پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۱
اشراق، مقصد نهايي اديان باستاني ايران است

ژيلا ده‌بزرگي، كارشناس ادبيات عرفاني، در نشست «دين و فلسفه در ايران پيش از اسلام» گفت: فلسفه وجودي انسان در آيين‌هاي باستاني ايران، تلاش براي رهايي از بدي و نابودي و رسيدن به دانايي مطلق و اشراق است._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست دين و فلسفه پيش از اسلام، عصر ديروز (چهارشنبه، 27 بهمن) در سراي اهل قلم خانه كتاب برگزار شد. در اين نشست، علي‌محمد صابري، دبير جلسه و دكتر ژيلا ده‌بزرگي، كارشناس ادبيات عرفاني، حضور داشتند.

صابري شعار اصلي زرتشت را نهفته در «پندار نيك، گفتار نيك و پندار نيك» دانست و گفت: كردار نيك به معناي همان عمل صالح است كه در دين اسلام به آن اشاره شده. اين گفته او هسته مركزي اخلاق به شمار مي‌آيد.

وي افزود: نيچه در كتاب «چنين گفت زرتشت» اين پيامبر را خالق اخلاق و جوينده و يابنده آزادي معرفي مي‌كند. زرتشت وظيفه انسان را گزينش خير و تشخيص آن از شر مي‌داند. فلاسفه غرب زرتشت را حتي زنده كننده ايمان مي‌پندارند.

صابري يكي ديگر از نكات مهم درباره رابطه زرتشت و فلاسفه را تاثير اين پيامبر بر سقراط دانست و گفت: زرتشت در سروده‌هاي آسماني خويش عبارتي دارد كه با شعار سقراطي «خودت را بشناس» هماهنگ است. زرتشت در اين سروده با تاكيد بر توجه به خويشتن بيان مي‌كند كه اين خود، همه چيز جهان را دربر دارد.

وي افزود: «حقيقت روحانيه» تمام وجودمان را به خود اختصاص داده است. زرتشت بيان مي‌كند كه همه چيز توسط اين حقيقت روحانيه شناخته مي‌شود و اگر انسان درون خود را در جايي ديگر بجويد، در واقع از خود دور شده است. مقصود زرتشت از خود و حقيقت روحانيه،‌ خداوند است.

سپس ژيلا ده‌بزرگي گفت: اديان ايراني پيش از اسلام در پاسخ به اين سه سوال پديد آمدند: از كجا آمده‌ايم، آفريننده ما كيست و فلسفه وجود انسان و جهان چيست؟

وي با بيان اين كه «دين هر ملتي جداي از بافت تاريخي آن نيست» اظهار كرد: براي شناخت اديان باستان ايراني بايد تاريخ اين سرزمين را نيز بررسي كرد. به عنوان نمونه، خدايان در ايران باستان با تصويرپردازي‌هاي اساطيري همراه بودند.

ده‌بزرگي اديان ايران باستان را مشتمل بر پنج آيين زرتشتي، زرواني، مانوي، مزدكي و گنوسي دانست و گفت: غير از دين زرتشتي، ساير آيين‌ها، برداشتي از زرتشتي و ساير آيين‌ها يا حركت‌هاي اجتماعي بودند.

وي افزود: آيين زرتشتي 1000 تا 1200 سال پيش از ميلاد مسيح ظهور كرد. زرتشت خدا را «مزدا» ناميد كه به معناي خردمند و فرزانگي است و بعدها با لقب اهورا يعني سرور همراه شد. سال‌ها پس از ظهور آيين زرتشتي، انديشه كهن ايراني به آن آميخت. به اين ترتيب اهورامزدا از مقام يكتايي سقوط كرد و اهريمن در برابر او قرار گرفت و ثنويت مشخصه اين آيين شد.

ده‌بزرگي تمامي اديان ايران باستان را شكل گرفته بر پايه اساطير دانست و به ذكر برخي روايت‌هاي اسطوره‌اي از آفرينش انسان و جهان در آيين زرواني پرداخت.

وي درباره آيين مانوي گفت: ماني در پايان حكومت اشكانيان در شمال بابل به دنيا آمد. پدر او از اهالي همدان بود و در جواني به فرق گنوسي پيوست. مانويت در دوره شاپور گسترش يافت، اما بهرام، ماني را در دوره حكومت خود به زندان افكند. آيين مانوي تركيبي از گنوسي، تناسخ بودايي، مسيحيتي كه با يهوديت آميخته شده است و همچنين زرتشتي بود. اصول اعتقادي مانويت نيز بر ثنويت استوار بود.

وي درباره آيين زوراني گفت: درباره دين بودن اين آيين، مدركي در دست نيست. برخي آن را به دوره اردشير دوم و عده‌اي آن را به نيمه دوم حكومت هخامنشي نسبت داده‌اند. دوره شكوفايي اين آيين در دوره ساساني بود و اصول اعتقادي آن نيز بر پايه ثنويت قرار داشت. گفته مي‌شود كه زروان هزار سال نيايش مي‌كند تا فرزندي از او به وجود آيد كه فرمانروايي كل هستي به او سپرده شود، اما در لحظه‌اي شك به دل زروان راه مي‌يابد و به همين دليل فرزند او اهريمن مي‌شود.

ده‌بزرگي با بيان اين كه «آيين مزدكي را دين ندانسته‌اند» گفت: اين آيين در واقع، نهضت اجتماعي بود كه پيروان آن به تحول گسترده در جامعه و خارج شدن ثروت از اختيار عده‌اي معدود اعتقاد داشتند. اسناد مكتوبي از اين آيين وجود ندارد، زيرا معتقدان به آن را توده روستاييان تشكيل مي‌دادند.

وي درباره آيين گنوسي گفت: گنوسيس به معناي دانستن و آيين گنوسي مبتني بر شناختن است. اين آيين نيز آميخته به انديشه‌هاي افلاطون و زرتشت است و بر پايه ثنويت قرار دارد. به اعتقاد پیروان این آیین، حقيقت به شكل اسرارآميزي در زمان‌هاي گذشته وجود داشته است كه توسط افرادي كه شايستگي داشتند، نسل به نسل انتقال يافت. پيروان آيين گنوسي معتقدند روح به دنبال آزادي است و نيل به اين آزادي با آگاهي تحقق مي‌يابد. آگاهي نيز از طريق وحي دست‌يافتني است.

ده‌بزرگي در جمع‌بندي از آيين‌هاي باستاني ايران گفت: نخستين موضوعي كه در اين آيين‌ها جلب نظر مي‌كند، ثنويت يعني وجود دو خداي روشنايي و تاريكي و همچنين نبردي است كه ميان اين دو در مي‌گيرد. در اين آيين‌ها سه دوره زماني گذشته، حال و آينده وجود دارد. دو خداي روشنايي و تاريكي در زمان گذشته از يكديگر جدايند. در زمان حال با يكديگر آميخته شده، مي‌ستيزند و در آينده نيز اين ستيز به پيروزي خير و روشنايي و برتري او بر تاريكي مي‌انجامد.

وي افزود: انسان در اين آيين‌ها به دليل فراموشي و غفلت، قدرت مقاومت را از دست مي‌دهد و تنها از طريق تلاش آگاهانه است كه مي‌تواند به اين قدرت دست يابد. فلسفه وجودي انسان‌ها در آيين‌هاي باستاني ايران تلاش براي رهايي از بدي و نابودي و رسيدن به دانايي مطلق و اشراق است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط