قرار داد. وي همچنين آغاز و پايان اين كتاب را نكات برجسته آن دانست.
در پايان اين جلسه، سه منتقد حاضر در جلسه به چند سوال برخي از حاضرين پاسخ گفتند.
حضور برخي از نويسندگان و مترجمان همچون مهدي غبرايي كه خود نيز ترجمهاي از رمان «بادبادك باز» ارائه داده است، در ميان حاضرين جلب توجه بود.
نظر شما