دوشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۶
شناخت شمس تبریزی ساده نیست

غلامحسین دینانی گفت: شمس تبریزی یکی از عرفای بزرگ جهان اسلام است و هیچ تردیدی در آن نیست. البته به همان اندازه که شمس تبریزی، بزرگ است شناختنش ساده نیست. وی کم سخن می‌گفت و خاموش بود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هفتمین همایش بین‌‌‌‌‌‌‌المللی «شمس و مولانا» از 10 الی 12 مهرماه با همکاری موسسه تولیت شمس تبریزی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه و دانشگاه علامه طباطبایی به صورت مجازی در حال برگزاری است. 

در گام نخست این همایش، حجت‌الاسلام رسول حسن‌زاده، نویسنده و محقق با اشاره به ظهور نهضت‌های جدید عنوان کرد: همراه با ظهور نهضت‌های جدید دینی، جنبش‌های عصرجدیدی و پادفرهنگی چرخش نوینی را در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و معرفتی ایجاد کرد و در این رویکرد معنویت‌گرایی از تفسیر و تأویل‌گرایی معرفتی و انفسی از متون دینی تا جایگزینی دین نهادینه را عهده‌دار می‌شود.

وی افزود: در این پدیده، علاوه بر انگیزه هویت‌جویی از سنت‌های دیرین فرهنگی و دینی، تحویل‌گرایی و فروکاهش مفاهیم و آموزه‌های متعالی را شاهد هستیم. از همین رو معنویت‌گرایان جدید به متون عرفانی به‌ویژه آثار شمس و مولانا عنایت داشتند. این مواجهه ابتدا به صورت سرقت ادبی در جریان‌هایی همچون اکنکار و کوئلیو مشهود بوده، اما امروزه مروجان جنبش عصر جدید با گزینش‌گری و ترجمه‌های نادرست از اشعار مولانا، مضامین عرفانی را به مبتذل‌ترین وجه آن معنا می‌کنند.

حسن‌زاده توضیح داد: دیپاک چوپرا یکی از رهبران برجسته جنبش عصرجدیدی است که با دریافت محبوبیت جهانی مولانا، خود را یک مولوی‌شناس معرفی می‌کند و تلاش دارد آثار مولانا را با رویکردی سطحی‌گرایانه با سیستم معنایی معنویت عصرجدید بازخوانی کند. وی برای رواج مصرف‌گرایی عصرجدیدی پای رومی را به جهان مد، فشن و موسیقی نیوایجی باز می‌کند و با نیم نگاهی به آثار چوپرا به راحتی می‌توان ردپای نشانه‌های گفتمانی معنویت عصرجدید را در تفاسیر نادرست از تعالیم مولوی و تلاش‌‌هایی در نفی شریعت به بهانه نقد شریعت فرمالیستی، فردگرایی، درون‌گرایی، خودابرازگرایی و خودشیفتگی معنوی به بهانه سیر انفسی، غیرواقع گرایی به بهانه سیر آفاقی، احساس‌گرایی سطحی، ارضای میل و تن‌آسودگی و مسرت‌جویی به بهانه تفسیر کارکردی از عناصر عرفانی مثنوی مشاهده کرد.

پند در مثنوی معنوی
همچنین در این همایش، نعمت یلدریم، استاد دانشگاه آتاتورک ارزروم با اشاره به اینکه شخصیت‌های معنوی و بزرگی چون مولانا با خلق شاهکارهای کم‌نظیر خود به فرهنگ ایرانی و جهانی غنا بخشیده و آن را به اوج خود رسانیده اند، گفت: هر روز بیشتر بر ابعاد جهانی این شخصیت افزوده می‌شود و برخی تشنگان معرفت و مستشرقان نامدار تحت‌تأثیر معنویت و نفوذ کلام این بزرگان علم و عرفان قرار گرفته‌اند.

وی افزود: مثنوی معنوی مولوی سراسر پند پیری جهان دیده و انسانی کارآزموده است. مولانا پند پیران را برخاسته از تجربه آنان می‌داند و جوانان را در به کار بستن آن سفارش می‌کند.

شمس تبریزی کیست؟
در ادامه غلامحسین دینانی، محقق و استاد فلسفه در سخنانی عنوان کرد: شمس تبریزی یکی از عرفای بزرگ جهان اسلام است و هیچ تردیدی در آن نیست. البته به همان اندازه که شمس تبریزی، بزرگ است شناختنش ساده نیست. وی کم سخن می‌گفت و خاموش بود.

دینانی افزود: به گفته شمس، سخن وقتی مفید است که شنونده و مستمع درست داشته باشد و گرنه بی‌ثمر است. شمس به همین دلیل سال‌ها صحبت نکرد و همیشه سفر کرده است تا بالاخره به گوشی که می­خواست در قونیه ترکیه رسید. مولانای بلخی در قونیه با وی ملاقات کرد و زبان شمس شد.

روایت خرقه‌پوشی صحبت شمس تبریزی
غلامرضا خاکی، نویسنده و محقق ادبی نیز با اشاره به سنت خرقه‌پوشی صوفیان، توضیح داد: خرقه‌ها در فرهنگ و تشکیلات خانقاهی صوفیان انواعی دارند که هر یک از آنها معنایی و کاربردی دارد. شمس تبریزی در برابر پرسش دیگران که پیر تو کیست و خرقه تو از کجاست؟ با حمله به این سنت معمول، می‌گفت که دیری است، شیخی نداشته و به خرقه پارچه‌ای نیز اعتقادی ندارد، اما خرقه‌ای درخواب از رسول دریافت کرده که نام آن «خرقه صحبت» است. خرقه صحبت پوششی چهل‌تکه‌ای (هزارمیخی) از کلام زنده‌ای است که ماهیتی کاوشگرانه و کنشگرانه دارد و تار و پودش بر بالای دل مخاطبی که همنشینِ همدل است، رج رج بافته و تکه تکه دوخته می‌شود. گفت‌وگوهای ارشادی کاوشگرانه و کنشگرانه پیری که صاحب خرقه صحبت است با سالکی که مشتاق سلوک در راه حق است، وی را رفته رفته به «فهمنده‌ای بیننده» مبدل می‌کند که می‌تواند خط و نشان حضور دوست را در متن «جان و جهان» بخواند و از عریانی بی‌معنایی به پوشیدگی اهورایی مفتخر شود.

خاکی افزود: شمس هنگام اقامت خود در قونیه، کارگاهی از کلام را در محله صحبت برپا کرد و بر روان مولانا خرقه‌ای از صحبت خویش را پوشانید. پیر بلخ حدود یک دهه و اندی در اجبار پس از شمس، در خویش خاموش و پنهان شد تا آن وقت برسد، آنگاه به قابلگی حسام‌الدین چلبی به ترتیب از دل مولانا شش فرزند از غیب جهان پا به جهان گذاشتند که او نام هر یک از این فرزندان را به ترتیب دفتر نهاد.

وی ادامه داد:‌ همه همنام هم شدند چون همگی سخن فقر را در دکان وحدت عرضه می‌کردند و مولانا نام خاندانی این دفترها را مثنوی نهاد. این فرزندان در همیشه و همه جای تاریخ روان شدند تا در زاویه دل هر سالکی، خانقاهی برپا کنند و وعده شمس را تحقق بخشند که «چون گفتنی باشد بگویم و هرآینه اگرچه بعد ِ هزار سال باشد، این سخن به آن‌کس برسد که من خواسته باشم».

همچنین در این همایش عیسی الشاهدی، استاد دانشگاه بنگلادش در سخنانی از جایگاه عرفان و تصوف در بنگلادش صحبت کرد و گفت: با وجود سمپاشی وهابیون، در بنگلادش آموزه‌های بزرگ مردان صوفی مشرب، نفوذ و محبوبیت بسیاری دارد و شاعران نامور ایران را شاعران خود می‌دانند. به‌ویژه شیفتگی آنها به مولانا مافوق تصور است و روحانیان در سخنرانی‌های خود خواندن چند بیت از شعرهای مثنوی، حافظ و سعدی را افتخاری برای خود می‌دانند.

الشاهدی معتقد است، مثنوی معنوی نقش کلیدی دارد و برای شناخت مولانا باید شمس را شناخت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها