در نشست «کلیشههای زبانی و نقش آنها در آموزش زبان فارسی» مطرح شد:
یادگیری کلیشههای هر زبان برابر است با یادگیری کامل
حسن ذوالفقاری گفت: هرگاه شخصی بتواند بهدرستی از کنایات، ضربالمثلها و... یک زبان استفاده کند، میتواند مطمئن باشد که آن زبان را آموخته است.
وی صحبتهای خود را اینگونه ادامه داد: «کلیشههای زبانی بیشتر جنبه گفتاری دارند. اما در ادبیات فارسی این کلیشهها در مکتوبات، بهویژه داستانها راه یافتهاند. این کلیشهها در آثار جمالزاده و هدایت بهوفور دیده میشود و بخش مهمی از فرهنگ عامه به حساب میآیند.»
ذوالفقاری درباره ضربالمثلها و کنایات در کلیشههای زبانی گفت: «ما بیش از صدهزار ضربالمثل در ایران و زبان فارسی داریم. حجم کنایات نیز به همین اندازه است. هرکدام از اینها در موقعیت ویژهای به کار میروند، زایندگی و تنوع این نوع از کلیشهها نیز زیاد است. کلیشههای روزگار ما با دهه قبل متفاوت است و شاید ما کلیشههای گذشتگان را نفهمیم. این کلیشهها کوتاه و پرمفهوم هستند و لایههای فرهنگی مختلفی را نشان میدهد. پشت برخی از کنایات داستانی است. مثلا درباره ضربالمثل «کلهاش بوی قرمهسبزی میدهد» گفتهاند که سفارت انگلیس برای جذب کردن مشروطهچیها قرمهسبزی میپخت و پخش میکرد. از آن به بعد این ضربالمثل را به کسانی که دنبال دردسر و خلاف جریان آب شنا کردن بودند، میگفتند.»
وی درباره ترجمه این کلیشهها توضیح داد: «ترجمه این کلیشهها بسیار دشوار است. در بیشتر مواقع نمیتوان آنها را طوری ترجمه کرد که معنی و مفهوم را درست منتقل کند.»
این استاد زبان و ادبیات فارسی درباره کارایی این کلیشهها در آموزش زبان گفت: «زبانآموز را میتوان در جریان آموزش درگیر این کلیشهها کرد. با این روش او را درگیر مسائل بومی و فرهنگی زبان نیز میکنیم و یک گام جلوتر از آموزش صرف زبان برمیداریم. او با نقشهای ارتباطی زبان آشنا خواهد شد و زبان را بهتر درک خواهد کرد. استفاده زبانآموز از این کلیشهها خلاقیت و اعتماد به نفس او را بهتر میکند. زیرا هرگاه شخصی بتواند بهدرستی از کنایات، ضربالمثلها و... یک زبان استفاده کند، میتواند مطمئن باشد که آن زبان را آموخته است. با آموختن این کلیشهها درک او از متون فارسی نیز بهتر میشود. از طرفی توضیح و تفسیر این اصطلاحات و کنایهها در کلاس درس برای زبانآموز مفرح و سرگرمکننده است و کلاس را از یکدستی درمیآورد.»
ذوالفقاری که سابقه تدریس ادبیات فارسی در دانشگاه شانگهای چین را دارد، درباره نکاتی که در آموزش این کلیشهها باید در یاد داشت گفت: «این کلیشهها را باید سطحبندی کرد و به دانشجو آموزش داد. کلیشههایی که پرکاربردتر هستند در اولویتند. از طرفی باید نیاز مخاطب را نیز در نظر گرفت. باید ببینیم او زبان فارسی را با چه هدفی میآموزد و بنا بر هدف او این اصطلاحات را به او آموزش بدهیم. موضوع و زمینه بحث نیز مهم است. مثلا وقتی مبحث کلاس، رفتن به بازار است، اصطلاحات مربوط به این موقعیت در اولیت هستند.»
او در ادامه صحبتهایش کلیشههای زبانی را به چند دسته نفرین، دشنام، ضربالمثل، متلک، کنایه، عبارتهای قالبی و... تقسیم کرد و برای هرکدام از این دستهها مثالهای متعددی نیز ذکر شد تا مدرسان زبان فارسی بتوانند از یک دستهبندی دقیق و پرمثال برای آموزش این کلیشهها استفاده کنند.
در این سمینار دانشجویانی از کشورهای سوریه، عراق، تاجیکستان و افغانستان نیز شرکت کرده بودند. بخشی از جلسه نیز به پاسخگویی به سوالات شرکتکنندگان اختصاص داده شد.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیتمدرس، با ارائه نمونهسوالهایی برای آزمودن مقدار یادگیری زبانآموز سخنان خود را به پایان رساند.
نظر شما