دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۱
131 سال از تولد خالق «باکره و کولی» گذشت

دیوید هربرت لارنس، معروف به دی.اچ لارنس، نویسنده، شاعر، مقاله نویس و نقاش بریتانیایی، 131 سال پیش در 11 سپتامبر 1885 متولد شد. از او چندین عنوان کتاب در ایران به ترجمه رسیده است. لارنس به شاعری معروف شده است که داستان می‌نوشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، 131 سال پیش در 11 سپتامبر 1885 میلادی، دی.اچ لارنس، شاعر و نویسنده بریتانیایی، دیده به جهان گشود. 

دی اچ لارنس که در زمره بهترين نويسندگان قرن بيستم به حساب می‌آید و از آثار معروف او می توان به "رنگين کمان"، "طاووس سفيد"، "پسران و عشاق" و "زنان عاشق" اشاره کرد. اما معروف ترين اثر او "معشوق خانم چترلی" است، خلاصه شده اين داستان با عنوان "فاسق ليدی چترلی" در ايران ترجمه شده است.

از روی آثار لارنس چند فيلم از جمله روباه ( مارک ريدل 1967) باکره و کولی ( کريستوفر مايلز) ساخته شد. 

ديويد هربرت لارنس در روز يازدهم سپتامبر 1885 در شهر ايستوود ناتينگهامشاير در انگلستان به دنيا آمد. او چهارمين فرزند يک کارگر معدن بود. مادرش آموزگاری بود که از نظر تحصيلات بسيار بالاتر از پدرش بود. کودکی لارنس در فقر و اختلافات خانوادگی ميان پدر و مادرش گذشت. به تشويق مادرش به هنر و ادبيات علاقه مند شد.

بسياری از شخصيت های اصلی داستانهای لارنس برگرفته از شخصيت مادرش بوده است. شخصيت زنی تحصيل کرده، از طبقه ای متوسط که همواره در تقابل و تضاد با شخصيت مرد از طبقه کارگری جامعه است. در سال 1910 لارنس به مادرش که در حال احتضار بود با خورانيدن داروی خواب آور کمک کرد که مرگی آسان داشته باشد. 

اين بخشی از واقعيتی بود که سه سال بعد، لارنس آن را در رمان «پسران و عشاق» گنجانيد.

لارنس پس ازپايان تحصيلات مقدماتی اش در ناتينگهام، با بورسيه تحصيلی ای که به دست آورد، تحصيلاتش را در دانشگاه ناتينگهام ادامه داد. نخستين رمان او «طاووس سفيد» بود که در سن 27 سالگی آن را منتشر کرد.

او در 29 سالگی با زنی 35 ساله به نام فريدا ويکلی ازدواج کرد، اين حال اين زوج در دو دهه پايانی عمر لارنس به بسياری از کشورها سفر کردند. آنها در سال 1924 به شهر کوچکی در ايالت نيومکزيکوی آمريکا رفتند و مدتی را در آنجا گذراندند، جايی که لارنس مقاله معروفی به نام «نيو مکزيکو» را در آن به پايان برد.

لارنس در روز دوم مارس 1930 در فرانسه درگذشت و بنا به خواست خودش در زمان حياتش، جسدش را سوزاندند. اما بعدها فريدا، خاکستر باقيمانده از جسدش را به محلی که زمانی محل زندگی شان بود، منتقل کرد و آن را در بنای يادبودی که برای او ساخته شده بود، پخش کرد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علیرضا ۱۲:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۶/۱۹
    این روزها، جمله ای از پاراگراف نخست رمان معروف دی. اچ. لارنس را پیش خودم مدام تکرار می کنم: "مهم نیست آسمان چند بار بر سرمان خراب شده باشد."

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها