حمید فریور، کارشناس چاپ، معتقد است: «چاپ در هویت جدیدش ابزاری در خدمت کالاها و خدمات دیگر صنایع برای بهتر دیده شدن، تقاضا و خریدن است. تمام تلاش چاپ آن است که پوستهای جذاب و محافظی کارآمد برای کالاها و خدمات فراهم سازد.»
در این یادداشت به طرح این موضوع میپردازم که هویت جدیدی از کسب و کار چاپ در ایران شکل گرفته است که صنعتی است و تفاوتهای بنیادین با گذشته دارد. خواهم گفت که امروزه کارکرد فرهنگی چاپ که در قالب تولید کتاب، روزنامه و مجلات نمودار میشد در قوالب دیگری از جمله اینترنت و دستگاههای دیجیتال با اثربخشی و نفوذ بیشتر ارائه میشود اما قوانین، راهبردها و نگاه حاکم بر این صنعت همچنان برپایه هویت قدیم کسب و کار چاپ است.
چاپ نه تنها در ایران، حتی در دنیا با انتشار اوراق ادعیه و کتابهای دینی شروع شد؛ از اولین چاپ تصاویر و متون بودایی در چین باستان گرفته تا اولین کتاب مقدس که گوتنبرگ چاپ کرد. چاپخانهها نیز حتماً از جانب دربارها، کلیساها و مراکز دینی/حکومتی تأسیس یا حمایت میشدند.
در ایران، چه آن روایت که تأسیس اولین چاپخانه را به دست کشیشان ارامنه جلفای اصفهان برای انتشار دعاها و ذکرهای مسیحیان دانسته است و چه روایتی که عباسمیرزای نائبالسلطنه را از جانب پادشاهی قاجار مأمور به احداث چاپخانه برشمرده است، هر دو بیانگر هویت فرهنگی (ایدئولوژیک) و حکومتی (امنیتی) تاریخ چاپ است. در دوران معاصر، بهویژه در دوره خفقان پهلوی اول، و بعدها در زمان اوجگیری حزب توده، همین هویت فرهنگی و امنیتی، تهدید و محدودیت فراوانی برای چاپ در ایران بهوجود آورد و باورها نسبت به این که چاپ در خدمت مقاصد ایدئولوژیک و ضدامنیتی است را بیش از پیش نزد حکومت و متولیان این صنعت قوی و عمیق کرد.
در گذر دهها سال، غالب آنچه از چاپخانهها به جامعۀ در حال تغییر ایران میآمد کتاب، روزنامه و مجله بود. محصولاتی که حکومتها قوانین و مقررات خاصی برایش قائلند و مراکزی را برای نظارت بر آن دارند. چاپ و چاپخانه در نگاه خاص و عام، مترادف بنگاههای انتشاراتی و دفاتر مطبوعاتی انگاشته میشد و در نتیجه قوانین و راهبردها و سیاستهای حکومتها برای این بنگاهها و دفاتر، خواهی نخواهی دامن ماشین چاپ و چاپخانه را نیز میگرفت. به دیگر بیان، مسئولیتی که دولتها برای نظارت بر «محصول» کسب و کار چاپ داشتند به کنترل و نظارت بر خود «چاپخانه»ها توسط مراکزی با پیشینه فرهنگی و امنیتی، انجامید.
رشد فناوری و شکلگیری روشهای مدرن اطلاعرسانی و آگاهیبخشی و نشر ادب و دانش از طریق رادیو و تلویزیون، ماهواره، اینترنت و دستگاههای دیجیتال، و افزایش ضریب نفوذ آنها، هویت فرهنگی چاپ را کمرنگ کرد و از طرف دیگر با تحکیم پایههای قدرت حکومتها، تهدیدات ضدامنیتی کتاب، روزنامه و مجله هم کم تأثیر شد. حالا دیگر چاپ تنها ابزار بسط فرهنگ و دانش که در خدمت اذهان و اندیشهها باشد، نیست (و اگر باشد، ابزار مؤثری نیست) و به خدمت جامعه مصرفی و گسترش بازار فروش کالاها در آمده است.
امروز، چاپ واسطی برای ارائه بهتر کالاها و خدمات است و از این طریق هویت جدیدی پیدا کرده است. چاپ شانه به شانه صنایع دیگر قرار دارد، مکمل و ارزشافزا برایشان است. چاپ در رهگذر زمان به درجهای از فناوری دست یافته که حتی در زمرۀ کسب و کارها نیز قرار نمیگیرد و حتماً صنعت است. چاپ در هویت جدیدش ابزاری در خدمت کالاها و خدمات دیگر صنایع برای بهتر دیده شدن، تقاضا و خریدن است. تمام تلاش چاپ آن است که پوستهای جذاب و محافظی کارآمد برای کالاها و خدمات فراهم سازد و با کمک فناوری آن را به انواع و اقسام زرق و برق بیاراید تا خریدار افسون شود. چاپ که شاید روزگاری در هویت قدیم خود نسبت به آنچه در کتاب و روزنامه میآمد احساس تکلیف میکرد، در هویت جدید خود صرفاً برای بهتر دیده شدن و بهتر عرضه شدن کالا و خدمات است. بدون آنکه نسبت به کیفیت و کمیت کالا و خدماتی که آن را پوشش داده است تکلیفی داشته باشد.
هویت جدید چاپ را بپسندیم یا نپسندیم، آن را در خدمت مصرفگرایی در جامعه بدانیم یا ندانیم، فرقی ندارد. این هویت جدید چاپ است. هویتی صنعتی که تعاریف و نیازهایی مطابق و همراستا با دیگر صنایع دارد. مثل هر صنعتی نیازمند سرمایه است. مثل هر صنعتی نیازمند دانش و نیروی انسانی ماهر است. مثل هر صنعتی نیازمند ماشینآلات و مواد اولیه است و مثل هر صنعتی موظف به پرداخت مالیات و متعهد در قبال حفظ محیط زیست است.
با این همه، قوانین، راهبردها و سیاستهای حاکم بر صنعت چاپ ایران که از سوی دو نهاد دولتی و خصوصی اعمال میشود متناسب با هویت جدید صنعت چاپ ایران نیست. بسیار گفته شده است که چاپ در هویت امروزی آن قرابت چندانی با مسئولیتها و تکالیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد. اگر اصراری بر تداوم این تولیت است، پاسخگویی به برخی پرسشها میتواند همکاری و همافزایی اهالی چاپ را به همراه داشته باشد. از جمله اینکه با توجه به بودجه محدود، راهبردها و برنامههای این وزارتخانه برای سرمایهگذاری در صنعت چاپ و توسعه ناوگان آن چیست و چگونه صنعت چاپ را به رعایت قوانین و مقررات زیستمحیطی ملزم میکند. موضع صریح این وزارتخانه در موضوع اخذ مالیات از صنعت چاپ چیست؟ و آیا این وزارتخانه میتواند به همان اندازه که بحق نسبت به پاسداشت زبان فارسی در بستهبندیها اهمیت قائل است برای جلوگیری از رشد روزافزون بستهبندیهای مخرب محیط زیست هم مستمسک قانونی بیابد؟
نهاد خصوصی متولی صنعت چاپ نیز اسیر قوانین کهنه نظام صنفی است. قوانین نظام صنفی باید به توسعه کسب و کارها بینجامد، مانع از انحصار و قبیلهگرایی شود و در نهایت نمیتوان امور یک صنعت را با آییننامهها و قوانین یک صنف اداره کرد. صندلی اتحادیهها برای افتراق نیست. چندپارگی اتحادیههای صنعت چاپ ضدتوسعه است. تجمیع رستههایی که ماهیت صنعت چاپی ندارند در بدنه اتحادیههای چاپ، هویت صنعت چاپ را زیر سئوال میبرد. نباید اجازه داد به خاطر آرای برخی از رستهها، اتحادیههایی که تمام هویت خود را از پیش از چاپ، چاپ و پس از چاپ دارند ناخالص شوند. هر اقدام و انتخابی که روند یکپارچگی اتحادیههای چاپی را بخصوص در تهران تسریع ببخشد، در خدمت توسعه صنعت چاپ ایران است و به شکلگیری هویت جدید این صنعت کمک میکند.
سخن آخر اینکه، قانونگذاران کشور باید هویت جدید صنعت چاپ ایران را بپذیرند و متناسب با نیازها و کارکردهای این هویت جدید، قوانین و تکالیف بخش دولتی و خصوصی را تقنین و تعیین کنند و برای ایفای نقش حاکمیتی مد نظر خود متولی مناسب را مشخص کنند.»
نظر شما