مراسم رونمايي کتاب «رویکردها و روشهای پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت» با حضور نویسندگان اين اثر و استادان پژوهش در رشته علوم تربیتی، در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد. در اين نشست ضمن برشمردن نقاط ضعف شيوههاي پژوهشي از تكراري بودن و تقليدي بودن تحقيقات كشور انتقاد شد.-
وی چالش نخست را «مقلد بودن به جای محقق بودن» دانست و گفت: ضعف بسیاری از تحقیقات در کشورمان تکراری بودن و تقلیدی بودن آنهاست که اين ضعف در رسالهها و پایاننامهها پررنگتر است و محققان حتی زحمت مسالهسازی را به خود ندادهاند.
طلایی ادامه داد: محقق باید عاشق مسالهاش باشد، با آن زندگی کند و درونیاش کرده باشد اما هنگامی که مساله نیست، مجبور به تقلید و تکرار می شویم و به یقین از کار تحقیقی تا کار تقلیدی فاصله بسیار است.
وی چالش دوم را «پروژه بودن تحقیقات و نه پروسه بودن آن» دانست و گفت: همه تلاشهای محققان ما معطوف به محصول است که آن هم انباشتهای از نوشتههای دارای ساختار منظم متنی مشخص را شامل ميشود اما تربیت محقق مستقل به عنوان هدف آموزش عالی در صورتی محقق میشود که روحیه پژوهشگری در افت و خیزهای انجام پژوهش و یادگیریهای آن شکل گیرد.
استاد دانشگاه علوم تربیتی ادامه داد: روحیه پژوهشگری زمانی شکل میگیرد که دانشجو در دوره مشخصی با اتکا به نوآوری و ابتکارات خود و راهنماییهای استاد، منابع و شبکههای انسانی اجتماعی و فرهنگی را در حوزه مطالعاتیاش شناسایی کند و این يافتهها را به سرمایه تبدیل کند که با این فرایند در کنار دريافت یک مدرک دکتری، صاحب چندین مدرک دکتری میشود.
چالش سوم به اعتقاد طلایی، «آموزش محور و پژوهش محور نبودن دوره دکتری» در کشورمان است. وی در اینباره گفت: در سایر کشورها سازو کار ویژهای برای این امر تدارک دیده شده، در حالی که ساز و کار دکتری در کشور ما را نه مي توان پژوهشمحور دانست، نه آموزش محور و نه حتی تلفیق سازگاری از این دو. در واقع، دانشجو بدون مساله وارد دوره دکتری میشود.
استاد دانشگاه علوم تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد: شاید بتوان پذیرفت که دانشجو بدون مساله وارد دوره کارشناسی ارشد شود اما بدون مساله وارد دوره دکتری شدن یعنی قرار گرفتن در یک دوره تولیدی که تنها گذراندن دورههای تحصیلی اهمیت مییابد.
وی مدعی شد که در کمتر دانشگاهی در سطح دنیا دانشجوی دکتری تازه فارغالتحصیل را استادیار و مدرس دروس تلقی میشود، مگر آنکه پوشه تحقیقاتی او در حین و قبل از آن دوره تحصیل، تجربه تحقیق یا تدریس مستقل یا گروهي را نشان دهد.
طلایی برالزامآور بودن تدریس دانشجوی فارغالتحصیل دوره دکتری در کنار استادان با تجربه و انجام تحقیقات گروهی تاکید کرد و گفت: «استادیار» به مفهوم واقعی یار و دستیار استاد بودن است. در حالي كه من مسیر معینی را که به تربیت محققان خبره و اثرگذار بینجامد، دستکم در تجربه اندک تدریس در ایران نمیبینم.
استاد دانشگاه علوم تربیتی، آخرین چالش را در تربیت محقق «روش پژوهش» در کشورمان دانست و گفت: نگاهی به روشهای پژوهشی از چند دهه گذشته، تا حدود زیادی ثبات دامنه اهداف و ارزشها در نظامهای تعلیم و تربیت را نشان میدهند اما این مقایسه درباره روشهای تحقیق و تدریس، ما را از وجود تعییرات اين دامنه آگاه میکند.
وي از همگام نبودن با این «تغییرات روشی» و متحول نشدن شیوه تحقیق در کشورمان انتقاد کرد و گفت: این مساله را میتوان در ترجیحات روششناختی محققان ایرانی در پایاننامهها، پروژههای تحقیقاتی و کتابهای تحقیقاتی مشاهده کرد.
طلایی سپس این پرسش را مطرح کرد که آیا تا کنون محققان وابسته به این سبکهای مقدماتی و متوسط تحقیقی به مجلات و مراکز معتبر تحقیقی ارایه کردهاند تا نبض کارهای تحقیقی در کشورمان را نسبت به جهان به دست آوریم؟!
وی در پایان سخنانش به کارهای پراكنده انجام شده تا 10 سال پیش در حوزه مطالعات کیفی در اين رشته در قالب ترجمه آثار اشاره کرد و از نگارش دو کتاب در دو سال اخیر به نام «روششناسی مطالعات برنامه درسی» نوشته دکتر مهرمحمدی و همکاران و «رویکردها و روشهای پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت» ابراز خرسندي کرد.
سپس دکتر «نرگس سجادیه» استاد دانشگاه و یکی از مولفان کتاب، به بیان پیشینه تالیف کتاب پرداخت و گفت: همیشه تضادهای فرهنگی و اجتماعی در زمینههای مختلف فرد با اجتماع از دوره کارشناسی ذهنم را به مشغول كردهاند.
وی ادامه داد: هنگامی که به دوره دکتری وارد شدم، ابتدا «عاملیت انسان» (نظریه انسان عامل) و در پی آن «میشل فوکو» نظرم را به خود جلب کردند. علاوه بر آن که در دوره دکتری برای درس «روششناسی» منبع ویژهای نیافتم. در این هنگام، رویکرد تبارشناسی فوکو در دوره پساساختاری را برای پژوهشم برگزیدم. پس از این پژوهش کلاسی، در دوره دکتری از پیشنهاد پروژه دکتر باقری در زمینه روششناسی فلسفی استقبال کردم و به آن تحقیق کلاسی، پربارتر و عمیقتر پرداختم.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) انگیزه دیگرش برای پژوهش در روششناسی فلسفی و سپس تبدیل آن به کتاب را آشفتگی در نظریههای موجود بهویژه در میان فیلسوفان مسلمان در این باره عنوان کرد و گفت: نظریههای مختلف در موارد متعدد مطرح میشدند که تمامی آن را به نحوی به تعلیم و تربیت ارتباط میدادند و این شبهه در ذهنم ایجاد شد که الزاما تمامی فلسفهها نمیتوانند به تعلیم و تربیت مرتبط شوند و فلسفه تعلیم و تربیت باید قالبی برای خودشان برگزیند که این دغدغه خام به دغدغه تبيين روش در این کتاب منجر شد.
وی اظهار امیدواری کرد آنچه مختصر در کتاب درباره تبارشناسی بیان شده، مخاطبان را به سمت این روش جلب کند و پژوهشهایی نيز که در آینده با توجه به این کتاب صورت میگیرند، چالشها و بنبستهای روشهای نظری ارایه شده در کتاب را نمایان کنند.
در ادامه این مراسم، دکتر «طیبه توسلی» عضو هیات علمی دانشگاه قم و از نویسندگان کتاب، طی سخنانی از مساله تعلیم و تربیت سخن گفت که از ابتدای مقطع تحصيلي كارشناسي ذهن او را درگیر کرده بود و همچنين این پرسشها که هر یک از واژه های تعلیم و تربیت چه مهفومی دارند، در کنار هم چه مفهوم تازهای مییابند و چرا در کتاب «نان و حلوای» ابوریحان این دو موضوع جد از هم عنوان شده است.
وی طرح این مسالهها را آغازگر پژوهشش در زمینه بررسی تعلیم و تربیت در دوره کارشناسی ارشد با عنوان «تمایز و تشابه در دو فرایند تعلیم و تربیت» دانست و گفت: در دوره دکتری وقتی آثار «شفلر» و «پیترز» را مطالعه میکردم، بسیار لذت میبردم، زیرا آنها درست صحبت کردن را به ما یاد میدهند و نحوه درست بیان کردن را میآموزند.
توسلی بحث در حوزه زبان را در سطح دنیا بسیار گسترده و با اهمیت خواند و به جملهای از هایدگر مبنی بر اینکه «زبان ما را به سخن برمیآورد» اشاره کرد و گفت: پس از آن، همه فیلسوفان برجسته در این زمینه بحثهای ارزشمندی را در حوزه کاربرد زبان انجام دادند و من نیز در این کتاب از زاویه تعلیم و تربیت به این مهم پرداختم.
پس از آن دکتر «خسرو باقری» نویسنده دیگر این کتاب، وجود نداشتن مساله روششناختی را انگیزه اصلی انتشار این کتاب عنوان کرد و افزود: در هنگام تدریس و هدایت پایاننامههای دانشجویان دريافتم كه دانشجوی رشته «روششناسی تعلیم و تربیت» مساله روش شناختی ندارد، درحالی که دغدغه روش داشتن برای هر محققی نیاز است و آنان همیشه درپی روش و چگونگی حل مسالهاند.
باقری با بیان اینکه نمیتوان دو مقوله کمی و کیفی روشهای حل مساله را از یکدیگر جدا پنداشت، گفت: روش کمی به دلیل اعتباربخشی به تحقیقات، بسیار اهمیت دارد و این دو روش لازم و ملزوم یکدیگرند.
وی موضوعاتی مانند تفکر، اندیشیدن، خلاقیت و شهود را به عنوان موضوعاتی مطرح کرد که نمیتوان آنها را از جنبه کمی سنجید و گفت: در اینجا ضرورت استفاده از روشهای فلسفی اهمیت مییابد و به همین دلیل تصمیم به نوشتن کتابی با عنوان روششناسی گرفتیم اما نه به قصد ارایه کتابی که توسط آن مخاطب كتاب متفکر، خلاق و پژوهشگر شود، بلكه زمينههاي تحقيق و پژوهش را بيابد.
استاد دانشگاه علوم تربیتی دانشگاه تهران نقد زودرس را از دیگر مسالههایی دانست که گریبانگیر جامعه است و به دانشجویان توصیه کرد تا پیش از آنکه چیزی را نقد کنند، آن را مورد بررسی و واکاوی قرار دهند، زیرا لازمه نقد درست، فهم درست از مطلب است.
باقری نکته دیگری را که در این کتاب به آن پرداخته شده است، کثرت روشها بیان كرد و گفت: در این کتاب که نمونه لاتین آن هم موجود نیست، به روشهای گوناگونی پرداخته شده و بیان این روشها برای مطالعه و شناخت دانشجوی فلسفه علوم تربیتی ضروری است.
این نویسنده بر ضرورت پژوهش در کشورمان تاکید کرد و از تنها استفاده کردن از این واژهها در قالب «نیاز به پژوهش» و «نیاز به نشر پژوهش» انتقاد کرد و گفت: پژوهشهایی درعلوم انسانی میتوان یافت که با بودجههای میلیاردی انجام میشوند اما كاربردي نيستند.
وي در پایان، دليل به نتیجه نرسيدن بیشتر پژوهشها را نشناختن روشها و شیوههای تازه در تحقیقات علمی عنوان كرد و گفت: راهکار پایان دادن به این مساله در دست دانشجویان و پژوهشگرانی است که قصد دارند از راه صحیح به تحقیق بپردازند.
سپس از كتاب «رویکردها و روشهای پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت» به کوشش اعضای تارنمای تخصصی علوم تربیتی «رب» در اتاق شورای دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران رونمايي شد.
اين كتاب توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و علوم اجتماعی، وابسته به وزارت علوم تحقیقات و فناوری، در 453 صفحه و به بهای 70 هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما